موسسه EY چند سالی است که ۱۰ ریسک بزرگ پیش روی بخش معدن را در یک گزارش ویژه ارائه می‌کند. طبق گزارش این موسسه (که در واقع یک بنگاه چندملیتی و اصالتاً انگلیسی است که عمده فعالیتش مربوط به کارهای حسابداری می‌شود) ۱۰ ریسک بزرگ پیش روی بخش معدن در سال ۲۰۲۰-۲۰۱۹ به این ترتیب است: پروانه بهره‌برداری، اثربخشی دیجیتال، حداکثرسازی سود سبد سهام، فضای سایبر، افزایش هزینه‌ها، چالش‌های انرژی، آینده نیروی کار، درهم‌ریختگی، کلاه‌برداری و کالاهای جهان جدید. شاید در نگاه اول این ۱۰ مورد خیلی ملموس نباشند و نتوان درک کرد که هر یک از کلمات فوق دقیقاً به چه چیزی اشاره دارند. اما در ادامه هر یک را توضیح خواهیم داد.

۱- پروانه بهره‌برداری

بررسی بیشتر از ۲۵۰ شرکت فعال در حوزه معدن در سراسر جهان نشان داده است که پروانه‌های بهره‌برداری (License to operate) به اولین چالش پیش روی این شرکت‌ها تبدیل شده است. به طوری که بیشتر از نصف شرکت‌هایی که مورد سوال واقع شده‌اند، از بین رفتن پروانه بهره‌برداری یا گرفتن این جواز را به عنوان اولین و مهم‌ترین چالش پیش روی خود معرفی کرده‌اند و اذعان داشته‌اند که مساله جواز، برایشان بیشترین ریسک را به همراه دارد. چند دلیل برای اینکه چرا پروانه بهره‌برداری به مهم‌ترین چالش پیش روی بخش معدن تبدیل شده است وجود دارد. اول اینکه ملی‌گرایی در بسیاری از کشورهای دنیا شایع‌تر از قبل شده است و دوم اینکه تغییرات دیجیتال (digital transformation) باعث شده است که کسب‌وکارها به مجوزهای قوی‌تری برای بهره‌برداری از معادن نیاز داشته باشند. قبلاً پروانه بهره‌برداری از معادن بسیار ساده‌تر داده می‌شد. اما در حال حاضر این پروانه‌ها فقط محدود به مسائل اجتماعی و زیست‌محیطی نمی‌شود. بلکه امروزه افزایش انتظارات در مورد سود پروژه‌های معدنی و تسهیم دقیق این سود باعث شده است مدیران این کسب‌وکار با مشکلات بیشتری روبه‌رو شوند. به طوری که هرگونه اشتباه در محاسبه و تقسیم سود پروژه‌های معدنی می‌تواند دسترسی شرکت‌ها به سرمایه را کاهش دهد و حتی پروانه کسب آنها را باطل کند. شرکت‌های معدنی نیاز دارند مدل کسب‌وکار خود را تغییر دهند که بتوانند رقابت‌پذیر باقی بمانند و سهامداران بیشتری را وارد کار کنند.

۲- اثربخشی دیجیتال

اثـــربخشـــی دیجـــیتـــال (digital effectiveness) به کلید اصلی رقابت‌پذیری تبدیل شده است و به شرکت‌های فعال در حوزه معدن کمک می‌کند که مزیت‌های رقابتی به دست آورند. با این حال بعد از دریافت نظر بیشتر از ۶۰۰ مدیر اجرایی در شرکت‌های فعال در حوزه معدن مشخص شد که حدود ۳۷ درصد از مدیران دانش بسیار کمی در مورد فضای دیجیتال دارند یا اصلاً دانشی در این مورد ندارند. واقعیت این است که دیجیتالی شدن، کلید دستیابی به بهره‌وری‌های بسیار بالاتر و بهبود حاشیه سود شرکت‌های فعال در حوزه معدن (مانند هر حوزه دیگری) است. بنابراین دیگر شرکت‌ها نمی‌توانند در عصر کسب‌وکارهای دیجیتال، نسبت به این مساله بی‌خیال باشند. تعدادی از شرکت‌های معدنی جهان تلاش‌های قابل توجهی را برای کاربست راه‌حل‌های دیجیتال از خود نشان داده‌اند. اما معدن‌کاران تنها زمانی می‌توانند این راه‌حل‌ها را در سراسر زنجیره ارزش پیاده کنند و یک معدن دیجیتال خلق کنند که به درستی تغییر یابند و به یک بازیگر عمده در بازار مواد معدنی تبدیل شوند. مدیران ارشد اجرایی شرکت‌های فعال در حوزه معدن برای دستیابی به این هدف باید یک دستورالعمل دیجیتال را به همراه یک استراتژی خوب به کار ببندند.

