ایران هنوز بر پایه اقتصاد نفتی اداره می‌شود. با توجه به محدودیت منابع نفتی و نیز تاثیرپذیری بسیار زیاد این نوع اقتصاد از تحولات و تصمیمات سیاسی، ضرورت رهایی از اقتصاد نفتی و پیوستن به اقتصاد صنعتی، از دهه‌های گذشته مورد تاکید مسوولان و برنامه‌‌ریزان کشور است؛ چرا که بر اساس نظر بسیاری از نظریه‌پردازان حوزه‌های اقتصادی و اجتماعی، سیاست‌های اقتصادی موفق نه‌تنها به منابع طبیعی کشورِ متکی نیستند، بلکه بر تولید و ارزش افزوده بالا مبتنی هستند و به این ترتیب «صنعتی شدن» راه نجات کشورها و در واقع مسیر اصلی توسعه است. در تداوم برنامه‌های توسعه‌ای کشور، ایجاد تحرک در سرمایه‌گذاری، اشتغال مولد، رشد اقتصادی با تاکید بر کاهش وابستگی و خودکفایی و تلاش در جهت کاهش وابستگی اقتصاد به درآمدهای نفتی و توسعه صادرات غیرنفتی، بسترسازی برای رشد سریع اقتصادی در برنامه‌های اول تا چهارم توسعه نیز مورد تاکید بوده است.

صنعتی شدن در کشورهای مختلف بر اساس استعدادها و پتانسیل‌های خاص هر کشور اتفاق می‌افتد و کشورها با تمرکز بر قابلیت‌ها یا پتانسیل‌های موجود و با تکیه بر مزیت‌های نسبی و رقابتی صنایع مختلف، برنامه‌ها و سیاست‌های توسعه را تنظیم می‌کنند؛ به عبارتی کشورها باید با استفاده از مزیت‌های نسبی و رقابتی هر رشته، سیاست‌ها و برنامه‌هایی روشن و اثربخش را در مسیر صنعتی شدن به‌کار گیرند. صنعت، یکی از بخش‌های موثر بر تولید ناخالص داخلی است. به‌رغم پتانسیل بالای این شاخه در تاثیرگذاری بر اقتصاد کشورمان، اما هنوز با نقطه مطلوب فاصله بسیاری داریم.

