معلمان و والدین دانشآموزان دبستانی درباره پیک نوروزی چه میگویند؟
موافقان و مخالفان تکالیف تعطیلات
آزاده محمدحسین
روزنامهنگار و مادر دو دانشآموز دبستانی:
از دو وجه باید موضوع پیک نوروزی را بررسی کنیم. وجه اول درباره بودن یا نبودن پیک نوروزی است. تعطیلات طولانی عید نوروز بچههای دبستانی به ویژه دانشآموزان کلاسهای اول و دوم را از فضای درس و کلاسهای مدرسهشان دور میکند. این بچهها مخصوصا در درسهای ریاضی و دیکته که البته مهمترین درسهای سالهای اول و دوم دبستان است، دچار ضعف و فراموشی میشوند. بودن پیک نوروزی میتواند این شکاف را پر کند. چون تعطیلات نوروز مثل تعطیلات تابستان نیست که منتهی به یک دوره جدید و درسهای جدیدی بشود که از ابتدا آموخته میشوند، تعطیلات نوروزی در پیوستار یک سال تحصیلی تعریف میشود و به همین دلیل برای دانشآموزان دبستانی یک وقفه تحصیلی است. از این نظر من معتقدم که پیک نوروزی برای حفظ ارتباط دانشآموزان با فضای مدرسه و درس لازم است.
اما وجه دیگری که میخواهم بر آن تاکید کنم، کیفیت پیک نوروزی است. چیزی که به شکل کنونی و با نام پیک نوروزی میشناسیم اصولا به درد نمیخورد. جذابیتی برای بچهها ندارد و مملو از محتواها و اطلاعات و پرسشهای نخ نما و تکراری است. کار باید هوشمندانه و با ظرافتهای مربوط به روانشناسی کودکان انجام شود. متاسفانه وضع کیفی پیکهای نوروزی در مدارس غیرانتفاعی بدتر از مدارس دولتی است. بچههای دهه ۹۰ قبل از رفتن به مدرسه هم چیزهای زیادی میدانند. تنظیم و چیدمان محتوا در پیک نوروزی باید متناسب با فهم، دانش و تجربههای این نسل از کودکان باشد. همزمان که دانشآموزان باید ارتباطشان را با فضای درس و تحصیل نگاه دارند، باید بتوانند طعم تعطیلات را هم بچشند. متاسفانه پیکهای نوروزی که تا پیش از این وجود داشت صرفا باری بر دوش خانوادهها بود.
سمیرا لطفی معلم پایههای ابتدایی:
واقعیت این است که باید بپذیریم پیک نوروزی چندان محبوب بچهها نبود. خانوادهها مجبور میشدند به واسطه تاکیدی که مدارس بر روی پیک نوروزی داشتند، خودشان تکالیف بچههایشان را انجام بدهند. در واقع یا خانوادهها یا مهمانان آنان در طول تعطیلات نوروزی کار انجام تکالیف پیک را بر عهده داشتند. چیزی که به غایت از اهداف تبیین این موضوع دور بود. با حذف این پیک، تاکید بر داستانگویی و داستاننویسی در اولویت تکالیف نوروزی قرار گرفته است. اما باید بگویم که این موضوع هم چندان فایده بخش نیست. از ابتدای مهر امسال در خیلی از مدارس سازمانهای مختلفی سعی کردهاند طرحهایی برای ترغیب دانشآموزان به داستان گویی وداستان نویسی اجرا کنند، اما متاسفانه خیلی از دانشآموزان رغبتی ندارند، تعداد کمی از آنها در این طرحها شرکت کردهاند، اگر در طرح نوروزی هم تاکید بر همین داستان نویسی باشد، طبیعتا برای دانشآموزان چندان جذابیتی ندارد.
تصور من این است که با توجه به رشد و توسعه رسانهها در عصر امروز، بهتر است بر تجربیات بصری تاکید شود، برای مثال بچهها خلاصهای از کارتونهایی را که دیدهاند در پایان تعطیلات تعریف کنند، نقاشی بکشند، حتی عکسهایی را که گرفتهاند برای همکلاسیهایشان توضیح بدهند. این اتفاقها میتواند هدفمند باشد و به آنها در درک درسهایشان کمک کند. به هر حال واقعیت آن است که این تعطیلات عمدتا کار و زحمت معلمان را بیشتر میکند، خیلی از بچههای پایه اول پس از تعطیلات خواندن و نوشتن را فراموش میکنند، در دیگر پایهها هم بسیاری از دروس فراموش میشوند. در عین اینکه باید کاربردی به تکالیف نوروزی فکر کنیم، باید جذابیتها و اجرایی شدنش را هم مورد توجه قرار دهیم. به هر حال به نظرم بهتر است حتی اگر هزینه بیشتری هم داشته باشد مدارس تقبل کنند و بخشی را هم خانوادهها به عهده بگیرند و حاصل کار چیزی باشد که در روند آموزش کودکان تاثیرگذار باشد.
ندا کرانی معلم پایههای ابتدایی:
من موافق حذف پیک نوروزی برای کودکان دبستانی هستم. اگرچه در این چند روز، متوجه شدم که بچهها از حذف پیک نوروزی ناراحت هستند. من سعی کردم متقاعدشان کنم که حذف پیک نوروزی به این معنی نیست که آنها را فراموش میکنیم، سعی کردم جایگزینهای پیک را برایشان توضیح بدهم؛ اما جالب بود که نمیپذیرفتند. گرچه به نظر میرسد مقاومت آنان به لحاظ هیجانی است و البته قابل درک است. با این همه پیک نوروزی خروجی اثربخشی نداشت. به لحاظ کیفیت محتواهای آموزشی هم چندان قابل دفاع نبود. این در حالی است که عزم جدی هم در پیگیری آموختههای پیک نوروزی هم وجود نداشت.
