عصر انرژیهای تجدیدپذیر
حدود ۸ سال پیش که ایران تازه به تاسیس نیروگاههای بادی رو آورده بود، قیمت تمامشده ساخت این نیروگاهها ۲ هزار یورو برکیلووات بود؛ اما این عدد اکنون به هزار یورو برکیلووات رسیده است. بنابراین قیمت تمامشده این نیروگاهها کاهش چشمگیری داشته و همچنین در آن روزها هزینه سرمایهگذاری در مزارع خورشیدی با قیمت تمامشدهای حدود ۲ هزار یورو بر کیلووات انجام میشد اما این هزینه هماکنون به کمتر از ۵۰۰ یورو بر کیلووات تقلیل یافته است. این تصویر به خوبی نشان میدهد که تکنولوژی تا چه اندازه روی قیمتتمامشده انرژیهای تجدیدپذیرها تاثیرگذار بوده و آنها را در رقابت با سوختهای فسیلی پیشتاز کرده است.بگذارید در این رابطه چند مثال از برخی کشورها نقل شود. برای عربستانیها پیشبینی شده است که تا سال ۲۰۲۳ قیمت تمامشده نیروگاههای خورشیدی در این کشور ارزانتر از نیروگاههای گازی باشد و نیروگاههای بادی هم در سال ۲۰۲۵ با چنین شرایطی روبهرو شوند. این در حالی است که در ایران بهدلیل اینکه سرعت باد بیشتر است این پیشبینی میتواند زودتر برایمان اتفاق بیفتد. شاید تا سال ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ میلادی نیروگاههای بادی در ایران بهتر از نیروگاههای فسیلی باشند. آلمان نمونه دیگری از کشورهایی است که با تغییر مسیر در تولید برق روبهرو شده و خواهد شد. در آلمان بهدلیل اینکه وضعیت وزش باد مناسب است این نیروگاههای خورشیدی و بادی هستند که پا جای پای نیروگاههای فسیلی و زغالسنگی گذاشتهاند. بنابراین هر چقدر زمان میگذرد با کاهش قیمت در نیروگاههای تجدیدپذیر، نقششان در تولید برق در دنیا پررنگتر خواهد شد. استرالیا و هند نیز در این مسیر حرکت میکنند و نظر به گرمایش زمین و آلودگی کلانشهرها سرعت بهرهگیری از این انرژیها دوچندان شده است.
با ترسیم تصویر شرایط نیروگاههای فسیلی و تجدیدپذیر، دو موضوع مهم را باید تشریح کرد. زمانی میتوان تولید برق در نیروگاههای فسیلی و تجدیدپذیر را با یکدیگر مقایسه کرد که منابع سوختهای فسیلی، خورشیدی و بادی در یک کشور وجود داشته باشند. ایران از لحاظ منابع با عربستان، آلمان و هند متفاوت است. مثلا شرق آسیا دارای منابع عظیمی از زغالسنگ هستند و قیمت تمامشدهشان بسیار پایین است، در نتیجه مقایسه آن با نیروگاههای بادی و خورشیدی کمی سخت است. اما آلودگی بسیار بالای زغالسنگ ممکن است این فرآیند را با تغییراتی مواجه سازد. در مجموع اگر بخواهیم تمامی بحثهای اقتصادی و محیطزیستی را با یکدیگر بسنجیم، میتوان گفت تا سال ۲۰۲۵ در اکثر نقاط دنیا، انرژیهای بادی و خورشیدی از تمامی سوختهای فسیلی و زغالسنگی ارزانتر تمام خواهند شد.