صنایع لوازم خانگی در دهه‌های اخیر به دنبال سرمایه‌گذاری‌های کمی و کیفی قابل توجه، رشد پردامنه‌ای داشته‌اند، اما این صنعت اکنون در برابر یک فرصت و چالش تاریخی و بی‌سابقه قرار گرفته است؛ جهانی‌شدن و حضور در بازارهای بین‌المللی به‌خصوص در شرایط گسترش روابط سیاسی اقتصادی کشور مستلزم تولید لوازم خانگی باکیفیت و قیمت قابل رقابت در مقیاس جهانی و افزایش میزان تولید فراتر از حداقل لازم جهت مصرف است. هم‌اکنون در بازارهای جهانی برترین صادرکنندگان لوازم خانگی به ترتیب متعلق به آمریکا، آلمان، ژاپن، فرانسه، هلند، سوئیس، ایتالیا، مکزیک، کانادا، سنگاپور و چین است. ۹۰ درصد لوازم خانگی موجود در بازار از کشورهای امارات متحده عربی و چین وارد می‌شود. بعد از این کشورها مابقی سهم لوازم خانگی مصرفی در ایران به کشورهای کره، آلمان، ایتالیا و ژاپن تعلق دارد. این صنعت از چند جهت در نظام اقتصادی کشور دارای اهمیت است: از سویی نیاز روزافزون کشور به محصولات آن رابطه مستقیم با افزایش سطح زندگی جامعه و رفاه اجتماعی دارد و از سوی دیگر تعداد بسیار زیاد کارکنان این صنعت در تمامی سطوح با احتساب کارخانه‌های پایین‌دستی تولیدکننده قطعات، تجهیزات و مواد اولیه مورد مصرف آن، بخش بزرگی از ارزش افزوده ایجادشده از طریق صنعت را تشکیل می‌دهد. برخی اقلام این صنعت اکنون در حال بازاریابی‌های فرامرزی هستند و همین امر نشان می‌دهد صنعت لوازم خانگی ایرانی توانسته است مراحل قابل تاملی از پیشرفت را در کارنامه خود ثبت کند، اما این مساله به معنای آن نیست که این صنعت توانسته است پابه‌پای رقبای خارجی در بازارهای جهانی حضور داشته باشد. صنعت لوازم خانگی ایرانی از نظر کیفیت و قیمت در عرصه رقابت بین‌المللی آسیب‌پذیری داشته است. سرعت بسیار زیاد در ایجاد تنوع در محصولات این گروه در سطح جهان و تمرکز سیاست‌های تولید در بعد سخت‌افزاری تولید و دادن اولویت به عمیق‌تر کردن تولید در داخل از طریق جایگزینی واردات و غفلت از روند سریع تحولات تکنولوژیک، بخشی از ابعاد مشکلات موجود در این صنعت در کشورمان است و لازم است وزارت صنعت، معدن و تجارت برنامه‌هایی را برای به‌روزآوری تکنولوژی کارخانه‌های لوازم خانگی و به‌روزآوری فرآیند تولید، افزایش کیفیت، کاهش قیمت تمام‌شده، برندینگ و... تدارک ببیند. این صنعت به عنوان صنعتی درآمدزا در جهان، در کشورمان به‌طور فعال بیش از نیم‌قرن سابقه دارد و از صنایع مهم با حجم سرمایه‌گذاری بالا و سابقه قابل توجه و بسیار مهم از نظر اشتغال‌زایی است. با توجه به افزایش جمعیت و نیز با توجه به این نکته که محصولات لوازم خانگی در سبد نیاز اقشار مختلف مردم است، می‌توان از آن به عنوان صنعتی مهم یاد کرد که با ایجاد ارزش افزوده در صنایع بالادستی و پایین‌دستی و از طریق ایجاد درآمدهای سرشار، ایجاد اشتغال در کارخانه‌ها و بخش‌های فروش، تعمیر و...، نقش موثری در توسعه اقتصادی، اجتماعی کشور دارد. در واقع این صنعت در ابعاد متفاوتی در اقتصاد کشور دارای اهمیت است؛ چرا که هم‌راستا با افزایش سطح رفاه و جمعیت در جامعه، محصولات این صنعت مورد تقاضای بیشتری قرار می‌گیرند و از سوی دیگر این صنعت زمینه اشتغال چشمگیری را در کارخانه‌ها به‌طور مستقیم و در بخش‌های دیگر از جمله فروش، تعمیر، خدمات و... به‌طور غیرمستقیم فراهم می‌آورد و در صنایع پایین‌دستی از جمله قطعات، تجهیزات و مواد اولیه مصرفی، ارزش افزوده قابل توجهی ایجاد می‌کند.

رقابت‌پذیری با کالاهای خارجی

بقا و رشد صنعت لوازم خانگی بیش از هر چیز به وضعیت بازار داخل و تقاضای موثر از این بازار مرتبط است و در کنار تلاش برای رشد فناوری و توسعه بازار و ورود به بازارهای خارجی، بررسی تحولات بازارهای داخلی به منظور شناخت هرچه دقیق‌تر و انطباق با شرایط آن، بسیار ضروری و از زمینه‌های مهم کسب قدرت رقابت‌پذیری با کالاهای وارداتی است. با توجه به توان تولیدی صنعت لوازم خانگی ایرانی در تامین نیاز کشور، هدایت مصرف‌کنندگان داخلی به سمت محصولات ایرانی می‌تواند تاثیرات مثبتی در رشد صنعت لوازم خانگی و حتی توسعه اقتصاد کشور داشته باشد. در حالی که این اقلام نسبت به نمونه‌های مشابه خارجی دارای مزیت‌های رقابتی در قیمت و گاه حتی در کیفیت هستند، به نظر می‌رسد عوامل دیگری به صورت پیدا و پنهان بر بازار مصرف محصولات داخلی موثر هستند.