۳- حداکثرسازی بازدهی سبد سهام

با افزایش قیمت کالاها و همچنین افزایش جریان نقدینگی، شرکت‌های فعال در حوزه استخراج و تولید مواد معدنی به ویژه فلزات، در حال ارزیابی این هستند که بهتر است سرمایه‌هایشان را چگونه به بخش‌های مختلف زنجیره کسب‌وکارشان تخصیص دهند که بتوانند نرخ بازدهی خود را زیادتر کنند. داشتن یک رویکرد متوازن نسبت به سبد سهام، کلید افزایش بازدهی است. شرکت‌های فعال در حوزه معدن باید در کنار سرمایه‌گذاری‌هایشان جهت تحت تملک درآوردن و ساختن معدن‌های جدید، این را نیز مدنظر قرار دهند که بهتر است چقدر سرمایه را صرف نوآوری و تغییرات تکنولوژیک کنند و چقدر از پول خود را روی این دو بخش سرمایه‌گذاری کنند. تحقیقات EY نشان می‌دهد که بیشتر از ۷۰ درصد از شرکت‌های مورد بررسی تنها پنج درصد از بودجه خود یا حتی کمتر از آن را روی دیجیتالی شدن خود سرمایه‌گذاری می‌کنند. با افزایش این عدد به ۲۰ درصد آنها می‌توانند به طور قابل توجهی نحوه انجام کارها را تغییر دهند و در نتیجه این تغییرات می‌توانند مزیت رقابتی قابل‌توجهی را به دست آورند.

۴- سایبر

با افزایش سطح تهدیدات، سازمان‌ها در حال افزایش مخارجشان روی امنیت سایبری خود هستند و منابع بیشتری را صرف بهبود سیستم دفاعی خود می‌کنند. همچنین روزبه‌روز سخت‌تر کار می‌کنند که بتوانند امنیت سیستم دیجیتال خود را از طریق طراحی بهتر بهبود بخشند. همه شرکت‌های فعال در حوزه معدن و استخراج و تولید مواد معدنی دیجیتال هستند. در دنیایی که روزبه‌روز بیشتر از قبل به صورت اینترنتی کوچک می‌شود، فضای دیجیتال بسیار وسیع است و همه دارایی‌هایی که از سوی یک شرکت مورد استفاده قرار می‌گیرند، راهی را برای ورود عوامل خارجی و نفوذ به سیستم باز می‌کند. در همین زمان هیچ‌گاه تامین امنیت فضای عملیاتی شرکت‌ها سخت‌تر از امروز نبوده است. در نتیجه دیجیتالی شدن بیشتر، سطح حمله به فضای دیجیتال شرکت‌ها در حال بزرگ‌تر شدن است حتی می‌توانند تا مرحله ارتباط شرکت با مشتریان و تامین‌کنندگانش پیش روند. به همین منظور شرکت‌های فعال در حوزه معدن همچون شرکت‌های فعال در سایر بخش‌های اقتصاد نیاز دارد که استراتژی امنیت سایبری خود را بر اساس مدیریت ریسک مناسب طراحی کند و قواعد مناسبی باید برای این منظور در نظر گرفته شوند؛ قواعدی که مدیران حوزه معدن معمولاً از آن سر درنمی‌آورند یا توجهی به آن ندارند.

۵- افزایش هزینه‌ها

هزینه نهاده‌های تولید در بخش معدن و به ویژه استخراج و تولید فلزات، تا حد بسیار زیادی به فشارهای تورمی حساس است. اگرچه انتظار نمی‌رود که تورم جهانی با همان سرعتی که قبل از این در حال افزایش بوده رشد کند، اما انتظار می‌رود که تورم از ۷/ ۲ درصد در سال ۲۰۱۶ به ۵/ ۳ درصد در پایان سال ۲۰۱۹ برسد. با این حال طی دوره‌ای که قیمت کالاها بالاتر هستند، هزینه عوامل تولید مورد استفاده در بخش معدن مانند دستمزد نیروی کار و قیمت انرژی معمولاً بیشتر از نرخ تورم کلی افزایش می‌یابد. فشار روبه‌بالا روی دستمزد نیروی کار معمولاً امری شایع در بخش معدن است. در بخش‌های خاصی از استرالیا، دستمزدهای اعلام‌شده تا ۳۵ درصد در ۹ ماه اول سال ۲۰۱۸ افزایش یافت. همچنین فشار اتحادیه‌های کارگری در آفریقای جنوبی و شیلی دستمزد کارگران بخش معدن را افزایش داد. سازمان‌های حوزه معدن و فلزات پشت سر هم اعلام کرده‌اند که این افزایش هزینه‌ها تاثیر زیادی روی عملکردشان گذاشته است و خواهد گذاشت. مضاف بر تورم، تغییرات زیادی در مورد اینکه شرکت‌های فعال در حوزه معدن چگونه کار کنند به وجود آمده است. این تغییرات شامل افزایش پیچیدگی کارها در معادن، افزایش استفاده از تکنولوژی، تغییر ترکیب نیروی کار و نیاز به افزایش سرمایه‌گذاری برای دریافت پروانه بهره‌برداری است.

