اولین دلیل شکست توسعه مدیریت سازمانی
شاید گفتن این حرف بدعت باشد، ولی آموزش در واقع اولین دلیل شکست توسعه مدیریت است. با اینکه بیشتر وقتها آموزش را بهعنوان چیزی مولد میپذیرند اما آموزش بهندرت مولد است. اصطلاحات آموزش و توسعه بهنوعی مترادف یکدیگر شدهاند؛ درحالیکه آشکارا با هم مترادف نیستند. این مساله چیزی بیش از استدلالی بر پایه معناشناسی است و به طور غمانگیزی حقیقت دارد. احتمالا به خاطر اظهاراتم درباره تاثیر منفی صنعت آموزش بر توسعه مدیران به من خرده خواهند گرفت درحالیکه تعمیمهای کلی جایی در این ستون ندارد. با توجه به تجربه کاریام به معنای واقعی کلمه با هزاران مدیر ارشد اظهاراتم تا حد زیادی حقیقت دارد.
شرح مختصر مساله
مشکل من با آموزش این است که این روش نیاز به شستوشوی مغزی سیستمها، فرآیندها و تکنیکها را پیشفرض قرار میدهد. علاوهبر این آموزش فرض میکند که سیستمها، فرآیندها و تکنیکهای مزبور روش درست برای انجام کارها هستند. وقتی یک آموزگار به چیزی با عنوان «بهترین روش» اشاره میکند میتوانید تا حد زیادی مطمئن باشید که اینطور نیست. آموزش روی بهترین روشها تمرکز میکند؛ درحالیکه توسعه روی روشهای بعدی متمرکز است. آموزش بیشتر وقتها فرآیندی طوطیوار، یکسویه، تکبعدی، مناسب برای همه و مستبد است که اطلاعاتی ایستا و منسوخ را به افراد تحمیل میکند. بخش عمده آموزش به جای دیالوگ درون یک مونولوگ (سخنرانی/ ارائه) اتفاق میافتد و شاید بدتر از همه اینکه آموزش معمولا درون یک خلأ که از تجربیات گذشته ایجاد شده اتفاق میافتد و نه از نیازهای آینده.
راهحل
راهحل مشکل آموزش مدیریت این است که آن را به نفع توسعه کنار بگذاریم. به مدیران آموزش ندهید، آنها را هدایت کنید، با آنها رایزنی کنید، به آنها نظم بدهید و شکوفایشان کنید اما لطفا سعی نکنید به آنها آموزش بدهید. آموزش تلاش میکند تا با اختلاط با هنجارها و همرنگ جماعت شدن همه چیز را استاندارد کند اما توسعه میکوشد تا چیزهای منحصربهفرد را فرا بخواند و با شکستن وضع موجود تمایز ایجاد کند. آموزش چیزی است که مدیران از آن وحشت دارند و تلاش میکنند از آن دوری کنند درحالیکه آنها توسعه را با آغوش باز میپذیرند و مشتاقانه منتظرش هستند. توسعه متنوع، وابسته به موقعیت، گروهی، سیال و مهمتر از همه عملی است. ۲۰ موردی که در زیر میآید برخی از تفاوتهای اساسی آموزش و توسعه را مطرح میکند:
۱. آموزش با هنجار درمیآمیزد- توسعه فراتر از هنجار اتفاق میافتد.
۲. آموزش روی تکنیک/ محتوا/ برنامه آموزشی تمرکز دارد- توسعه بر افراد متمرکز است.
۳. آموزش صبر و تحمل افراد را امتحان میکند- توسعه شجاعتشان را.
۴. آموزش بر زمان حال تاکید دارد- توسعه بر آینده.
۵. آموزش به استانداردها وفادار است- توسعه به به حداکثر رساندن قابلیتها.
۶. آموزش تبادلی است- توسعه تحولآمیز است.
۷. آموزش بر نگهداری متمرکز است- توسعه بر رشد.
۸. آموزش مبنیبر نقش است- توسعه مبنیبر فرد.
۹. آموزش القا میکند، توسعه پرورش میدهد.
۱۰. آموزش وضع موجود را حفظ میکند- توسعه به نوآوری سرعت میبخشد.
۱۱. آموزش فرهنگ را سرکوب میکند- توسعه به فرهنگ غنا میبخشد.
۱۲. آموزش تبعیت ایجاد میکند- توسعه بر عملکرد تاکید دارد.
۱۳. آموزش روی کارآیی متمرکز است- توسعه روی اثربخشی.
۱۴. آموزش روی مشکلات تاکید میکند- توسعه روی راهحلها.
۱۵. آموزش روی خطوط گزارشدهی متمرکز است- توسعه تاثیر را بسط میدهد.
۱۶. آموزش افراد را درون یک جعبه قرار میدهد- توسعه آنها را از این جعبه آزاد میکند.
۱۷. آموزش مکانیکی است- توسعه فکری است.
۱۸. آموزش بر شناختهها متمرکز است- توسعه در ناشناختهها کندوکاو میکند.
۱۹. آموزش افراد را در یک منطقه امن قرار میدهد- توسعه آنها را از منطقه امنشان بیرون میآورد.
۲۰. آموزش متناهی است- توسعه نامتناهی است.
اگر دلتان متفکرانی ایستا و ماشینی میخواهد آنها را آموزش دهید. اما اگر به دنبال متفکران نکتهسنج و نوآور میگردید، آنها را توسعه دهید. من همیشه گفتهام داشتن شرکتی رو به رشد و تکامل بدون رشد و تکامل مدیران ممکن نیست.
ارسال نظر