رام کردن اسب سرکش

با این حال به نظر می‌رسد که این کسب‌وکارها در ایران متناسب با آنچه مردم انتظار و نیاز دارند توسعه نیافته است یا اینقدر تنوعش کم و موارد شکست آنها بیشتر از موارد توسعه‌شان است که هنوز جاهای خالی زیادی دیده می‌شود. اگر بخواهیم بررسی کنیم که چرا رشد کسب‌وکارهای اینترنتی در ایران این‌گونه شده، می‌توان حداقل هفت مورد را مد‌نظر قرار داد:

۱- منابع انسانی، ۲- تحریم‌ها و عدم ثبات سیاسی، ۳- وجود رانت و نبود رقابت آزاد، ۴- قوانین، ۵- بی‌پولی یا کم‌پولی، ۶- وضعیت اینترنت و ۷- هم‌افزایی کم کسب‌وکارهای اینترنتی. در ادامه به آنها پرداخته می‌شود.

۱- منابع انسانی: کمبود نیروی انسانی، خصوصاً متخصصان فنی، بزرگ‌ترین مشکل سر راه توسعه کسب‌وکارهای الکترونیک است.

مشکل منابع انسانی به واسطه چند عامل ایجاد شده است. اولین مشکل این است که مهاجرت واقعاً بیداد می‌کند و نه‌فقط نیروهای کاری توانمند بلکه نیروهای کاری متوسط هم که دانش ملموسی برای ارائه داشته باشند می‌توانند به راحتی در خارج از کشور کار پیدا کنند. واقعیت این است که به لحاظ ارزش پول، هر پیشنهادی در خارج از کشور می‌تواند برای نیروهای کاری ما جذاب باشد و اگر بتوانند حداقل‌های زندگی را آنجا داشته باشند که عموماً دیگر دلیلی برای بودن و ماندن نمی‌بینند.

دومین مشکلی که منجر به کمبود نیروی انسانی کارآمد می‌شود این است که ما در ایران آموزش‌های آکادمیک سطح بالایی نداریم. در بسیاری از حوزه‌های کاری هنوز دوره آموزشی تعریف نشده است. مثلاً بازاریابی دیجیتال، یکی از دو بال کسب‌وکارهای الکترونیکی است که برایش دوره آموزشی دانشگاهی جامع و کاملی وجود ندارد و مدرسان این حوزه کسانی هستند که به صورت آزاد کلاس‌هایی را در سطح کشور برگزار می‌کنند و عموماً به صورت تجربی خودشان آموزش دیده‌اند. این در حالی است که مثلاً در دانشگاه کالیفرنیا، شش دوره متفاوت فقط برای بهینه‌سازی موتور جست‌وجو ارائه می‌شود، در دانشگاه نورث‌وسترن (northwestern university)، شش دوره با موضوع مارکتینگ در شبکه‌های اجتماعی و در مدرسه کسب‌وکار IE، پنج دوره صرفاً برای انتقال دانش استراتژی‌های مارکتینگ ارائه می‌شود. یعنی آموزش جامع و کاملاً اختصاصی وجود دارد. همین داستان در مورد آموزش‌های مربوط به یادگیری ماشین و انواع ماینینگ‌ها (داده‌کاوی، صداکاوی، تصویرکاوی و...)، تجربه کاربری (UX) و بسیاری از حوزه‌های دانشی دیگری که عموماً با گسترش کسب‌وکارهای اینترنتی معنی پیدا کرده‌اند وجود دارد.

۲- تحریم‌ها و عدم ثبات سیاسی: تحریم‌ها به حوزه کسب‌وکارهای الکترونیک از چند جهت ضربه جدی می‌زنند.

