حاکمیت و پایداری آب و محیطزیست
بیتردید آب و انرژی یکی از مهمترین چالشهای آینده بشر و بحثبرانگیزترین زمینه تفکر نظریهپردازان بزرگ دنیا به شمار میآید. به جهت رشد روزافزون جمعیت و کمبود منابع و به هم خوردن تعادل بین منابع و مصارف، آب میتواند در کنترل تنشها و تعاملات بینالمللی جایگاه مهمی ایفا کند؛ این مساله برای کشور ما که در یک منطقه خشک و نیمهخشک جهان واقع شده است، از درجه اهمیت بالایی برخوردار است. ظرفیت منابع آب مصرفی هر کشوری را با میزان بارش سالانه یا با میزان آب تجدید شونده میسنجند. در کشور ما میزان بارندگی کمتر از یک سوم میانگین بارندگی جهان است و مقدار منابع آب تجدیدشونده حدود ۱۳۰ میلیارد مترمکعب است که این میزان در ۱۵ سال گذشته به حدود ۱۱۶ میلیارد مترمکعب رسیده است. علت این امر تغییرات آب و هوایی و وقوع خشکسالیهای پیدرپی است. این میزان آب را بهطور متوسط در طول دورههای آماری میتوانیم ثابت فرض کنیم، اما از طرف دیگر به خاطر افزایش جمعیت و ارتقای سطح رفاه جوامع و فعالیتهای اقتصادی، تولیدی و خدماتی مصارف ما رو به افزایش است.
در ایران محدودیت منابع آب، توزیع غیریکنواخت زمانی و مکانی،کاهش منابع آب، الگوی نامناسب شهرنشینی و نوع و شیوه تولید محصولات کشاورزی ناسازگار با اقلیم، تامین آب را در بسیاری از مناطق کشور با مشکل روبهرو کرده است. از طرف دیگر، اضافه برداشت از منابع آب زیرزمینی تا حدود ۹ میلیارد مترمکعب در سال و کاهش تغذیه یا افت آبخوانها و نشست زمین از دیگر مسائل و مشکلات بخش آب محسوب میشود. سایر مشکلات مترتب بر مدیریت منابع آب مساله آلودگی ناشی از تولید فاضلابهای حاصل از مصارف مختلف و تهدیدات و ناپایداری محیطزیست و اثرات آن بر فضای کسب و کار است که در این زمینه میتوان به خشک شدن دریاچهها و تالابهای کشور، تولید ریزگردها، کاهش کیفیت و شور شدن آب و تعارضات اجتماعی و سیاسی اشاره کرد. اما موضوع مهمتر در این باره وضعیت منابع و مصارف آب کشور است که دارای شرایط شکننده و بحرانی است؛ در حال حاضر به دلیل کاهش بارندگی مقدار آب تجدیدشونده ما در برخی سالهای اخیر به کمتر از یکصد میلیارد مترمکعب رسیده است و در مقابل میزان آب مصرفی در بخشهای مختلف از حدود یکصد میلیارد مترمکعب در حال عبور است.
از این وضعیت بدتر برداشت بیش از ۶۰ درصد آب مصرفی از چاههای مجاز و غیرمجاز است؛ در حالیکه با کم شدن ورودیها به آبخوانها فشار مضاعفی به سفرههای آب زیرزمینی وارد شده است و امروز شاهد افت شدید سطح آب و کاهش ذخایر استاتیک و استراتژیک منابع آب هستیم و در حدود ۷۸ درصد از مساحت کشور، شرایط آبخوانها و محدودههای مطالعاتی از لحاظ توسعه ممنوعه و از لحاظ وضعیت کمی وکیفی بحرانی هستند. مدیریت آب کشور متوجه وخامت آب زیرزمینی در کشور است و نظارهگر این روند هم هست و براساس قوانین و برنامههای پنجساله و اسناد بالادستی و سیاستهای ابلاغی در بخش منابع آب برای حفاظت و صیانت از آب تلاش میکند؛ اما نتوانسته است که این معضل عظیم را حل کند. کارشناسان وزارت نیرو در این راستا در سالهای اخیر گزارش آب قابل برنامهریزی را تهیه و به شرکتهای تابعه برای اجرا ابلاغ کردهاند. در این ابلاغیه مقرر شده است که میزان بهرهبرداری از آب زیرزمینی تا حدود ۱۶ میلیارد مترمکعب کاهش یابد و در مقابل حدود ۲۲ میلیارد مترمکعب به مصارف آب سطحی اضافه شود و در کل مصارف آب کشور در کلیه بخشها به حدود ۷۰ درصد وضع موجود برسد.
البته به جهت جلوگیری از کاهش تولید محصولات کشاورزی توصیه شده است که با بهرهوری در تولید و کارآیی آب و با استفاده از روشهای نوین و به ویژه روی آوردن به تولید گلخانهای اقدام شود که در این زمینه همکاری دستگاه متولی وزارت جهادکشاورزی تعیینکننده است و در صورت اجرای برنامههای موردنظر حدود یک میلیون هکتار از سطح زیر کشت کم میشود که با بررسی به عمل آمده در این زمینه تاکنون توفیقی حاصل نشده است.از طرف دیگر، برابر مصوبه شورایعالی آب مقرر شد که با اجرای طرح تعادلبخشی وضعیت آبهای زیرزمینی احیا شود؛ در این طرح حذف برداشتهای اضافی در چاههای مجاز و غیرمجاز دیده شده است. تحویل حجمی آب با نصب کنتور حجمی روی چاهها از دیگر برنامههای این طرح است که بهرغم اینکه حدود پنج سال از اجرای آن میگذرد، هنوز به کمتر از ۲۰ درصد اهداف خود نرسیده است. کارشناسان عدم توفیق در طرح را اولا نبود نقش ذینفعان در مراحل آن میدانند، چرا که طرح تعادل بخشی طرحی با رویکرد اجتماعی است و نیاز به مشارکت جدی همه طرفهای درگیر دارد.
ثانیا عدم همکاری و مقاومت صاحبان چاههای غیرمجاز با تعیین تکلیف چاه به خاطر وابستگی شغل و معیشت آنهاست که دولت باید برای حل این موضوع اقدام به ایجاد شغل جایگزین کند. ثالثا، ضعف ساختاری بخش آب کشور و نبود حد و مرز در صف و ستاد و وجود یک درهمریختگی و موازی کاری در مدیریت آب از مهمترین عوامل عدم توفیق در حل مشکلات مدیریت آب کشور خواهد بود، چرا که مدیریت آب کشور فن محور و سلسله مراتبی و متمرکز است و عمدتا به دنبال حل مسائل سیاسی است و بنابراین پیشنهاد میشود که مدیریت فعلی به مدیریت به هم پیوسته منابع آب کشور و با ساختار سازمانی منسجم و واحد، طراحی شود، بهطوری که بتواند مواردی مانند ۱-دیپلماسی آب ۲- تعادل بخشی آب زیرزمینی ۳- مدیریت به هم پیوسته منابع آب و خاک ۴- بازچرخانی آب و پساب ۵- مدیریت تقاضا ۶- مدیریت مصرف سازگار با اقلیم و کمآبی ۷- حسابداری آب و تخصیص بهینه منابع آب را برنامه ریزی، سازماندهی و نظارت کند.
ارسال نظر