از آلودگی هوا و شلوغی پیش از عید، کجا فرار کنیم؟
کیشگردی در دقیقه ۹۰ سال
چرا به کیش رفتیم؟
سال گذشته درست در همین روزها بود که قیمت استثنایی یک آژانس گردشگری برای سفر به کیش نظرم را جلب کرد. با اینکه قبلا به این جزیره سفر کرده بودم؛ اما فکر کردم برای گریز از آلودگی هوا و خیابانهای شلوغ و پرترافیک، بهترین راه، سفری است به جایی آرام که پر است از جاذبههای زیبا. خیلی زود خبر را به چند نفر از دوستان رساندم و چند ساعت بعد یک ماشین در حالی به سمت فرودگاه میرفت که آدمهای داخلش حال خوبی را که داشتند، حاضر نبودند با چیزی در این دنیا عوض کنند.
برنامه سفر چه بود؟
چند ساعت بعد از روی شهرها و روستاهایی که نامشان را هم نمیدانستیم، گذشتیم. گاهی کوههای پربرف به هیجان میآوردمان، گاهی دشتهای وسیعی رخ نشان میدادند و بعضی وقتها دیدن نظم و آرامش سکونتگاههای انسانی برایمان جالب بود. ظهر به فرودگاه کیش رسیدیم، از بین آگهیهای زیادی که برای جاذبههای معروفتر کیش تبلیغ میکردند، گذشتیم و با یک تاکسی خود را به محل اقامتمان رساندیم. ما در مجموع دو شب و سه روز برای دیدن کیش وقت داشتیم و باید برنامه منظمی برای آن ترتیب میدادیم. تصمیم گرفتیم از بین جاذبههای فرهنگی حتما «شهرزیرزمینی کاریز» را ببینیم، شهر «حریره» و قنات دوقلویش را از دست ندهیم. کشتی یونانی و نمای زیبایش را نیز در لیست دیدنیها گذاشتیم و برای دیدن طبیعت به جز ساحل خلیج فارس تصمیم گرفتیم درخت کهنسال جزیره را نیز پیدا کنیم.
مهاجرت بر فراز آکواریوم طبیعی
بعد از تحویل گرفتن اتاقها و کمی استراحت تصمیم گرفتیم سری به ساحل خلیجفارس بزنیم. چند اسکله مختلف برای دیدن ساحل وجود داشت و بیشتر آنها امکاناتی هم برای صرف غذا و انواع تنقلات داشتند. بعد از صرف ناهار با کمک و راهنمایی متصدی هتل خیلی زود یک تاکسی گرفتیم و به قسمتی از جزیره رفتیم که به قول محلیها یک آکواریوم طبیعی بود. از هتل تا آنجا حدود سی دقیقه راه بود. وقتی که رسیدیم راننده کمی غذای مخصوص ماهی با خودش آورد و آن را در آب ریخت. چند لحظه بعد اتفاقی افتاد که فکرش را هم نمیکردیم. نزدیک به بیست ماهی رنگارنگ و زیبا سرشان را از آب بیرون آوردند تا سهمی از آن غذا داشته باشند. پولکهایشان زیر آفتاب میدرخشید و صدای شنا کردن و بالههای ظریفی که با آب برخورد میکرد حسابی دل میبرد. به جز ماهیها، در دوردستها دستههای پرنگان دیده میشدند که انگار بومی منطقه نبودند. با کمی دقت متوجه شدیم که شاهد عبور دستههایی از پرندگان مهاجر هستیم و آنها هم مثل ما چند صباحی مهمان این جزیره هستند. بالاخره غذاهایی که روی آب بود تمام شد و ماهیها هم به عمق دریا بازگشتند. کمی دیگر در ساحل صخرهای ماندیم و بعد تصمیم گرفتیم به جاذبه بعدی که مسافری از «یونان» بود سر بزنیم.
سرنوشت مبهم یک کشتی
باز به جاده برگشتیم و مسیرمان را به سمت روستای «باغو» ادامه دادیم. در مسیر دوچرخهسوارانی را دیدیم که با تجهیزات کامل در جاده کناری رکاب میزدند و از هوای مطبوع جزیره لذت میبردند. راننده برایمان گفت برخی گردشگران که آمادگی جسمانی بیشتری دارند از صبح زود دوچرخه را میگیرند و از طریق مسیری که جزیره را دور میزند یک ورزش مفرح و طولانی را تجربه میکنند. هنوز داشتیم درباره فواید دوچرخه سواری و ورزشهای شبیه آن صحبت میکردیم که از دور کشتی بزرگی را دیدیم. «کشتی یونانی» که یکی از معروفترین جاذبههای کیش است با ابهت و آرام در نزدیکی ساحل نظارهگر گردشگرانی بود که برای دیدنش صف کشیده بودند.