محصولات لوازم خانگی در زندگی روزمره در سطوح مختلف خانگی، اداری و تجاری اقشار روستایی و شهری مورد مصرف مداوم هستند و به‌طور روزانه افراد بسیاری در جامعه به خرید یا تعویض لوازم زندگی و منزل می‌پردازند؛ بنابراین محصولات این شاخه صنعتی به‌طور مستقیم با روحیه مصرف‌گرایی مردم نسبت و رابطه دارند. متاسفانه گرایش قابل توجهی در جامعه نسبت به انواع خارجی این محصولات وجود دارد؛ در حالی که انواع خارجی در شرایط کیفی تقریباً نزدیک به نمونه‌های داخلی، به قیمت‌هایی به مراتب گران‌تر فروخته می‌شوند؛ محصولاتی که اغلب در ایران دارای مراکز ارائه خدمات پس از فروش نیز نیستند. در حالی که امروزه کارخانه‌های تولید لوازم خانگی ایرانی در ارائه خدمات فروش مانند تضمین کیفیت محصول تا خدمات پس از فروش اهتمام دارند. همچنین قیمت کالاهای خارجی به نسبت سطح درآمدی متوسط مردم کشورمان، گران محسوب می‌شود و در این حالت گرایش مصرف‌کنندگان به انواع خارجی در رنج درآمدی متوسط و متوسط به پایین بیانگر نوعی بیگانگی نزد مصرف‌کنندگان نسبت به شرایط خودشان است؛ آنها یا قدرت تشخیص مصلحت خود را بر اساس میزان درآمد و مخارج زندگی ندارند یا راه‌های این تشخیص به شیوه‌های مختلف ازجمله از طریق رسانه‌های جمعی تبلیغ‌گر مصرف کالاهای خارجی، به انسداد رسیده است. آنچه مسلم است این است که امروز محصولات لوازم خانگی ایرانی با دهه‌های قبل تفاوت‌های چشمگیری دارند که به‌طور طبیعی ادامه منطقی رشد کمی و کیفی این صنعت در کشور است؛ صنعتی که توانسته است به درجه‌ای از تغییر و پیشرفت برسد که از سوی وزارت صنعت، معدن و تجارت جزو صنایع پیشران توسعه اقتصادی کشور معرفی شده است.

بیش از ۵۰ سال تجربه لوازم خانگی

امروزه در صنعت لوازم خانگی رقابت تنگاتنگی در عرضه محصولات کیفی، دارای خدمات پس از فروش، متنوع و با قیمت مناسب‌تر وجود دارد. برندهای موفق جهانی سهم وسیعی از بازارهای داخل کشور را در حوزه صنعت لوازم خانگی به خود اختصاص داده‌اند؛ اما به هر حال صنعت لوازم خانگی ایرانی با بیش از ۵۰ سال تجربه و دانش انباشته و با سرمایه‌گذاری‌های چشمگیر و قابل توجه کمی و کیفی، در همین بازار و حتی برخی بازارهای خارجی حضور دارد و در چرخه رقابت، فعالیت می‌کند. نتایج پژوهش حاضر نشان می‌دهد در بازار لوازم خانگی کشور، تمایل غالب به لوازم خانگی خارجی است. اما همان‌گونه که بر اساس اطلاعات آماری این پژوهش نشان داده شد، این بازار تحت تاثیر عوامل اجتماعی مختلفی قرار دارد و در واقع عوامل جامعه‌شناختی متعددی بر سوگیری مصرف‌کننده در این بازار موثر هستند. البته مصرف‌کننده حق انتخاب دارد، اما با توجه به قرار گرفتن کشورمان در مسیر توسعه، لازم است نیروهای مختلف جامعه ازجمله توان صنعت لوازم خانگی کشور نیز در جهت هم‌افزایی با سایر جریانات توسعه‌ای، مورد بهره‌برداری قرار گیرد و بر همین مبنا، شناخت ویژگی‌های جامعه‌شناختی بازار مصرف لوازم خانگی در کشور و بازتاب نتایج آن به مسوولان سیاستگذار و کارخانه‌های تولیدی، می‌تواند در تطبیق این صنعت با نیازها و خواست‌های بازار مصرف آن در داخل کشور بسیار موثر باشد.

گرایش به مصرف لوازم خانگی

نتایج پژوهشی با عنوان گرایش به مصرف لوازم خانگی ایرانی/ خارجی با در نظر گرفتن عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تاثیرگذار بر آن که شراره کامرانی و افسانه کمالی انجام داده‌اند نشان می‌دهد سرمایه فرهنگی بالا در جامعه مصرف‌کنندگان به افزایش گرایش به لوازم خانگی خارجی منجر می‌شود. افراد دارای سرمایه فرهنگی بالا بر مبنای نتایج همین پژوهش به مزیت‌های پایه، نسبی و زیبایی‌شناختی توجه بیشتری دارند و به این ترتیب مشخص می‌شود این نوع نیازهای آنها در محصولات خارجی تامین می‌شوند. همان‌گونه که در همین بخش نیز تاکید شد با گرایش روزافزون مردم کشورمان به تحصیلات عالی و تکمیلی و افزایش سرمایه فرهنگی، انتظار می‌رود گرایش مردم به محصولات خارجی نیز افزایش یابد؛ بنابراین صنعت لوازم خانگی ایرانی باید با هوشیاری در جهت تطبیق خود با جامعه‌ای که سرمایه فرهنگی آن رو به افزایش است، کوشا باشد. همان‌گونه که بوردیو نیز تاکید می‌کرد سرمایه اقتصادی بالا نیز با گرایش به نیازهای زیبایی‌شناختی رابطه دارد. این یافته با توجه به تحلیل‌های وبلن در مورد تاثیرپذیری اقشار پایین از اقشار بالا در جامعه این‌گونه قابل تحلیل است.

