نگاه معمارانه به صنعت سنگ ایران

کشور ما به جهت تنوع و برخورداری از منابع گوناگون سنگ‌های تزئینی یک کشور غنی است. حتی در شرایط موجود برخی نمونه‌های سنگ ایرانی مثل تراورتن‌های مشکی، سرخ و زرد هنوز هم در ژورنال‌های خارجی و مجلات صاحب سبک دنیا عرض‌اندام می‌کنند، یا مرمرهای سفید، زرد، سبز و.. هیچ مشابه خارجی ندارند. وجود این معادن حاکی از ظرفیت بالقوه صنعت سنگ کشور برای حضور در عرصه‌های بین‌المللی است. اما ورود به بازارهای جهانی شامل شرایط مختلفی در ابعاد اقتصادی و تجاری می‌شود. یک معمار نمی‌تواند به تحلیل موشکافانه اقتصادی و تجاری صنعت سنگ بپردازد ولی به‌راحتی می‌تواند بررسی کند که چرا تقاضای موثر برای سنگ‌های وارداتی بیش از سنگ‌های موجود در داخل کشور است.

وقتی ساختار شکل گرفته در صنایع مختلف، به‌طور خاص صنعت سنگ مبتنی بر دانش موجود در این زمینه باشد به‌طبع محصولات تولیدی به‌گونه‌ای عرضه خواهند شد که تمامی‌جوانب پیش‌رو برای کسب سهم از بازار را در نظر بگیرند. معماران سنگ‌هایی را برای استفاده در پروژه‌های خود به‌کار می‌گیرند که سازگار با روند جهانی و متدهای موجود تولید و عرضه شده باشد. بنابراین اگر از منظر یک معمار بخواهیم نقدی بر وضعیت موجود سنگ کشور داشته باشیم باید گفت فقر دانش در این صنعت بر تمامی‌ابعاد آن تاثیر گذاشته است. وقتی تولیدکنندگان به‌دنبال کسب بازارهای جهانی باشند دائما محصولات جدید را رصد کرده و در صورت وجود ظرفیت بالقوه در داخل اقدام به تولید آن خواهند کرد. تولید محصول سازگار با تقاضای جهانی لازمه بهبود بهره‌وری صنایع و تجهیز ماشین‌آلات همراه با تغییرات جهانی خواهد بود. به‌دیگر بیان توجه به مصرف‌کنندگان اصلی محصولات سنگی،به‌صورت ضمنی موجب تزریق بهره‌وری و تکاپو برای کاهش هزینه‌های تولید خواهد شد. استفاده معماران از محصولات سنگی در پروژه‌ها در حقیقت مهرتاییدی بر کیفیت و به‌روزبودن محصولات است. نمی‌توان انتظار داشت معماران به ایجاد تقاضای کاذب برای صنعت سنگ اقدام کنند و بر خلاف میل و ماهیت علمی‌رشته خود راه ورود سنگ‌های خارجی به بازار داخلی را مسدود کنند. زیبایی سنگ‌ها همچون دیگر زیبایی‌ها نسبی بوده و آن‌چه موجب جهت‌دهی و همگرایی سلیقه‌ها به سنگی خاص می‌شود میزان توجه تولیدکنندگان به دانش روز و روند حرکتی بازارهای جهانی است.

در حال حاضر نمی‌توان گفت کیفیت تمامی‌محصولات داخلی در حد پایینی است حتی برخی تولیدکنندگان سنگ‌هایی با کیفیت بسیار مناسبی تولید می‌کنند اما ظرفیت تولیدی ما با دامنه وسیع سنگ‌های موجود در بازار هم‌خوانی ندارد. گاه دیده می‌شود واحدهای تولیدی حتی بازار سنگ‌هایی که خاستگاه جهانی با تقاضای بالا را دارند به جهت حجم تولیدی پایین از دست می‌دهند. ورود یک سنگ به بازار و استفاده آن در پروژه‌های مختلف در نقاط متنوع دنیا، زمینه‌ساز معرفی و برندینگ آن در بازارهای جهانی است. بنابراین وجود هر اختلالی در این زمینه به‌معنای از بین رفتن تقاضا برای محصولات داخلی و ورود محصولات خارجی جایگزین است. در نبود انسجام منطقی و دانش کافی، نمی‌توان بازارها را به‌درستی هدف‌گیری کرد و بسیاری از منابع کشور هرز می‌رود. در کنار تزریق دانش مناسب و تعدیل عرضه کشور سازگار با تقاضای موجود در بازارهای جهانی، لازم است حمایت‌های مناسب برای تسهیل جریان تولیدی کشور در نظر گرفته شود. تولید محصول با کیفیت با خاستگاه جهانی نیازمند مزیت رقابتی نیز است. این فاکتور جز در سایه حمایت تسهیلاتی دولت، مشوق‌های صادراتی و مهم‌تر از آن تعاملات مناسب سیاسی امکان‌پذیر نیست. بدون شک تعاملات مناسب اقتصادی و تجاری همواره معلول روابط سیاسی مناسب با سایر کشورهاست. مجموعه این عوامل موجب تولید محصولات با کیفیت با قدرت رقابت‌پذیری مناسب در کشورهای مختلف خواهد شد و می‌توان قدم در مسیر توسعه صنعت سنگ کشور گذاشت.