ایران ۷ دریاچه ارومیه را از دست داده است
تبعات فرونشست برای بافتهای تاریخی
وقتی تراز آبخوان در یک منطقه منفی شود، یعنی میزان برداشت از سفرههای آب زیرزمینی بیشتر از میزان تغذیه باشد و این پروسه تداوم پیدا کند و بیش از یک دهه شاهد این بیلان منفی باشیم، باید منتظر رخداد پدیده «فرونشست» بود. بر اساس گزارشهای شرکت مدیریت منابع آب در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه تعداد چاهها از حدود ۷هزار حلقه در سال ۱۳۷۰ اکنون به حدود ۹۱هزار حلقه افزایش پیدا کرده است. بهطور متوسط ۳۶ سانتیمتر سطح آب سفرههای زیرزمینی در سال در حال کاهش است. در واقع ما باید بهطور طبیعی با پدیده فرونشست در این حوضه و دیگر حوضهها مواجه شویم. کاهش ۳۶سانتیمتری سطح آب زیرزمینی در سال باعث شده ما بزرگترین دریاچه داخلی و بیستمین دریاچه بزرگ جهان را از دست بدهیم. اما وقتی با دقت بیشتری این مساله را بررسی کنیم و به گزارشهای شرکت مدیریت منابع آب برخورد کنیم، متوجه میشویم ۶۰ دشت اصلی ایران در مرکز کشور میزان افت سطح آب زیرزمینیشان به دو متر در سال و بیشتر میرسد. آن وقت متوجه این نکته میشویم که چه دریاچههایی به مراتب بزرگتر از دریاچه ارومیه را داریم از دست میدهیم اما چون نمیبینیم و این دریاچههای بزرگ در زیر زمین واقع است، متوجه این خسارت بسیار بزرگ و این فاجعه تاریخی نمیشویم. اما واقعیت این است که فاجعه آنقدر بزرگ و جدی است که وزارت نیرو نیز متوجه آن شده است. وزارت نیرو اعلام کرد ایرانیان بعد از انقلاب ۱۴۰ میلیارد مترمکعب بیشتر از آن چیزی که وارد سفرههای زیرزمینی شده، آب برداشت کردهاند. این یعنی هفت دریاچه به بزرگی دریاچه ارومیه کاملا تلف شده است.
تبعات برای بافتهای تاریخی
پدیده فرونشست البته بافتهای تاریخی و سایتهای باستانی ایران را نیز تهدید میکند. بر اساس دادههای سازمان میراث فرهنگی، از مساحت ۳۱هزار هکتار بافت تاریخی ایران، ۵۲درصد آن در پهنههای فرونشستی واقع شدهاند. از تعداد ۶۳ سایت ثبتشده ۲۷ سایت در معرض خطر فرونشست هستند. تخت جمشید، نقشجهان، مسجد جامع، باغ سلطانیه، قنوات، محدوده تاریخی در شهر یزد و... از جمله این مناطق هستند. این بافتهای تاریخی به مثابه «صندوقهای ارزی پایدار ایران» هستند.
این بافتها و سایتها مهمترین منابع تولید پول بدون خراش سرزمین و اندوختههای کشور هستند. آنها نشانه وقار و بیشینگی تمدن در ایران هستند. تاریخ و تمدن ایران و آثارش ارزشهایی هستند که عملا غیرقابل ارزشگذاری اقتصادی هستند. کسی نمیتواند میدان نقشجهان یا سی و سه پل و پل خواجو را ارزشگذاری کند. تخت جمشید را هیچکس نمیتواند ارزشگذاری کند؛ تخت جمشید خاطره یک ملت و یک تمدن است. متاسفانه در استانهای اصفهان، فارس، یزد و کرمان که بیشترین تعداد کهنزادبومهای تاریخی را داریم با بدترین فرآیند فرونشست زمین روبهرو هستیم و بالاترین رکورد فرونشست زمین در کره زمین در استان فارس رقم خورده است.
منشأ کمآبی در مجاورت دریا
تصور بسیاری از مردم این است که سرزمینهایی که کنار دریا هستند، قاعدتا نباید با محدودیت آب روبهرو باشند. این حرف البته از یک منظر درست است. اگر ما هیچ راهی برای به دست آوردن آب نداشته باشیم، میتوانیم از دریا استفاده کنیم و با نمکزدایی از آب دریا، آب را شیرین کنیم که البته تبعات زیستمحیطی زیادی دارد اما قاعدتا نباید در جایی مثل میناب با بحران فروچاله روبهرو باشیم. پیشتر درباره همین مساله فروچاله در میناب نوشتهام که مهمترین راهکار آن است که در بالادست سد استقلال (حوضه آبخیز شور و شیرین)، به سرعت همه چاههای غیرمجاز که به گفته یکی از مسوولان آب منطقهای میناب، شمارشان از چندهزار هم میگذرد، پلمب شود؛ موقعیت گسترش اراضی کشاورزی و باغی باید به پیش از احداث سد استقلال بازگردد؛ از کاشت هر نوع محصول پرمصرفی که ارزش افزوده درخوری به همراه نمیآورد، جلوگیری شود؛ کشت گلخانهای دست بالا را نسبت به روشهای سنتی داشته باشد و نیز نیاز آبی بندرعباس از طریق احداث آبشیرینکنهای خورشیدی تامین شده و هرگز حقآبه تالاب شور و شیرین در جای دیگری به مصرف نرسد.