۶- ترکیب انرژی

شرکت‌های فعال در حوزه معدن برای انجام کارهایشان به‌خصوص در اصلی‌ترین بخش یعنی استخراج و تولید فلزات و مواد معدنی، به انرژی بسیار زیادی نیاز دارند و اصطلاحاً گفته می‌شود که بخش معدن یک بخش انرژی‌بر است. تخمین زده می‌شود که حدود ۲/ ۶ درصد از کل مصرف انرژی جهان مربوط به بخش معدن است. هزینه انرژی یک شرکت فعال در حوزه معدن، حدود ۳۳ درصد از کل هزینه‌های پایه آن است. هزینه بالای انرژی در شرکت‌های فعال در حوزه معدن باعث می‌شود که انرژی، به یکی از مولفه‌های بسیار مهم در مدیریت تبدیل شود. در حالی که هزینه، یکی از مهم‌ترین چیزهایی است که هنگام انتخاب ترکیب مناسب منابع انرژی مورد ملاحظه قرار می‌گیرد، اما وقتی از بالاتر به مساله نگاه کنیم و تصمیم‌گیری استراتژیک وسیع‌تری در جریان باشد، هزینه تنها یکی از ملاحظات است. دیگر چیزهایی که هنگام ترکیب مناسب منابع انرژی مورد نظر هستند عبارت‌اند از: دلالت‌های اجتماعی انتخاب منابع انرژی؛ در دسترس بودن منابع انرژی به ویژه در جاهای دوردست و پرت؛ مدیریت در دسترس بودن انرژی در طول حیات یک معدن و همچنین مساله نوسانات قیمت سوخت.

۷- آینده نیروی کار

در بخش معدن و استخراج و تولید فلزات، نیروی کار اغلب تحت تاثیر قیمت کالاهای معدنی قرار می‌گیرد. زمانی که قیمت مواد معدنی بالاست، مدیران معادن شروع به استخدام نیروی کار می‌کنند و زمانی که قیمت مواد معدنی افت می‌کند، کارگران معادن بیکار می‌شوند. این فرآیند باعث می‌شود که نیروی کار دانش و تجربه کم‌ارزشی را به دست آورد. در واقع زمانی که نیروی کار استخدام می‌شود مثلاً به مدت یک سال یاد می‌گیرد و تجربه کسب می‌کند اما سپس به دلیل افت قیمت‌ها اخراج می‌شود. سال بعد دوباره قیمت مثلاً فلزات بالا می‌رود و مدیران معادن دوباره شروع به استخدام می‌کنند و نیروی کار جدید استخدام می‌کنند. آنها در بهترین حالت می‌توانند همان کارگران قبلی را استخدام کنند که عمده دانش و تجربه‌شان از یادشان رفته است و البته این در بهترین حالت است چراکه در بسیاری از موارد باید نیروی کار کم‌تجربه و جدید را به استخدام خود درآورند. همچنین این عدم امنیت شغلی باعث می‌شود که افراد سعی کنند مهارت‌های دیگری بیاموزند و وارد بازارهای کار با امنیت بالاتر شوند و در نتیجه کسانی که باقی می‌مانند عمدتاً نیروی کار بسیار کم‌تجربه است که چندان هم علاقه‌ای به یادگیری ندارد چراکه می‌داند در آینده‌ای نه‌چندان دور از کار برکنار خواهد شد.

۸- درهم‌ریختگی

بسیاری بر این نظرند که درهم‌ریختگی (disruption) یعنی بخش‌های مجزا از یکدیگر که به طور هماهنگ با یکدیگر کار نمی‌کنند. اما درهم‌ریختگی در سطح زنجیره ارزش هر بخش مجزا نیز به وجود آمده است. برای مثال می‌توان به درهم‌ریختگی کارها اشاره کرد. اتوماتیک شدن همه‌چیز در حال خلق درهم‌ریختگی کارها هم در بخش اداری (از طریق فرآیندهای خودکار روباتیک) و هم در بخش عملیاتی (از طریق ماشین‌آلات اتوماتیک) است. اما شغل‌هایی که به نظر می‌رسد قرار است در آینده از بین رود و اوضاع را برای نیروی کار به هم بریزد، هوش مصنوعی است که می‌تواند کارها را به بهترین شکل برنامه‌ریزی کند. یک نوع دیگر درهم‌ریختگی برای مشتریان شکل می‌گیرد. برای مثال شرکت مورگان استنلی پیش‌بینی می‌کند که تا سال ۲۰۲۰ حدود ۱۵ درصد از الماس‌های با عیار بالا الماس‌هایی باشند که در آزمایشگاه و به صورت مصنوعی تولید می‌شوند. آیا تحت چنین شرایطی باز هم الماس ارزش قبلی خود را خواهد داشت؟ این وضعیتی است که برای کالاهای دیگر نیز به وجود آمده و بازار مشتریان را متشنج خواهد کرد. درهم‌ریختگی دارایی‌ها و درهم‌ریختگی اقتصادی نیز دو نوع دیگر از درهم‌ریختگی‌هایی است که شرکت‌های معدنی با آن مواجه خواهند بود.

