کسب و کارهای امروزی  چه کمبودی دارند؟

در عصر گوتنبرگ، ایده‌‌ها روی کاغذ می‌‌آمدند، ‌‌ بشریت روش‌های بحث جدیدی را توسعه داد و از طریق آنها به ارزیابی و سنجش افکار و ایده‌‌های مختلف اقدام می‌‌کرد. این روش‌ها هرچند همواره عیب و نقصی داشتند، اما هنجارهای مشترک گروه‌‌های انسانی را تشکیل می‌‌دادند و از طریق کانال‌‌های ارتباطی می‌توانستند در یک جامعه، گروه یا صنعت به گردش درآیند و به دست بیشتر مردم برسند. آن دوره اکنون تمام شده است. ظهور اینترنت در اواخر دهه ۹۰ میلادی با فناوری‌‌های هم‌‌خانواده‌‌ای مانند گوشی هوشمند و رسانه‌‌های اجتماعی همزمان شد تا دست‌‌کم از اوایل دهه ۲۰۱۰ عصری جدید را شاهد باشیم. شاید بتوان گفت که هنوز در آغاز‌‌ گذار به جهانی دائما در حال تغییر و با شبکه‌‌هایی به سرعت نور هستیم که جایگزین جوامع پایدارتر و انسانی‌‌تر می‌‌شوند.

حرکت به سمت این وجوه متاثر از فناوری‌‌های دیجیتال و هوش مصنوعی با قرنطینه‌‌های کرونا شتاب بیشتری گرفت و این وعده داده شد که به افزایش چشمگیر بهره‌‌وری و ثروت بشر خواهد انجامید. اما چیزی که در این شتاب بی‌‌وقفه کمتر مورد توجه قرار گرفت، اتفاقات و فرآیندهایی است که در ذهن ما، فرزندانمان و نهادهای اجتماعی (از جمله کسب و کارها) می‌‌گذرد. شاید به همین دلیل است که سردرگم، نگران و اغلب مضطرب هستیم. ما جنبه‌‌های فنی و دیجیتال جامعه بشریت را به پیش برده‌‌ایم و جنبه‌‌های فکری و انسانی را دست‌‌کم به قدر کافی رشد نداده‌‌ایم. چنین کمبودی در کسب و کارها هم به شدت دیده می‌شود.

 در حالی که کسب و کارهای امروزی ابزارهای فراوانی در اختیار دارند و به فناوری‌‌های گوناگونی مجهز شده‌‌اند، گاه به دستاوردها و ارتباطات انسانی دلخواه خود نمی‌‌رسند و گاه به‌رغم رسیدن به اهدافشان احساس رضایت مورد انتظار خود را ندارند. اگر شما هم به این بحث علاقه‌‌مند هستید و خواهان یافتن راهکارهایی برای تصمیم‌گیری و اقدام درست کسب و کارها در جهان متلاطم امروزی هستید، جای درستی آمده‌‌اید. در کتابی که پیش روی شماست (و در قالب ترجمه‌‌هایی ادامه‌‌دار در ستون‌‌های هفتگی دوشنبه منتشر خواهد شد)، ‌‌ آلیسون تیلور به راهنمایی‌‌تان خواهد پرداخت. او همکار من در مدرسه کسب و کار استرن از دانشگاه نیویورک است؛ جایی که هر دوی ما دوره‌‌های مدیریت اجرایی (MBA) با تمرکز بر مسوولیت‌‌پذیری حرفه‌‌ای و اخلاقیات کسب و کار تدریس می‌‌کنیم. البته آلیسون برخلاف من، ۲۵ سال به عنوان مشاور شرکت‌های بین‌المللی به آنها در بهبود عملیات و کاهش ریسک‌‌های قانونی و اجتماعی مرتبط با پایداری، حقوق بشر، ‌‌ فساد و تخلف فعالیت کرده است. او عقل کل نیست که بتواند برای هر چیزی یک راهکار داشته باشد ولی آگاه است که چقدر دنیای امروزی کسب و کارها، آشفته و گیج‌‌کننده است. گاه به نظر می‌رسد که فعالیت در زمین بازی مرسوم غیرممکن است و حتی با تلاش نیز همیشه نمی‌توان راهکارهای درست را به سادگی پیدا کرد.

 در کتاب پیش‌‌ رو با موعظه‌‌های اخلاقی سرسری مواجه نخواهید شد. تیلور سعی کرده که از همدلی و داستان‌‌های واقعی برای نشان دادن موفقیت‌‌ها و شکست‌‌های کسب‌وکارها بهره ببرد. شاید از این طریق، قادر باشد دیدگاه‌‌هایی برای هدایت سکان کسب و کارها در چالش‌‌ها و ابهام‌‌های دنیای امروز ارائه کند؛ جایی که به‌رغم پیشرفت‌‌های چشمگیر دانش و فناوری، همه چیز بسیار دشوارتر از ۱۰سال قبل به نظر می‌‌رسد. آلیسون همچنین یکی از شرکای من از سال ۲۰۱۹ به عنوان مدیر سیستم‌های اخلاقی (Ethical Systems) بوده است؛ موسسه‌‌ای غیرانتفاعی که آن را در سال ۲۰۱۴ برای ایجاد پلی بین جوامع آکادمیک و کسب و کار بنا کردم. انگیزه تاسیس این موسسه، ‌‌ فقدان کارکردهای عملی پژوهش‌‌های دانشگاهی بود. دانشگاهیان اغلب به پژوهش می‌‌پردازند و بابت انتشار نوشته‌‌های خود پاداش می‌‌گیرند. اما پژوهش‌‌هایشان بر اساس کارکرد و کمکی که می‌تواند به شرکت‌های واقعی بکند، ‌سنجیده نمی‌‌شوند. از طرف دیگر، رهبران کسب و کارها به خواندن کتاب‌‌های عمومی نوشته شده توسط دانشگاهیان درباره رهبری سازمانی و تصمیم‌گیری می‌‌پردازند؛ کتاب‌‌هایی که اغلب چندان به اخلاقیات، ارزش‌‌ها و فرهنگ انسانی نمی‌‌پردازند.  در این کتاب، تیلور کوشیده نه تنها به دنبال پژوهش‌‌هایی کاربردی برود، بلکه به جنبه‌‌های انسانی و لطیف‌‌تر کسب‌وکارها بیشتر بپردازد. در نهایت نیز چنین اولویتی منجر به شفافیت ذهن و افزایش قدرت تصمیم‌گیری در شرایط مبهم کسب و کار امروزی می‌شود.

 

برگرفته از کتاب: زمین مرتفع/ نوشته: آلیسون تیلور