اولین ضربه تحریم‌ها به کسب‌وکارهای الکترونیکی این است که این کسب‌وکارها بر پایه زیرساخت‌هایی ایجاد می‌شوند که خودشان یا از خارج از کشور وارد می‌شوند یا به نوعی از خارج از کشور سرویس می‌گیرند. تحریم، فراهم کردن این زیرساخت‌ها را یا غیرممکن می‌کند یا بسیار گران‌قیمت. خود خرید گوشی‌های هوشمند به دلیل قیمت آن سخت شده است و فروش آن از سال گذشته روند نزولی داشته است یا مثلاً مشکلاتی را که در حال حاضر کسب‌وکارهای اینترنتی مبتنی بر موبایل با iOS دارند در نظر بگیرید. توسعه‌دهنده اپلیکیشن موبایل حتی نمی‌تواند اپلیکیشن خود را روی App Store بگذارد. استورهای داخلی هم که نتوانستند این تحریم را دور بزنند. عملاً اکوسیستم iOS در کشور ما رو به نابودی قرار گرفته است. یا اینکه در دنیا، به‌صرفه‌ترین حالت برای کسب‌وکارهای الکترونیکی استفاده از سرویس‌های ابری (cloud) است. سرویس‌های ابری در ایران صرفاً به دلیل اینکه تجهیزاتی که به آنها مرتبط می‌شدند بسیار گران‌قیمت شدند، عملاً شکل نگرفته است. در حوزه دیجیتال مارکتینگ، بسیاری از سرویس‌های تحلیلی که قبلاً استفاده می‌شدند مانند Adjust ایران را تحریم کردند و واریز وجه برای تبلیغات در گوگل خیلی سخت شده و برای بسیاری از کسب‌وکارها تقریباً ناممکن شده است. در حوزه‌های دیگری مانند امنیت، سرعت و... هم وابستگی ما به خارج از کشور ایجاد مشکل کرده است. البته این وابستگی الزامی‌ است و چیز بدی نیست. اینکه بگوییم تحریم باید باعث شکوفایی بشود و... جالب است ولی هم درست نیست و هم حرف‌های کوتاه‌مدت نیست. به هر حال شرکت‌هایی در دنیا چند دهه است که دارند روی همین سرویس‌های تکنولوژیک کار می‌کنند و بدیهی است که ما اگر بخواهیم به خودکفایی برسیم باید همین‌قدر و بلکه بیشتر انرژی بگذاریم و عملاً به اندازه چند دهه خودمان را عقب بیندازیم. ضمن اینکه واقعیت این است که تکنولوژی باید در یک شبکه جهانی کار کند؛ خاک نمی‌شناسد و متعلق به یک کشور خاص یا یک منطقه خاص نیست. باید در خلق هر تکنولوژی ظرافت‌های بسیاری برای اتصال به سایر سرویس‌های تکنولوژیک در دنیا رعایت شود که همه اینها این داستان خودشکوفایی و خودکفایی را به تعویق می‌اندازد.

دومین ضربه این است که تحریم‌ها و عدم ثبات سیاسی، در نهایت ارزش پول ما را پایین آورده است. گفتن ندارد که وقتی ارزش پول طی دو سال یک‌چهارم می‌شود چه بلایی سر کسب‌وکارها می‌آید چه اینترنتی باشند چه اینترنتی نباشند.

