معرفی کتاب - ۱۴۰۱/۱۰/۱۳
پاسخ روسیه به تحریمها
به نقل از ریچارد، کانلی استاد اقتصاد سیاسی دانشگاه بیرمنگام و رئیس مرکز مطالعات روسیه، اروپا و اوراسیای این دانشگاه است. تمرکز مطالعاتی وی بیشتر در مورد اقتصاد سیاسی روسیه و اوراسیاست. کانلی در خصوص انرژی، بخش دفاع و فناوریهای پیشرفته روسیه و همچنین نقش این کشور در اقتصاد جهانی پژوهشهای زیادی را انجام داده است و در حال حاضر مشغول ارزیابی چگونگی تأثیرگذاری تحریمهای غرب بر اقتصاد روسیه و جایگاه آن در اقتصاد جهانی است.
کتاب حاضر تازهترین اثر وی به شمار میرود که از سوی انتشارات دانشگاه کمبریج منتشرشده است. او پیشازاین نیز پژوهشهای زیادی در مورد اقتصاد سیاسی روسیه نوشته است که از مهمترین آنها میتوان به کتاب نقش روسیه بهعنوان صادرکننده تسلیحات نظامی؛ اهمیت اقتصادی و استراتژیک صادرات تسلیحات برای روسیه، که در سال 2017 و توسط مؤسسه چاتم هاوس انگلیس منتشرشده است؛ اشاره کرد.
چاپ نخست کتاب «پاسخ روسیه به تحریمها» در 308 صفحه ، شمارگان 500 نسخه از سوی انتشارات سروش در اختیار علاقهمندان این حوزه قرارگرفته است.
بانوی بازار
کتاب دیگری که در این هفته به معرفی آن میپردازیم، کتاب «بانوی بازار» نوشته استیفان ای جونز راجرز با ترجمه محمدامین جندقیان است که از سوی کتابستان معرفت به چاپ رسیده است.
این کتاب با پل زدن بر تاریخزنان، تاریخ جنوب و تاریخ آفریقایی آمریکایی، استدلالی جسورانه در مورد نقش زنان سفیدپوست در بردهداری آمریکا ارائه میدهد. درباره این کتاب تعریف و تمجید بسیاری در پشت جلد ثبتشده است ازجمله «داستانهایی درباره زنان بردهدار که نشان میدهد آنها در طول زندگیشان چه محدودیتهای جنسی و نژادی را اعمال میکردند، یافتههای این کتاب بسیار غنی و بدیع هستند.»
برخی استادان تاریخ و نویسندگان و پژوهشگر به تمجید و تحسین این کتاب پرداختند.
این کتاب یکی از کتابهای برجسته در حوزه تاریخزنان بردهدار است. نویسنده کتابی اصیل را به رشته تحریر درآورده است که دیدگاه ما را درباره زنان بردهدار ایالاتمتحده تغییر میدهد و میگوید: این کتاب را به هرکسی که میخواهد درباره تاریخ بردهداری و کاپیتالیسم بداند، توصیه میکنم.
رامی بری نویسنده کتاب «قسمت یکه تکه گوشت، ارزش بردهها از نطفه تا گور در ساختار یک ملت» درباره بانوی بازار مینویسد: «این کتاب با زبانی ساده هویت واقعی مادران، همسران و بانوان بردهدار را برملا میکند.»
استفانی ای. جونز راجرز، مورخ، از منابع مختلفی استفاده میکند تا نشان دهد که زنان بردهدار بازیگران اقتصادی پیچیدهای بودند که مستقیما در بازار بردهداری جنوب شرکت داشتند و از آن سود میبردند. ازآنجاییکه زنان معمولا بردگان بیشتری را نسبت به زمین به ارث میبردند، افراد برده اغلب منبع اصلی ثروت آنها بودند.
زنان سفیدپوست نهتنها اغلب از واگذاری مالکیت بردگان خود به شوهران خود امتناع میورزیدند، بلکه از تکنیکهای مدیریتی استفاده میکردند که به همان اندازه موثر و بیرحمانه بود که توسط مردان بردهدار استفاده میشد. زنان سفیدپوست فعالانه در بازار بردهداری شرکت میکردند، از آن سود میبردند و از آن برای توانمندسازی اقتصادی و اجتماعی استفاده میکردند. جونز-راجرز با بررسی زندگی درهمتنیده اقتصادی افراد برده و زنان بردهدار، روایتی را ارائه میکند که ما را مجبور میکند تا در مورد قراردادهای اقتصادی و اجتماعی آمریکای بردهدار تجدیدنظر کنیم.
در بخشی از کتاب آمده است: ««در یک روز نسبتاً عادی، زنی بنام بانو ژیراردو در خیابانهای چارلستون کارولینای جنوبی قدم میزد که ناگهان به یک زن سیاهپوست خوشسیما و خوشبرخورد با یک نوزاد در آغوشش رسید. دست بر قضا، ژیراردو دوستی را میشناخت که در جستوجوی زنی بود تا از کودکش پرستاری کند. بنابراین به زن نزدیک شد و از او پرسید آیا دایهای برای استخدام میشناسد؟
زن برده بلافاصله به خانم ژیراردو گفت که او خودش یکی از آنهاست و برای فروش در دست کارگزار است. همچنین به او گفت که فرزندان زیادی به دنیا آورده است و بنابراین در مراقبت از آنها تا حدودی باتجربه است. بانو ژیراردو این اطلاعات را به دوست خود منتقل کرد؛ دوست تازه مادر شده، همسرش و بستگان زن و شوهر بلافاصله ترتیب خرید مادر برده و نوزادش را دادند.
ژیراردو از طریق صحبت در مهمانیها یا شاید با ذکر سخنان گذرا در نامهای از یک دوست، فهمیده بود که مادری برای شیردهی کودک خود به یک زن برده نیاز دارد و او میتواند دریافتن یکی از آنها کمک کند.
هر کاری که خانم ژیراردو در آن روز انجام داد، نزدیک شدن و سؤال کردن از زن برده درباره صلاحیتهایش برای انجام دادن نوعی کار خاص، تعیین مناسب بودن وی برای این منظور و انتقال اطلاعاتی که خرید را تسهیل میکند، بخشی از معاملههای معمولی بود که هرروز در بازارهای بردگان در سراسر جنوب انجام میشد. اینگونه کارها و خریدها در بازار بردهها مثل خرید آجر و ملاط نبود. فرایند خرید از یک خانواده جنوبی آغاز و به خیابان منتقل شد؛ در مرحله بعد تجار برده ظهور کردند و در پایان، با انتقال یک زن برده به خانه جدید برای شیر دادن به یک کودک سفیدپوست به پایان رسید...»