قیمت نازل برق

تا زمانی که به «انرژی برق» به عنوان «کالا» نگاه نشود و در چرخه اقتصاد کشور و تولید ثروت قیمت آن متناسب با تمامی کالاها محاسبه نشود و رشد نداشته باشد امید به داشتن «چرخه سالم اقتصادی» در کنار بهره‌وری و جلوگیـــری از هــدررفت منابع کشور نخواهیم داشت. در ادامه این نوع نگاه به انرژی برق اتفاقات دیگری هم به تبع «قیمت نازل برق» رخ داده است که کمتر به آن اشاره می‌شود. این تبعات فرصت‌های فراوانی را تبدیل به تهدید کرده است که خسارات ناشی از آن در مرحله اول به صنعت بـــرق و در مرحله دوم به یکایک آحاد جامعه بازمی‌گردد.

۱ اگرچه «خدمت اصلی» در صنعت برق کشور عرضه و فروش برق است و به واسطه شناخت اولیه و ظاهری تنها از این نوع خدمت یاد می‌شود ولیکن بیش از ده‌ها خدمت دیگر نیز به واسطه نیاز گسترده جامعه توسط صنعت برق ارائه می‌شود. مواردی همچون فروش انشعاب برق، خدمات پس از فروش مانند قرائت و اعلام میزان مصارف، کنترل میزان و رفتار مصرف‌کنندگان، اعلام تناسب واحد تولید با میزان انرژی مصرف‌شده یا همان «شدت انرژی» و... همه و همه خدماتی است که در مجموعه بــرق و بــه ویژه شرکت‌های توزیع برق قابل ارائه هستند. متاسفانه «ارزش‌گذاری بسیار نازل» این خدمات باعث شده تا کیفیت آنها نیز پایین بیاید و به نوعی با بهره‌وری اندکی به انجام برسد. اما راهکار حل این معضل چیست؟ با یک محاسبه ساده می‌توان پی برد که با به‌کارگیری و نصب «کنتورهای هوشمند» و عدم مراجعه هزاران مامور قرائت به در منزل مشترکین تا چه میزان در هزینه‌های انسانی صرفه‌جویی می‌شود؟ به‌جای صدور قبوض کاغذی و هدررفت میلیاردها تومان هزینه کاغذ و قطع درختان تنها با یک پیامک یا اپلیکیشن میزان و هزینه مصرف به مشترکین اعلام می‌شود و به‌جای یک ماه یا دو ماه یک‌بار حتی هر ساعت و چند دقیقه می‌توان میزان مصرف و نحوه مصرف برق را به مشترک گزارش داد. آنگاه است که یکایک خدماتی که در کنار فروش انرژی ارائه می‌شود پله پله رشد و ارتقا پیدا می‌کند و به کیفیت مطلوب مورد انتظار خواهد رسید. چرا

صنعت برق نمی‌تواند منابع مالی برای چنین اقدام مهمی را در کوتاه‌مدت به دست آورد؟                                                                                    

۲ تولید برق با هر کیفیتی امروزه نمی‌تواند پاسخگوی صنایع جدید و تکنولوژی‌های مدرن باشد، «برق دیجیتال» نیاز ضروری بـرای توسعه صنعت و مصــرف خطوط تولید دیجیــتال است. چگونه با «بهای ناچیز برق» می‌توان نیروگاه‌ها و خطوط انتقال و شبکه‌های گسترده توزیع را برای چنین برق باکیفیتی طراحی و اجرا کرد. کسی محاسبه کرده است که هزینه این فرصت از دست رفته چه میزان است؟