چه بسا که اگر از طرف مدرسه یا ادارات کل آموزش و پرورش در استان، موضوع پیکهای نوروزی و تکالیف انجام شده عید نوروز پس از تعطیلات هم مورد توجه قرار میگرفت، اثربخشی یا جدیت بیشتری را میتوانستیم شاهد باشیم. به هر تقدیر آنچه تا نوروز گذشته با عنوان پیک نوروزی وجود داشت، چیزی جز یک تلاش بیهوده و بی نتیجه نبود. کارشناسی نبود و دست کم اهداف مورد نظر خودش را محقق نمیکرد. به نظر میرسد که لازم است تا کارشناسان مجرب آموزشی با همراهی روانشناسان کودک و نوجوان برای این موضوع مهم چاره اندیشی کنند، چون از یکسو تعطیلات طولانی مدت نوروزی دانشآموزان را از فضای آموزشی دور میکند و از سوی دیگر رغبت آنها به طرحهایی مانند پیک نوروزی کم است. جمع کردن این دو با هم کار دشواری است که جز با دانش و تجربه لازم نمیتوان انجامش داد.
مهتاب عیار معلم پایههای ابتدایی:
من بهعنوان آموزگار با هفده سال تجربه آموزش دانشآموزان در پایههای ابتدایی معتقدم که پیکهای نوروزی که در سالهای گذشته، بهصورت استانی و هماهنگ در کل مدارس محدوده استان چاپ و توزیع میشد، هدفمند بودند، این پیکهای نوروزی در طول ایام تعطیلات بهطور میانگین یک ساعت در روز دانشآموزان را به کتابهای درسی شان ارجاع میداد. این اتفاق باعث میشد تا دانشآموزان مطالبی را که در طول یک دوره ۶ ماهه در مدرسه آموخته بودند، مرور کنند. از نظر من یکسان بودن یا به تعبیری سراسری بودن پیکهای نوروزی از این حیث که بیش از پیکهای استانی، شهرستانی یا آموزشگاهی کارشناسی شده و هدفمند است، بیشتر میتواند ارتباط دانشآموزان با آموزههای درسیشان را در تعطیلات بلندمدت نوروزی حفظ کند.
اما در چند سال اخیر، وظیفه طراحی پیکهای نوروزی را بر عهده معلمان قرار داده بودند. طبیعی است که در این صورت سلایق مختلف معلمان میتواند در کیفیت خروجی پیکهای نوروزی اثرگذار باشد. تفاوتها ممکن است در اثرگذاری هم دخیل شوند و نتایج متفاوتی هم به دست بدهند. ضمن اینکه جذابیت این پیکها برای دانشآموزانی که قرار است همراه با جامعه در جشن و شادی سال نو شریک باشند، تعریفی ندارد. من شخصا اعتقاد دارم حذف پیک نوروزی فاصله دانشآموزان را با درس هایشان بیشتر میکند. از این لحاظ من میتوانم روز اول بعد از تعطیلات را با روز اول مهرماه مقایسه کنم. دانشآموزانی که پس از یک دوره تعطیلی بلندمدت و دوری از درس و مدرسه به کلاس برمیگردند، هم درسهایشان را فراموش کردهاند و هم رغبتی برای یادگیری جدید ندارند.
میترا آشفته مادر دانشآموز دبستانی:
بسیاری از دانشآموزان به انجام تکالیفی که در پیکهای نوروزی بود، علاقهمند بودند، تجربه من این گونه بود که فرزندم خودش هر از گاه یا حتی بهصورت روزانه تکالیفش را انجام میداد. در خود پیکهای نوروزی هم یک زمانبندی برای انجام تکالیف وجود دارد که کمک میکند تا بچهها خودشان در زمان مشخص تکالیف را انجام دهند. اما فکر میکنم برخی مباحث که در این پیکها وجود داشت یا برخی پرسشها، فراتر از توانایی یا آموختههای کودکان بود. این موضوع آنها را دستپاچه میکند. البته نباید از نظر دور داشت که دید و بازدیدهای عید، سفرهای نوروزی، شلوغیهای تعطیلات و... باعث میشود که تکالیف مدرسهای و... به حاشیه برود و حتی محدودیتهایی برای خانوادهها یا کودکان ایجاد کند. اینها مشکلاتی هستند که باید برطرف شود. ضمن اینکه حتما باید نظر معلمان را هم در این باره جویا شد؛ زیرا آنان هستند که درک و دریافت روشنی درباره اثرگذاری این پیکها دارند، اگر معلمان نظرشان موافق ادامه پیکهای نوروزی باشد، حتما لازم است که ادامه داشته باشد؛ اما اگر مخالف باشند، باید بدانیم که نظر آنان نافذ و قابل توجه است. زیرا من که مادر هستم صرفا تلاش فرزندم برای انجام تکالیفش را میبینم؛ اما اثرگذار بودن یا آموزنده بودنش را نمیتوانم ارزیابی کنم.
ارسال نظر