مالکیت معنوی از آغاز تاکنون
لزوم حمایت از حق مالکیت فکری
حقاختراع، سندی است که ازسوی یک دفتر دولتی یا یک نهاد بینالمللی صادر میشود. در این سند، مشخصات اختراع شرح داده میشود و به غیر از موارد خاص، این سند حق قانونی برای بهکارگیری اختراع ثبتشده، (اعم از تولید، فروش، استفاده و واردات آن) تنها با مجوز از سوی صاحب حقاختراع را خواهد داشت. «اختراع» به معنی ارائه راهحل در ارتباط با تکنولوژی است؛ بنابراین اختراع میتواند یک محصول یا یک فرآیند باشد. اما حقاختراع، حق انحصاری استفاده از اختراع را برای مدت محدود (۲۰ سال) به دارنده میدهد. در برخی از کشورها، حقاختراع کوتاهمدت نیز اعطا میشود. شرایط اعطای این حقاختراع از لحاظ گام مخترعانه، هزینه و مدتزمان فرآیند ثبت سادهتر است. معمولا حقاختراع یا Patent بهصورت «حق استفاده انحصاری» عنوان میشوند. اما در دست داشتن این سند برای تولید، فروش یا استفاده از محصولی کافی نیست.
در قرون وسطی، اعطای «حق انحصاری» توسط حکومت راهی برای کسب درآمد علاوهبر مالیات بود. اعطای این حقوق انحصاری در بسیاری از کشورهای اروپایی رایج بود. برخی از آنها در زمینه بهرهبرداری از معادن و نساجی بهنظر میرسید که با نوآوری همراه بوده است. اما به گزارش موسسه تامسون روئیترز سابقه حقاختراع ریشه در اعصار گذشته دارد. با وجود اینکه اختلاف زیادی در مورد زمان ثبت اولین اختراع وجود دارد، اما محققان حوزه حقوق مالکیت معنوی اولین ثبت حقاختراع را برای یک نوع نان در سال ۶۰۰ قبل از میلاد مسیح اعلام کردهاند. پس از آن، اولین حقاختراع ثبت شده در حوزه صنعت، به سال ۱۴۲۱ میلادی برمیگردد. فیلیپو برونلسکی، معمار و مهندس اهل فلورانس ایتالیا یک سیستم جرثقیل برای حمل و نقل سنگ مرمر از کوههای کارارا را ثبت کرد. همچنین یک شیشهساز هلندی حقاختراع برای ساخت شیشه را برای اولین بار در انگلیس از هنری ششم دریافت کرد. این حق ثبت، انحصار تولید شیشههای رنگی، تکنیکی که در آن زمان در انگلستان ناشناخته بود را به مدت ۲۰ سال را به وی اعطا کرد.
در سال ۱۴۷۴ سنای ونیز (متعلق به حکومت جمهوری ونیز که بر شمال شرقی ایتالیا، بخشهایی از یونان و بالکان حکمرانی میکرد) بهصورت رسمی قوانین مربوط به مالکیت معنوی را برای اولین بار تصویب کرد. امری که به اهمیت حمایت از حقوق مخترعین تاکید داشت و چارچوب اولیه برای قوانین مدرن در مورد حقوق مالکیت معنوی را بنیانگذاری کرد. در ادامه در سال ۱۶۲۴ بریتانیا نیز قوانین حقاختراع را پذیرفت. قوانین این کشور انحصار تولید را تنها به اختراعات و نوآوریها به مدت ۱۴ سال (که به مدت دو دوره یادگیری برای کارآموزهای این مهارت است) و با شرط کمک به توسعه «تولیدات جدید» ارائه میکرد. بند ۱ قانون حقاختراع فرانسه که در سال ۱۸۴۴ تصویب شد اما رویکرد متفاوتی داشت. بر این اساس «تمام دستاوردهای جدید دارایی خالق آن ایده است. برای حصول اطمینان از استفاده خالق ایده از دستاورد خود، حق انحصاری به مدت ۵، ۱۰ یا ۱۵ سال به وی اعطا میشود.» امری که منفعت خالق ایده را بر منفعت جامعه مقدم میشمارد. رویکرد بریتانیا که بعدها در قانون اساسی ایالات متحده آمریکا نیز مورد استفاده قرار گرفت و بر مزیتی که اختراعات و نوآوریهای جدید بر جامعه دارند، تاکید داشت.
قانون اساسی سال ۱۷۸۷ ایالات متحده آمریکا، چارچوب قانونی برای اعطای حقاختراع به مخترعین را فراهم کرد. در این قانون اساسی، تمام حقوق مالکیت معنوی شامل حقاختراع و کپیرایت در نظر گرفته شده است. یک سال پس از تصویب قانون اساسی در ۱۰ آوریل ۱۷۹۰ اولین چارچوب قانونی برای حقوق مالکیت معنوی آمریکا بنیانگذاری شد. قانون اساسی ایالات متحده آمریکا که قانون حقاختراع بر مبنای آن بنیانگذاری شده است در بحبوحه انقلاب صنعتی و زمانی تصویب شد که قدرت قوانین مربوط به حقاختراع برای اولین بار بهصورت جدی در انگلستان احساس میشد. بنابراین با وجود اینکه در میانه قرن ۱۹ فضای حاکم در راستای تشویق و توسعه قوانین مربوط به حقاختراع بود که مارک توآین و آبراهام لینکلن در این راستا تلاش بسیار کردند. اما دو دهه پایانی قرن ۱۹ و ابتدای قرن بیستم تغییر فضای حاکم رقم خورد. در دو دهه پایانی قرن نوزدهم رکود اقتصادی و تردیدها نسبت به قدرت «کسبوکارهای بزرگ» پررنگتر شد. امری که به تصویب قانون ضدتراست شرمن ۱۸۹۰ (The Sherman Antitrust Act of ۱۸۹۰) انجامید.