سومین ضربه تحریم‌ها هم این است که کسب‌وکارهای ایران را در یادگیری از دنیا محروم کرده است. پلت‌فورم‌های بازآموزشی دنیا ما ایرانی‌ها را تحریم کرده‌اند و اتخاذ علم روز سخت شده است، بسیاری از نمایشگاه‌ها، خصوصاً از ابتدای امسال ایرانی‌ها را حتی به عنوان بازدیدکننده ثبت نام نمی‌کنند. طبیعی است که وقتی معاشرت و یادگیری در سطح بین‌المللی به صفر میل می‌کند، نتیجه‌اش این می‌شود که ما آدم‌هایی در کشور داریم که کمتر می‌دانند، کمتر یاد می‌گیرند و کمتر یاد می‌دهند و کمتر انگیزه تلاش دارند. حالا یک کسب‌وکار اینترنتی را از ابتدای کار تا روی روال افتادنش در نظر بگیرید و تصور کنید که چطور از این موضوع ضربه می‌خورد. اول کار که ایده‌پردازی است؛ در بحث ایده‌پردازی تقریباً در هیچ حوزه‌ای ما پیشتاز و اول نیستیم که بخواهیم واقعاً ایده‌پردازی کنیم و ایده‌پردازی ما بیشتر جنبه الگوبرداری دارد. اما داستان این است که این ایده‌ها طی مشاهداتی شکل می‌گیرند و پشت هر کدام داستان یا داده و اطلاعاتی وجود دارد. ما در ایران ایده‌ای را که در دنیا موفق است پیاده‌سازی می‌کنیم و بعد می‌بینیم که در ایران موفق نشد یا با استقبال مواجه نشد. دلیلش این است که ما آن داستان پشت سر را نمی‌دانیم. البته در این خصوص راه‌های میانبری هم وجود دارد. در کشورهای دیگر معمولاً روی ایده‌های جدید یک کمپین کوچک تبلیغاتی اجرا می‌شود تا اقبال مردم به آن ایده مورد بررسی قرار گیرد. مثلاً Google AdWords برای این کار خیلی مفید است. یک تبلیغ کم‌هزینه نشان می‌دهد که آیا این ایده اساساً می‌تواند جذاب باشد یا نه؟ خب اول اینکه ما تحریم‌ایم و دوم هم اینکه پرداخت پول به سرویس‌های خارجی خیلی سخت است. بنابراین تا حدی باید دور چنین سرویس‌های مفیدی را خط کشید و عملاً یادگیری ما از رفتار کاربران و مشتریان بالقوه‌مان در مرحله ایده‌پردازی ناقص انجام می‌شود. همین اتفاق هنگام الگوبرداری از چگونگی پیاده‌سازی کسب‌وکار هم اتفاق می‌افتد. بسیاری از اپلیکیشن‌ها در گوگل‌پلی به ایرانی‌ها اصلاً نشان داده نمی‌شوند یا بسیاری از سایت‌ها IP ایرانی‌ها را بسته‌اند و ایرانی‌ها اصلاً نمی‌توانند حتی محیط داخل سایت یا نرم افزار را ببینند. از طرف دیگر ما ایرانی‌ها کارت اعتباری نداریم و نمی‌توانیم بگیریم و از تست و مشاهده بسیاری از سرویس‌های پولی در دنیا محروم می‌شویم. از این دست اتفاقات هنگام تبلیغات و بازاریابی، پشتیبانی و... هم می‌افتد.

۳- وجود رانت و نبود رقابت آزاد: ما ایرانی‌ها طی سال‌ها زندگی جزیره‌ای به دور از دنیا یاد گرفتیم رقابت نکنیم و تا می‌توانیم انحصارطلب باشیم. از طرفی همه می‌دانیم که رانت بزرگ‌ترین شانس پیروزی است که نصیب هر کسی هم نمی‌شود و از طرف دیگر همان روحیه انحصارطلبی را هم ارضا می‌کند. این‌گونه است که وام‌ها و حمایت‌ها و توجه کردن‌ها برای کسانی ا‌ست که رانت دارند و از سوی دیگر، صاحبان کسب‌وکارهای سنتی تلاش می‌کنند اگر موضوع جالبی برای کسب‌وکار الکترونیکی وجود دارد به‌جای کمک به آن کسب‌وکار، کسب‌وکار مشابه را پیاده کنند یا آن کسب‌وکار را از آن خود کنند. مثلاً به‌جای اینکه روی یک استارت‌آپ سرمایه‌گذاری کنند یا می‌خواهند آن را بخرند یا فکر می‌کنند بهتر است که خودشان مانند آن استارت‌آپ را ایجاد کنند یا فقط می‌خواهند انحصاری با آن استارت‌آپ کار کنند و اجازه نمی‌دهند که استارت‌آپ به دیگری سرویس دهد یا از دیگری سرویس بگیرد. مواردی که گفته شد، یک جنبه از تاثیر نبود رقابت آزاد بر توسعه‌نیافتگی کسب‌وکارهای الکترونیکی است. جنبه دیگر این است که در نهایت ما انسان‌ها و به تبع آن کسب‌وکارهایمان از همدیگر یاد می‌گیریم و اگر رقابت آزاد وجود نداشته باشد هم یادگیری کمتری داریم و هم اینکه تنمان کمتر می‌لرزد و کمتر برای بقایمان تلاش می‌کنیم و در نهایت، «ما»یی که کمتر تلاش می‌کنیم می‌شویم جزئی از سیستمی که وقتی از بالا نگاهش می‌کنیم یک سیستم توسعه‌نیافته و عقب‌مانده می‌بینیم.

