فشار زنجیره تولید بر منابع طبیعی
نگاهی به توسعه صنایع معدنی و اثرات آن بر محیط زیست
بدون شک نمیتوان نقش معدن به عنوان مزیت سرزمینی کشور پهناور ایران را نادیده گرفت. سهم این بخش در فقرزدایی، افزایش تولید ناخالص داخلی و رشد اقتصادی کشور آنقدر بالاست که بسیاری از تبعات زیستمحیطی آن را توجیه میکند؛ اما آیا همواره سود حاصل از عملیات معدنکاری، هزینههای زیستمحیطی وارده به سرزمین را توجیه میکند؟ بهرغم ممنوعیت قانونی بهرهبرداری از معادن در مناطق چهارگانه محیطزیست، در چند سال گذشته عملیات بهرهبرداری از معادن مختلف به صورتهای مختلف ادامه داشته است. همچنین طی سالهای گذشته بهرهبرداری از معدن بوکسیت در دامنههای شاهوار، از مهمترین منابع تامینکننده آب دشتهای منطقه و یکی از زیستگاههای اصلی خرس قهوهای ایران شروع شده است. بهرهبرداری از این معدن به جهت تامین نیاز تنها کارخانه آلومینای ایران عنوان شده است. آلومینیوم در مقایسه با مس و فولاد که سابقه هزارساله دارند، توانسته در مدت عمر ۱۲۰ساله خود جایگاه مهمی در صنایع مختلف از جمله خودروسازی، بستهبندی و ساختمان به دست آورد. در حال حاضر آلومینیوم پس از فولاد پرمصرفترین فلز جهان است و مصرف جهانی آن به سرعت رو به افزایش است.
مهمترین ماده برای تولید شمش آلومینیوم، آلومیناست. این ماده عمدتاً از فرآوری سنگ معدنی بوکسیت به دست میآید. حدود ۳۰ میلیارد تن سنگ بوکسیت در جهان وجود دارد که نیمی از آن در کشورهای گینه و استرالیا قرار دارد. سالانه بیش از ۲۰۰ میلیون تن بوکسیت در جهان استخراج، تبدیل به آلومینا شده و سپس در ۲۲۰ کارخانه در سراسر جهان تبدیل به بیش از ۴۰ میلیون تن شمش آلومینیوم میشود. آلومینیوم تولیدی در هزاران کارگاه کوچک و بزرگ تبدیل به قطعات خودرو، بستهبندی کالاها، اجزای ساختمانی و دیگر محصولات مورد نیاز جامعه میشود. در سند چشمانداز ۲۰ساله، توسعه صنعت آلومینیوم کشور و دستیابی به ۵/۱ میلیون تن هدفگذاری شده است. اما کمبود ماده اولیه مهمترین مانع بر سر راه تحقق این هدف است. میزان ذخایر شناختهشده بوکسیت در ایران کمتر از ۴۰ میلیون تن است که در سرتاسر ایران پراکندهاند. با کشف ذخایر قابل توجه بوکسیت در شهرستان جاجرم با کمکهای وسیع سازمان توسعه صنعتی ملل متحد (UNIDO) سنگ بنای تنها کارخانه تولید آلومینا در سال ۱۳۶۲ گذاشته شد و سرانجام در سال ۱۳۸۲ با اما و اگرهای بسیار به بهرهبرداری رسید.
این کارخانه ظرفیت تولید بیش از ۲۰۰ هزار تن آلومینا از معادن سنگ بوکسیت را دارد و بخشی از نیاز کشور به ماده اولیه را تامین میکند. اما سه کارخانه تولید شمش آلومینیوم ایرالکو در اراک، المهدی و هرمزال در هرمزگان، سالانه به ۶۵۰ هزار تن آلومینا نیاز دارند که با توجه به سند چشمانداز و افزایش ظرفیت تولید این کارخانهها و احداث کارخانههای جدید، نیاز سالانه ایران به آلومینا به سه میلیون تن در سال افزایش مییابد که ذخایر موجود کشور به هیچ عنوان قادر به تولید مواد اولیه مورد نیاز نیست. افزایش تقاضای جهانی آلومینیوم در دهه اخیر قیمت آلومینا را به شدت افزایش داده است. در حال حاضر بیش از ۷۰ درصد از آلومینای تولیدی جهان در مالکیت تولیدکنندگان عمده آلومینیوم است و ۲۵ درصد آن در قالب قراردادهای بلندمدت حداقل برای ۲۰ سال آینده پیشفروش شده است، اما در کنار آلومینا، برق مهمترین مولفه تعیینکننده در قیمت تمامشده فلز آلومینیوم است؛ ایران با داشتن منابع انرژی فراوان و تولید برق ارزان و در دسترس، این امکان را دارد تا با واردات آلومینا زنجیره آلومینیوم خود را از کارخانههای ذوب توسعه دهد.