۹- کلاهبرداری

کلاهبرداری و فساد به یک ریسک معنادار برای بسیاری از شرکت‌های فعال در حوزه معدن تبدیل شده است. این شرکت‌ها هر روز بیشتر از قبل از تکنولوژی‌های دیجیتال استفاده می‌کنند و هدف تغییر انجام کارها در کسب‌وکارشان را در سر دارند. این کار آنها را بیشتر از قبل در معرض فساد قرار می‌دهد. گسترش اینترنت و کوچک شدن جهان به واسطه آن باعث شده که هرکس که به اطلاعات و داده‌های شرکت دسترسی دارد، هر کجای دنیا هم که باشد، بتواند از ضعف‌های امنیتی موجود سوءاستفاده کند و از داده‌ها به نفع منافع شخصی‌اش بهره ببرد. بنابراین دارایی‌های دیجیتال شرکت‌های فعال در حوزه معدن مانند هر شرکت دیگری امروزه بیشتر از هر زمان در خطر است. در گذشته شرکت‌های فعال در حوزه معدن احتمالاً فقط نگران این بودند که به معادنشان دستبرد زده شود، ابزارآلاتشان دزدیده شود یا اینکه رقبایشان اقدام به تخریب معادن و ابزارآلاتشان کنند. اما امروزه این ریسک‌ها بسیار فراتر رفته و شرکت‌ها بیشتر از آنچه ذکر شد، نگران تامین امنیت دیجیتال خود هستند.

۱۰- کالاهای جدید

شهری شدن و افزایش تقاضا برای زیرساخت‌ها مانند ساختمان‌ها، جاده‌ها، ریل‌ها و موارد از این دست، محرک اصلی تقاضا برای کالاها در گذشته بود. اما اخیراً پیشرفت‌های تکنولوژیک و تغییر و تحولات شگفت‌آور کالاهای پایین‌دستی و همچنین چیزهایی که در مورد اقتصاد سبز (green economy) می‌شنویم باعث شده است که تقاضا برای کالاها تغییر کند. به زبان خیلی ساده در گذشته (منظور از گذشته چند دهه پیش است) تقاضای مواد معدنی از کانی‌های غیرفلزی گرفته تا فلزات مختلف، بسیار شدید بود چراکه برای ایجاد زیرساخت‌ها به آنها نیاز داشتیم. اما امروزه اگرچه هنوز به هیچ وجه نمی‌توان معدن‌کاری را کنار گذاشت و این صنعت بسیار بزرگ و سودآور است، اما ریسک کالاهای جهان جدید در حال تغییر دادن اوضاع است. برای مثال گسترش وسایل حمل‌ونقل الکتریکی تقاضای موادی مانند کبالت، لیتیوم و مس را افزایش داده است. در عوض افزایش تمرکز روی مساله بازیافت باعث شده است که شرکت‌ها به فکر تغییر ترکیب مواد اولیه‌شان باشند. برای مثال تخمین زده شده است که تا سال ۲۰۲۵ حدود ۲۰ درصد از تقاضای کبالت مورد استفاده در تولید خودروهای الکتریکی کاهش یابد و بازیافت باتری‌ها بتواند این تقاضا را کاهش دهد. همچنین حرکت دنیا به سمت بازیافت باعث می‌شود که تقاضا برای سنگ ‌آهن و فولاد کاهش یابد (در اینجا منظور تقاضای تولید سنگ ‌آهن و فولاد جدید است). چراکه بعضی از کشورها به ویژه چین استفاده خود از کوره‌های قوس الکتریکی (ERF) را افزایش داده‌اند که این موضوع تقاضا برای ضایعات فلزی را افزایش خواهد داد و به‌تبع آن تقاضا برای استخراج فلزات از معادن را کاهش می‌دهد.

Untitled-2

گزارش سوم - 3 copy
  تصویر روی جلد گزارش EY در مورد 10 ریسک اصلی (ریسک‌های کسب‌وکار) پیش‌روی معادن در جهان در سال 2020-2019

Untitled-1