۴- قوانین: مشکلی که در حوزه قوانین در حوزه تکنولوژی در ایران داریم این است که تکنولوژی عموماً از خارج از کشور با سرعت بیشتر وارد می‌شود و قانونگذاری در داخل کشور با سرعت کمتری انجام می‌شود. بنابراین همیشه قوانین ما عقب‌تر از توسعه کسب‌وکارهای اینترنتی هستند. حتی اعطای مجوزها هم به درستی شکل نگرفته است. یعنی مجوزهای کسب‌وکارهای اینترنتی عموماً به کسب‌وکارهای سنتی که قبلاً مجوز داشته‌اند اعطا می‌شوند. این موضوع در حوزه کسب‌وکارهای حوزه مالی خیلی پررنگ است. مثلاً دریافت یک مجوز نیاز به دو میلیارد تومان پول به عنوان ضمانت دارد. بدیهی است که چنین مجوزی را یک کسب‌وکار اینترنتی که ذاتاً قرار است با هزینه کمتری کارش را شروع کند نمی‌تواند دریافت کند. جدا از بحث مجوزها، سایر کارهای اداری هم مانند گرفتن کد اقتصادی و بعد از آن پرداخت بیمه و مالیات، گرفتن درگاه بانکی و... برای یک کسب‌وکار کوچک که تعداد محدودی نیروی انسانی دارد، سخت و زمانبر است.

۵- بی‌پولی یا کم‌پولی: بی‌پولی می‌تواند از منظرهای مختلفی بررسی شود:

اولین منظر این است که توسعه‌دهنده کسب‌وکار بی‌پول باشد. خروجی تحقیقی که در آمریکا انجام شده بود نشان می‌داد که راه‌اندازی استارت‌آپ‌ها بازی پولدارهاست، یعنی درصد زیادی از موسسان استارت‌آپ‌ها افرادی هستند که پشتوانه مالی خوبی دارند و می‌توانند ریسک مالی ناشی از تزریق پول به استارت‌آپ یا حداقل دریافت حقوق پایین را برای مدت نسبتاً طولانی تحمل کنند. در ایران هم احتمالاً تا حد زیادی باید همین‌طور باشد. اما مشکل اینجاست که بیشتر از یک دهه است که ایران وضعیت اقتصادی خوبی ندارد. در صنایع بسیاری رکود و افول و مرگ کسب‌وکارها را داشتیم. بنابراین جوانان (که امید بیشتری به تجاری کردن ایده‌هایشان هست) که هیچ، پدر و مادر شاغل‌شان هم بعید است بتوانند سرمایه خوبی در اختیارشان بگذارند و تصور کنید چقدر سخت است یک تیم باکیفیت پولدار بی‌توقع و تلاشگر را کنار هم جمع کرد.

دومین منظر این است که سرمایه‌گذار می‌خواهد سرمایه‌گذاری کند ولی کم‌پول است و پول بی‌انتها ندارد. در این حین، دلار طی دو سال سه، چهار برابر می‌شود. صندوق‌های سرمایه‌گذاری سود بالای ۱۸ درصد می‌دهند، شاخص بورس چند برابر شده است. بانک‌ها حداقل ۱۰ درصد سود می‌دهند. ارزش سکه طی دو سال گذشته دو برابر شده است. سوال اینجاست که چرا باید سرمایه‌گذار پول محدودش را خرج راه‌اندازی کسب‌وکار جدید کند و چند سال بنشیند که این کسب‌وکار شاید به سود برسد؟ حتی اگر پول هم بخواهد خرج کند باید به این توجه کرد که پول کم‌فایده‌ای ندارد. ما موفق‌ترین سرمایه‌گذاری‌هایی که داشتیم، مواردی بوده که دانش سرمایه‌گذاری از خارج از ایران آمده است. پول زیاد (عموماً از خارج از کشور) به استارت‌آپ تزریق شده است و استارت‌آپ توانسته به راحتی مکان مناسبی برای کار خود فراهم کند، نیروی ماهر استخدام کند، تبلیغ کند، پروموشن بگیرد و سهم از بازار را برای خود کند.