خارج از مباحث مقایسهای نیروگاههای فسیلی و نو برخی مباحث داخلی درخصوص انرژیهای نو در کشور وجود دارد. ارزیابیها نشان میدهد مطالبات بخشخصوصی براساس قراردادهایی که بسته شده عقب نمانده و آخرین پرداختها مربوط به شهریورماه است. مطالبات آبانماه هم که هنوز پرداخت نشده اما هنوز تا ۱۵ دیماه قابلیت پرداخت بدون تاخیر را دارند. البته تا سال قبل مشکلات مربوط به بدهیها وجود داشت. سال ۹۷ به واسطه مشکلاتی که در فرآیند بودجه به ساتبا پیش آمد پرداخت مطالبات حدود ۶ ماه با تاخیر مواجه شد. اما زمانی که بحث اختصاصی شدن بودجه ساتبا حل شد، تقریبا مشکل پرداخت بدهیها از میان برداشته شد و صورت وضعیتها با یک یا دو ماه تاخیر پرداخت میشد. بنابراین میتوان گفت از لحاظ پرداخت مطالبات، تولیدکنندگان انرژیهای تجدیدپذیر با مشکلات حاد روبهرو نیستند. اما موضوعی که فعالان این بخش را بیش از سایر مسائل آزار میدهد، بحث ضریب تعدیلها است. متاسفانه بهدلیل اینکه سال گذشته نرخ ارز با نوساناتی همراه بود و افزایش چند برابری را تجربه کرد، دردسرهایی برای تولیدکنندگان انرژیهای نو بهوجود آمد. براساس مصوبه وزیر نیرو، مقرر شد صورت وضعیتها بر مبنای نرخ ETS (سامانه معاملات الکترونیکی) پرداخت شود. اما این مصوبه تاکنون اجرایی نشده است. این درحالی است که طبیعتا زمانی که این مصوبه امضا شده منابعی هم برای آن لحاظ شده است و عدم اجرا شدن این مصوبه آسیبهایی را به فعالان صنعت برق وارد خواهد کرد.
مساله بعدی چالشهایی است که بهدلیل وامهای گرفته شده از صندوق توسعه ملی بر سر راه تولیدکنندگان انرژیهای نو قرار گرفته است. مهرماه امسال در راستای افزایش قیمت انرژیهای تجدیدپذیر ابلاغیهای از سوی وزیر نیرو صادر شد. براساس جزئیات این ابلاغیه برای نیروگاههای بادی و خورشیدی ۳۰درصد افزایش قیمت و برای زبالهسوزها ۲۰۰ درصد افزایش قیمت در نظر گرفته شد. این درحالی است که این مصوبه تغییرات نرخ ارز را بهصورت کامل پوشش نمیدهد و تنها مانند یک مسکن عمل میکند. البته این مصوبه یکسری مشکلات هم دارد. حذف خرید تضمینی نیروگاههای بالای ۱۰ مگاوات و برگزاری مناقصه یکی از این اشکالات بهشمار میرود. درحالیکه نَفس مناقصه برای نیروگاههای تجدیدپذیری که هنوز به تکامل نرسیدهاند، کارآمد نیست. بهطور مثال، برخی نیروگاهها مانند زبالهسوزها و آبیهای کوچک اصلا نمیتوانند ظرفیتشان را به ۱۰ مگاوات برسانند. اگر بخواهید ظرفیت زبالهسوزها را به ۱۰ مگاوات تولید برسانید باید زباله سه شهر را جمعآوری کنید تا بتوانید این فرآیند را انجام دهید. برای بادیها هم ۱۰ مگاوات معنایی ندارد. توربینهای ما درحالحاضر ۵/ ۲، ۵/ ۴ و ۵/ ۵ مگاوات هستند و این موضوع برایشان مقرون بهصرفه نیست. حداقل باید ۲۰ توربین در یک مزرعه بادی نصب شده باشد تا تولیدشان مقرون به صرفه شود. بنابراین اعمال این فیلترها کاملا با ساختار نیروگاههای بادی متناقض است و بهطور کلی روی درآمد نیروگاههای بادی و خورشیدی اثرات منفی به بار خواهد آورد و سرمایهگذاران را از سرمایهگذاری در نیروگاهها فراری خواهد داد. بنابراین افرادی که از صندوق توسعه ملی با تعهدات ارزی تسهیلات دریافت کردند و باید با ریالی بازپرداخت داشته باشند، یقینا کار برایشان بسیار سخت خواهد بود.نکته دیگر در مورد صندوق توسعه ملی تخصیص ندادن وام به تولیدات داخلی است که این امر سرمایهگذاران را تشویق به استفاده از تجهیزات خارجی میکند که لازم است این صندوق به تولیدکنندگان تجهیزات انرژیهای تجدیدپذیر از جمله گروه مپنا که بزرگترین تولیدکننده توربینهای بادی-مگاواتی در ایران و خاورمیانه است رویکردی مناسبتر نسبت به حمایت از تولید داخلی داشته باشد.