اگرچه این کشتی مالکان متعددی داشته اما چون آخرین مالک آن یونانی بوده، بهنام کشتی یونانی شناخته میشود. با کمی پرس و جو فهمیدیم که این کشتی در بیش از پنجاه سال پیش در یک شب مهآلود آنقدر به ساحل نزدیک میشود که دیگر نمیتواند به آب بازگردد و برای همیشه در همین جا ماندگار میشود. دیدن کشتی یونانی با آن همه ابهت که حتما روزگاری در اقیانوسها نظارهگر توفان و آرامش بسیار بوده است، تاثیرگذار و جالب بود. کمکم خورشید از پشت دکلهای کشتی به رنگ نارنجی درآمد و ما تصمیم گرفتیم برای صرف شام و استراحت به هتل بازگردیم.
معماریهای شگفتانگیز
صبح روز بعد هوا کمی خنکتر شده بود. بعد از صرف صبحانه در هتل عازم شهر باستانی «حریره» شدیم. بعد از گرفتن تاکسی، حدود چهل دقیقه بعد به حریره رسیدیم و پس از پرداخت ورودیه وارد این شهر باستانی شدیم. در نگاه اول معماری خانهها و درختان سرسبزی که از میان آنها قد علم کرده بودند به چشم میآمد. مهمترین دیدنیهای حریره «خانه اعیانی»، «مسجد»، «حمام باستانی»، «کارگاه شیشهگری» و «قنات» بود. در محوطه راهنمایی محلی هم حضور داشت و برای مسافران از داستان شکلگیری حریره میگفت. اینکه احتمالا در حدود هزار سال پیش به سبب مشکلاتی که برای بندر «سیراف» بهوجود آمده بود، بازرگانانی بنای حریره را میگذارند و برای چند قرن این شهر بسیار آباد و معروف بوده است.
خانه اعیانی حریره، شبیه خانههایی بود که در یزد دیده بودیم و راهنما هم تایید کرد که معماری خانه احتمالا متاثر از معماری شهرهای مرکزی ایران است. شکل و ساخت حمام حریره هم جالب و خاص بود و دوره ساخت آن احتمالا نزدیک به ساخت خانه بوده و ساکنان اعیانی از آن استفاده میکردند. در سوی دیگر آب انباری قرار داشت که بادگیری در فرازش ساخته شده بود و هوایی مطبوع را به داخل میفرستاد. معماری آب انبار که به شکل دو قلو ساخته شده بود نظر گردشگران را به خود جلب میکرد. در کنار تمام اینها حریره رازی هم داشت. کف قسمتی از آن با یک شیب ملایم به سمت جنوب ساخته شده و چالههایی را در آن شکل داده بود. راهنما برایمان گفت ممکن است از این فضا برای جمعآوری آب یا پرورش آبزیان استفاده میشده است و چون نمونهی آن در جایی دیگری نیست، دقیق نمیتوان دربارهاش نظر داد. تا حوالی ظهر در حریره گشتیم و معماری، کاشیکاریها و نمایی که نسبت به دریا داشت را نظاره کردیم. بعد از آن عازم دیدار با کهنسالترین موجود زنده جزیره شدیم.
در سایه مادربزرگ
کمی دورتر از شهر حریره درختانی تنومند و زیبا را دیدیم که مجموعهای بهنام «درخت سبز» پدید آورده بودند. اگرچه قطر و شکل درختان خبر از عمر طولانی آنها داشت؛ اما یکی از بقیه پیرتر بود؛ مادربزرگ مهربانی که برگهای سبز و شاخههایش سایهای روی زمین پهن کرده بودند. این درخت که «لور» یا «انجیر معابد» نام داشت احتمالا بین ۵۵۰ تا ۶۰۰ سال عمر کرده و زیبایی آن به محوطه جلوهای دیگر داده بود. در اطراف درختان، میزها و آلاچیقهایی هم گذاشته بودند تا مسافران بتوانند از هوای خوب و نمای آنجا لذت ببرند. استفاده از این محوطه رایگان بود و گردشگران برای صرف غذا و عصرانه هم به آن سر میزدند. ما هم خوراکیهایی را که همراه داشتیم روی یکی میزها گذاشتیم و تا حوالی عصر در آنجا ماندیم. اما سرانجام دوستان اهل خریدمان موفق شدند کاری کنند که سری به بازارهای شبزندهدار کیش بزنیم.