سومین منظر این است که مشتری یا کاربر سرویس‌های مربوط به کسب‌وکار الکترونیکی پول کافی ندارد. شرایط اقتصادی سخت، استفاده از محصولات و سرویس‌های اولیه و حیاتی را هم کم کرده است چه برسد به محصولات و سرویس‌های غیرحیاتی. در حوزه کسب‌وکارهای اینترنتی، حتی کاربر، در استفاده از اینترنت هم صرفه‌جویی می‌کند و خیلی‌ها ترجیح می‌دهند که اینترنت خود را فقط در ساعاتی از شبانه‌روز روشن بگذارند. بنابراین کسب‌وکارهای اینترنتی مجبور می‌شوند برخلاف ذات و طبیعتشان، بخشی از کار خود را آفلاین انجام دهند. این داستان همان‌طور که گفته شد در جنبه‌های دیگر خرید مشتریان و کاربران هم نمود پیدا می‌کند. وقتی اوضاع اقتصادی خوب نباشد کسب‌وکارهای سنتی هم به شکست نزدیک‌ترند چه برسد به کسب‌وکارهای اینترنتی نوپاتر.

۶- اینترنت: ایران در شاخص‌های مربوط به اینترنت گرچه در جایگاه نامناسبی قرار ندارد، اما در جایگاه مناسبی هم قرار ندارد.  Speedtest.net که از سال 2006 سرعت اینترنت در کشورهای مختلف را روی پهنای باند ثابت و سیار می‌سنجد گزارش زیر را در اردیبهشت سال جاری منتشر کرده است. در این گزارش، سرعت اینترنت ایران روی پهنای باند سیار از بین 140 کشور دنیا، با سه رتبه کاهش، پنجاه‌وششم و سرعت اینترنت ایران روی پهنای باند ثابت، از بین ۱۷۸ کشور، صدوبیست‌ونهم است. طبیعی است که چنین شاخص‌هایی و شاخص‌هایی مانند دسترسی به اینترنت، ضریب نفوذ اینترنت و... می‌تواند کاملاً در رشد یا توسعه‌نیافتگی کسب‌وکار الکترونیکی تاثیر بگذارد.

۷- هم‌افزایی کم کسب‌وکارهای اینترنتی: ضامن رشد و توسعه کسب‌وکارها چه اینترنتی چه غیراینترنتی این است که اجزای زنجیره تامین این کسب‌وکارها به درستی کار خود را انجام دهند. در مورد کسب‌وکارهای اینترنتی دلایل توسعه‌نیافتگی آنها را گفتیم. حالا فرض کنید که کسب‌وکاری داریم که بخشی از آن نیازمند سرویس دلیوری اینترنتی است. وقتی سرویس دلیوری اینترنتی درستی نداشته باشیم، کسب‌وکار مجبور می‌شود که اجزای زنجیره تامین را از ابتدا تا انتها به‌تنهایی ایجاد کند که باز هم با ذات یک کسب‌وکار اینترنتی که قرار است با نیروهای کمتر و هزینه کمتر کار کند خیلی تفاوت دارد.

از میان هفت عاملی که گفته شد که حتی بیشتر از اینها هم جای گفتن دارد به نظر می‌رسد بحث تحریم‌ها، وضع اقتصادی و نیروی انسانی از همه مهم‌تر باشد. مثلاً آدم‌های قوی و قدبلند اگر وجود داشته باشند، روی قانونگذار می‌توانند تاثیر بگذارند، روی سرمایه‌گذار می‌توانند تاثیر بگذارند، رقابت هم می‌توانند به وجود آورند ولی زمانی که این آدم‌ها را نداشته باشیم مشکلات دیگر قد علم می‌کنند یا وقتی تحریم‌ها نباشند، سرمایه‌گذار خارجی می‌توانیم داشته باشیم، تکنولوژی‌های امن‌تر و با سرعت بالاتر می‌توانیم داشته باشیم و الی آخر.

 

31-01