قوانینی که طبق آن آمریکا خود را بنیانگذار قوانین رقابتی معرفی کرد و دولت ملی مسئولیت نظارت و تحت تعقیب قرار دادن انحصارات و کارتلهای تثبیتکننده قیمت را بر عهده گرفت. پس از آن نهادهای قانونی و دادگاهها بسیاری از حقاختراعها را نامعتبر تلقی کردند. امری که رشد دیدگاههای مخالف نسبت به قوانین مربوط به حقاختراع را نشان میداد. اما در پایان دهه ۱۸۹۰، با نشانههای پایان یافتن رکود اقتصادی، مجددا اقبال به قوانین مربوط به حقاختراع به تدریج رو به افزایش رفت. در کل قرن بیستم تلاقی کاربرد قوانین ضدتراست و سیستم حقاختراع رقم خورد. بنابراین با وجود تصویب قوانین ضدتراست شرمن در سال ۱۸۹۰، اما تا زمان روی کار آمدن روزولت (۱۹۰۹ – ۱۹۰۱) این قوانین چندان مورد توجه قرار نگرفت. بنابراین تا پیش از دهه ۱۹۳۰ سیستم مربوط به قوانین حقاختراع مورد حمله قرار نگرفت. با شدت گرفتن رکود اقتصادی آمریکا، قوانین مربوط به حقاختراع با چشمانداز حمایت از انحصارات گسترده که به رکود اقتصادی دامن زدهاند بیشتر مورد اعتراض قرار گرفتند. سیستم حقاختراع پس از جنگ جهانی دوم از این اتهامات بری شد و در شرایط رکود اقتصادی سال ۱۹۷۰، زمان غلبه قوانین ضدتراست، مجددا مورد توجه قرار گرفت.
در ابتدای دهه ۱۹۸۰، با غلبه تفکر مکتب اقتصادی شیکاگو و با روی کار آمدن ریگان در پست ریاستجمهوری آمریکا، جذابیت قوانین ضدتراست رو به کاهش گذاشت. امری که در کنار تاسیس دادگاه با عنوان Federal Circuit در سال ۱۹۸۲ برای بررسی دعاوی مربوط به حقوق مالکیت حقاختراع مجددا اهمیت قوانین حق مالکیت را مورد توجه قرار داد. قوانین و مقررات مربوط به حقوق مالکیت معنوی بارها مورد بازبینی قرار گرفتند. ساختار اساسی قوانین کنونی مربوط به حقاختراع در سال ۱۹۵۲ پایهگذاری شد. با این وجود از این زمان تغییرات قابلتوجهی در این قوانین صورت گرفته است. با تقویت اهمیت مالکیت معنوی، سازمان ملل اقدام به تاسیس سازمان جهانی مالکیت معنوی (World Intellectual Property Organization) کرد. سازمان جهانی مالکیت معنوی (WIPO) یک نهاد بینالمللی برای ارائه خدمات، سیاستگذاری، توسعه اطلاعات و همکاری در مورد مالکیت معنوی است.
این سازمان دارای ۱۹۱ عضو است .هدف این موسسه رهبری یک سیستم موثر و متوازن بینالمللی برای حقوق مالکیت معنوی در راستای توسعه خلاقیت و نوآوری است که کل جامعه بینالملل را منتفع خواهد کرد. معاهده برای تاسیس سازمان جهانی مالکیت معنوی (WIPO) در تاریخ ۱۴ جولای ۱۹۶۷ در استکهلم منعقد شد و در سال ۱۹۷۰ اجرایی شد. اما سابقه تاسیس این نهاد به سال ۱۸۸۸ تا ۱۸۸۶ و به معاهده پاریس و سپس معاهده برن بازمیگردد که هر دو زیر نظارت دولت فدرال سوئیس برقرار شد.هدف WIPO تشویق و توسعه همکاری بینالمللی در زمینه خلق، انتشار، کاربری و حمایت از ایدهها و آثار فکری افراد در جهت بهبود وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بشریت است. فعالیت WIPO در زمینه معاهدههای بینالمللی به سه دسته تقسیم میشود؛ معاهده همکاری ثبت اختراع (PCT)، معاهده مادرید و پروتکل مربوط به ثبت بینالمللی علامت تجاری و قرارداد هیگ (Agreement Hague) برای حمایت از طراحی صنعتی. علاوهبر فعالیت در زمینه ثبتنام و تشویق کشورهای بهخصوص در حال توسعه برای عضویت در این عهدنامهها، WIPO در زمینه داوری و بهعنوان میانجیگر برای حل مناقشات بینالمللی عمل کرده است. معاهده همکاری ثبتاختراع (PCT) معاهدهای بینالمللی است و بیش از ۱۵۰ کشور عضو آن هستند. . ایران از سال ۲۰۰۲ به WIPO پیوست و در تاریخ ۴ اکتبر ۲۰۱۳ به عضویت IPC درآمد.
ارسال نظر