در حال حاضر تبادل شمش آلومینیوم در مقابل آلومینای صادراتی، متداولترین شیوه تهیه این ماده است. به طوری که در برابر هر ۱۰۰۰ تن آلومینا ۳۵۰ تن آلومینیوم به کشور صادرکننده تحویل میشود. توسعه صنعت آلومینیوم با اتکا به مزیت انرژی فراوان راهبرد اصلی دستیابی به اهداف سند چشمانداز است. از نمونه موفق این راهبرد، کشورهای حاشیه خلیج فارس هستند که توانستهاند با واردات مواد اولیه، جایگاه خود را در صنعت آلومینیوم جهان تثبیت کنند؛ چهار کشور عمان، قطر، بحرین و امارات تمام آلومینای مورد نیاز خود را وارد میکنند. اما با اتکا به منابع فراوان انرژی خود توانستهاند بیش از ۱۰ درصد آلومینیوم جهان را تولید کنند. شرکتهای «صحار» در عمان، «قط - آلوم» در قطر، «دوبال» در دوبی، «امال» در امارات و آلبا در بحرین با ظرفیت سالانه ۵/۳ میلیون تن، بیش از ۱۰ برابر ایران آلومینیوم تولید میکنند. صنعت آلومینیوم در این کشورها ۴ تا ۱۲ درصد از تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص داده، ۱۱ هزار فرصت شغلی مختلف ایجاد کرده و منجر به ایجاد ۳۰ هزار فرصت شغلی غیرمستقیم نیز شده است.
آنچه مشخص است، ایران به لحاظ تولید مواد اولیه صنعت آلومینیوم، در مقایسه با سایر کشورهای تولیدکننده مزیت رقابتی ندارد. بنا به گفته مدیرعامل شرکت آلومینای جاجرم هماکنون قیمت تمامشده آلومینای تولیدی ایران ۴۷۰ دلار به ازای هر تن است؛ در حالی که قیمت جهانی آلومینا در بنادر استرالیا حدود ۳۵۰ دلار است. اضافه شدن ۱۵۰ دلار هزینههای حمل دریایی تا ایران در کنار جلوگیری از خروج ارز و ایجاد اشتغال تنها دلایل توجیه توسعه بخش بالادستی صنعت آلومینیوم است. این استدلال به دلایل زیر محل تردید است:
۱- هزینههای زیستمحیطی استخراج بوکسیت که بر منابع طبیعی کشور وارد میشود در این محاسبات لحاظ نشده است. استفاده از محیطزیست رایگان نیست و قیمت کالاها باید شامل کل هزینه اثراتی باشد که در فرآیند تولید آنها بر محیط زیست وارد میشود. هزینههای زیستمحیطی استخراج سالانه ۲۰۰ هزار تن سنگ بر اکوسیستم شکننده کوهستان شاهوار شامل تخریب زیستگاه حیات وحش و مخازن طبیعی آب و آلودگی حاصله است که در معادلات اقتصادی فوق لحاظ نشده است. کوهستان شاهوار، بلندترین قله البرز شرقی، اصلیترین منبع تامین آب کشاورزی و شرب منطقه است. هزینههای زیستمحیطی عملیات معدنکاری در این منطقه باید به برآورد قیمت تمامشده تولید آلومینا افزوده شود. در حال حاضر این هزینهها را جوامع ساکن در این منطقه میپردازد.
۲- تجربه کشورهای حاشیه خلیج فارس نشان میدهد که الزاماً برای ارتقای صنعت آلومینیوم کشور نیاز نیست حوزه بالادستی این صنعت، که از مزیت رقابتی در آن برخوردار نیستیم، توسعه داده شود. احداث کارخانههای ذوب و تکمیل زنجیره تولید در بخش پاییندستی صنعت آلومینیوم به مراتب اشتغالزایی و ارزآوری بیشتری دربر خواهد داشت. در حال حاضر زنجیره تولید آلومینیوم در بخش پاییندستی تکمیل نشده است و گاه بخشی از شمش آلومینیوم تولیدی کشور صادر میشود. ۱۵۰ هزار نفر در ۱۱ هزار کارخانه و کارگاه وابسته به صنایع پاییندستی آلومینیوم با نیمی از ظرفیت مشغول کار هستند. با انتقال منابع ملی به این بخش و ارائه مشوقها برای سرمایهگذاری در کارخانههای تولیدکننده محصولات پاییندستی آلومینیوم، علاوه بر اینکه اشتغالزایی به مراتب بالاتری دارد، ارزشافزوده بالاتری را از محل صادرات محصولات آلومینیومی نصیب اقتصاد کشور میکند.
۳- حتی اگر در نظر تصمیمگیران دولتی کاهش وابستگی به مواد اولیه یکی از فلزات استراتژیک توجیهگر اختصاص منابع ملی به حوزه بالادستی زنجیره آلومینیوم کشور باشد، باید بر فناوری تولید آلومینا از سنگهای معدنی نفلین سینیت که ذخایر چند میلیاردتنی از آنها در استان آذربایجان شرقی وجود دارد، تمرکز شود. بومیسازی دانش تولید آلومینا از ذخایر چند میلیاردتنی سنگ نفلین میتواند برای همیشه آلومینای مورد نیاز صنایع آلومینیومسازی کشور را تامین کند و وابستگی کشور را به این فلز استراتژیک کاهش دهد.
چنانچه اولویتهای توسعه در بخش بالادستی صنایع معدنی تعیین شوند، تخصیص منابع ملی برای افزایش تولید آلومینا در مقایسه با سایر فلزات پایه نیز توجیهی ندارد. ارزشافزوده ناچیز حاصل از معدنکاری سنگ بوکسیت در مقابل سایر معادن فلزی همچون کانسنگ روی، مس و آهن که ایران در آن دارای مزیت رقابتی است، در کنار هزینههای زیستمحیطی وارده، لزوم بازنگری در طرحهای توسعهای آلومینای جاجرم در دامنههای بلندترین قله البرز شرقی را آشکار میکند.
ارسال نظر