پیر بودن جمعیت مصرف‌کننده لوازم خانگی

یکی از مهم‌ترین یافته‌های این پژوهش جوان بودن جمعیت مخاطب صنعت لوازم خانگی و پیر بودن جمعیت مخاطبان دارای گرایش به لوازم خانگی ایرانی است. بر این اساس صنعت لوازم خانگی کشور باید بداند با نسلی از علاقه‌مندان مواجه است که در آستانه تحلیل قرار دارد و برعکس خیل مشتاقان به لوازم خانگی خارجی، در مرحله مولد زندگی خود قرار دارند که ضمن بازارسازی برای لوازم خانگی خارجی، ارزش‌هایی را در جامعه ایجاد، ترویج یا تعمیق می‌کنند که بر اساس آنها لوازم خانگی ایرانی طرد می‌شوند. با توجه به نتایج پژوهش حاضر در شکل‌گیری یا تاثیرپذیری منش و ذائقه افراد از اطرافیان و خاصه اعضای خانواده اصلی، ضریب نفوذ این ارزش‌ها در جامعه بسیار بالا خواهد بود و در روندی صعودی حتی ممکن است به نابودی صنعت لوازم خانگی داخلی از طریق غلبه کامل ترجیح لوازم خانگی خارجی در مردم منجر شود. به‌خصوص که آمار تحلیلی پژوهش نیز نشان داد ضمن رواج فرهنگ ترجیح لوازم خانگی خارجی در میان قومیت‌ها، این فرهنگ در اثر «تهران‌نشینی» به عنوان کلانشهری که بر فرهنگ سایر شهرها تاثیر می‌گذارد، تقویت می‌شود.

برگ برنده

یکی از برگ‌های برنده صنعت لوازم خانگی کشورمان می‌تواند توجه به پایین بودن قدرت خرید مصرف‌کننده ایرانی در سال‌های اخیر باشد. چنانچه این صنعت در کنار کاهش قیمت تمام‌شده بتواند به مصرف‌کنندگان در مورد کیفیت نسبی کالا اطمینان دهد، در شرایطی که انواع لوازم خانگی خارجی با کیفیت‌های مختلف و حتی تقلبی ساخت بازار مشترک، چین و... وارد کشور می‌شوند و پول و سرمایه مردم را هرز می‌دهند و اغلب از ارائه خدمات پس از فروش طفره می‌روند یا استنکاف می‌کنند، می‌توان امیدوار بود طی سازوکارهای مدیریتی، مصرف‌کنندگان به محصولات داخلی گرایش بیشتری پیدا کنند که البته این امر تا حدود زیادی در کنار تلاش درون‌سازمانی کارخانه‌ها در مدیریت تولید و به‌روزآوری تکنولوژی و محصولات، یاری واقعی مسوولان و برنامه‌ریزان در جهت کاهش فشارهای مالیاتی و بهره‌های بانکی را طلب می‌کند؛ چرا که در غیر این صورت تولیدکننده ایرانی قادر به کاهش قیمت نخواهد بود و از طرفی نیز ضرورت دارد مسوولان بسترهای تبلیغاتی موثری را برای شناساندن اجناس کیفی این صنعت به مردم تمهید کنند؛ چرا که بررسی‌ها نشان می‌دهد با افزایش مصرف رسانه‌ای، گرایش مردم به لوازم خانگی خارجی بیشتر می‌شود و این به معنای بهره‌مندی محصولات خارجی از پرتاثیرترین رسانه‌ها در جامعه است. با تمام این تفاصیل اگر در شرایط تازه کشور و متاثر از انتظارات شکل‌گرفته برای احیای برجام فرصت همکاری با شرکت‌های لوازم خانگی در جهان و مشارکت با برندهای بزرگ جهانی فراهم شود، این اتفاق با مراقبت از حفظ و تعمیق عمق تولید داخل و انتقال تکنولوژی به ایران و مراقبت از نزول به ورطه مونتاژکاری برای برندهای جهانی می‌تواند در تنوع تولید، افزایش کیفیت، صادرات و... و به‌طور کلی در ارتقای تولید داخلی بسیار موثر باشد.