۳ بـرق هوشمند و شبکه هوشمند زیرساخت ضروری بــرای یک «جامعه هوشمند» با بهره‌وری بالاست. تصاویــر متعددی کـــه هـــر روز در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی از «ساختمان‌ها» و «خانه‌های هوشمند» به نمایش گذاشته می‌شود و هریک از ما را مشتاق داشتن چنین امکاناتی می‌کند فقط و فقط با داشتن یک شبکه هوشمند برق میسر است. متاسفانه نبود منابع مالی برای احداث چنین شبکه‌هایی به علت پایین بودن قیمت فروش برق و خدمات بعدی آن باعث می‌شود حتی اگر بخش خصوصی داوطلب استفاده از چنین خدماتی باشد نتواند آن را از صنعت برق طلب کند! باز هم هزینه و ضرر ناشی از این فرصت‌های از دست رفته را چه کسی باید جبران کند؟

۴ اما آخرین و مهم‌ترین ضرر و زیانی که بابت نگاه اشتباه و قیمت بسیار اندک فروش برق متوجه جامعه ما شده است؛ آنقدر گسترده و فراگیر است که حتی با محاسبات پیچیده و طولانی هم نمی‌توان به ارقام نجومی خسارت وارده از آن دست یافت. شاید اصطلاح «شدت مصرف انرژی» را شنیده باشید معنی آن میزان مصرف انرژی به ازای تولید هر واحد کالا یا خدمات است. برای نمونه واحد شدت مصرف انرژی؛ تعداد بشکه نفت به هزار دلار است. یعنی کشوری که شدت انرژی آن چهار است به ازای هر هزار دلار تولید ناخالص داخلی چهار بشکه نفت مصرف می‌کند.

با توجه به اینکه انرژی برق راحت‌ترین و پاک‌ترین و حتی بالاترین سطح دسترسی را نسبت به سایر منابع انرژی دارد؛ متاسفانه یکی از دلایل عمده بالا بودن واحد شدت مصرف انرژی در کشور ما به علت ارزان بودن برق است که موجب هدررفت منابع کشور می‌شود. فقط بدانید میزان متوسط شدت مصرف انرژی در کشور ما بیش از چهار برابر، بیشتر از کشورهای توسعه‌یافته و حتی بیشتر از دو برابر اکثر کشورهای در حال توسعه است. هدررفت این میزان سرمایه ملی و منابع گسترده را چه کسی پاسخگو است؟

بایستی چاره‌ای اندیشید و برای جلوگیری از هدررفت انرژی گرانبهای برق راهکاری ارائه داد؛ در اینجا تنها به یک پیشنهاد بسنده می‌کنم و در یادداشت‌های بعدی به دیگر موارد خواهم پرداخت.

بگذارید ابتدا از متولی این حوزه شروع کنیم؛ وزارت نیرو بایستی در آگاه‌سازی مردم نقش اساسی را داشته باشد. در سال‌های اخیر و به‌خصوص در دوره وزارت دکتر اردکانیان (وزیر وقت نیرو) رویکـــرد تعامل با مشترکین برای «مدیریت مصرف» انرژی برق تفاوت‌های اصولی و مناسب‌تری نسبت به قبل پیدا کرده است.

بایستی مشترکین و آحاد جامعه علاوه بر «رویکرد اقتصادی» و کسب «منفعت مالی» از مدیریت بهینه برق که بیشتر به عنوان «صرفه‌جویی در هزینه انرژی» نامیده می‌شود به «مسوولیت اجتماعی» هر شهروند برای حفظ منابع انرژی تغییر رویکرد دهند. در حال حاضر به علت «بهای اندک انرژی برق» که به آن اشاره شد به‌طور حتم طرح‌هایی که مبتنی بر «رویکردهای اقتصادی و منفعت مالی» برای مشترکین باشد کمتر اثربخش است.

به قـــول دکتر اردکانیان «مهندسان برق» بــرای آگاه‌سازی مردم از نحوه بهینه مصرف بایستی از «کارشناسان علوم اجتماعی و روانشناسان اجتماعی» کمک بگیرند. در کنار «مدیریت سیستماتیک بر شبکه‌های بــرق» نیاز به «مدیریت اجتماعی بر رفتارهای جامعه» است. دیدگاهی که به خوبی در حوزه‌های علوم اجتماعی برای تغییرات رفتار افراد و جامعه وجود دارد نیاز فعلی ما در صنعت برق است.