سوغاتیهای کیش
جزیره کیش بازارهای متعددی دارد. بیشتر آنها به هتلها نزدیک هستند و معمولا گردشگران برای خرید به همان جا مراجعه میکنند. اما اگر دلتان بازار سنتی، عطر و بوی متفاوت میخواهد میتوانید مثل ما سراغ بازار «صفین» یا عربها را بگیرید. بازار عربها که به خانه بومیان کیش نزدیک است هنوز به همان شیوه سنتی اداره میشود. قدمت این بازار به بیش از چهل سال پیش میرسد و قدیمیترین مرکز خرید این جزیره محسوب میشود و تقریبا هر چیزی که فکرش را میکردیم در آنجا با قیمت مناسب پیدا میشد. دیدن تردد مردم بومی در بازار آن هم با لباسهای رنگارنگ زیبا، قشنگی بازار را چند برابر کرده بود. بیرون از بازار هم اسکلهای زیبا قرار داشت تا کسانی که به خرید علاقه نداشتند در آنجا بمانند. با پرس و جو از مردم محلی که در بازار با آنها دوست شده بودیم رستوران با صفا و کوچکی را پیدا کردیم که ماهی و غذاهای دریایی دیگر طبخ میکردند. بعد از شام هم کمی در کنار خلیج فارس ماندیم تا لابهلای صدای موجها آرامشی را که در شهر گم کرده بودیم، پیدا کنیم.
موزه فسیلها، زیر زمین
آخرین روز سفرمان از راه رسیده بود. حالا هم باید وسایلمان را جمع میکردیم و هم به آخرین جایی که برای بازدید در نظر گرفته بودیم یعنی شهر زیرزمینی «کاریز» میرسیدیم. کاریز که درواقع قناتی بسیار طویل در زیر جزیره کیش است، در عمق زمین و درحدود دو هزار و پانصد سال پیش حفر شده است. کاریز مجموعه گردشگری جالب و عجیبی بود. به جز معماری، قدمت و داستانهایی که راهنمای مجموعه درباره چرایی و چگونگی حفر این قنات برایمان گفت ما توانستیم به میلیونها سال پیش سفر کنیم. سقف کاریز پر بود از فسیلهایی عجیب و قدیمی که همه آنها شناسایی و مشخصاتشان ثبت شده بود. فکر میکردیم به دورانهای نخستین زمینشناسی بازگشتهایم و با کمک نوشتهها و راهنماها گردشگران میتوانستند دانش خود را درباره این موجودات منقرض شده افزایش دهند. یکی از فسیلها که بقایای بهجا مانده از یک لاکپشت بزرگ بود، توجههای بسیار را به خود جلب میکرد وکسانی که آنرا دیده بودند به کسانی که تازه وارد کاریز میشدند، پیشنهاد میدادند حتما آن را پیدا کنند. در قسمتی از کاریز محلی برای «گل درمانی» نیز ایجاد کرده و میگفتند که این گلها میتواند برای درمان بیماریها استفاده شوند و خواص بسیاری دارد.
سفر از پیش تو هرگز نتوانم!
وقتی هواپیما، کیش را به مقصد تهران ترک کرد تمام جاذبههای زیبایی که در این چند روز دیده بودم از جلوی چشمم گذشتند؛ ماهیها و پرندگان، درختان سرسبز، جادههای امن، ورزشهای آبی و تفریحات دیگر، معماریها و داستانهای بومی و البته لطف و مهربانی مردم جنوب. بار دیگر جسمم به سمت خانه میرفت و روحم در گوشهای از این خاک جا میماند. در این راه ایمان آوردم که سفر، آدمی را از خود رها میکند و در مقابل به او جلوههایی را نشان میدهد که در کتاب هستی با عشق و هنر نگاشته شدهاند.
ارسال نظر