چطور بدون سابقه کار، شغل پیدا کنیم؟
مشاور عزیز،
من دانشجوی سال سوم کامپیوتر هستم و یک سال و نیم دیگر فارغالتحصیل میشوم. پارسال به دلیل مشکلاتی مجبور شدم دو ترم مرخصی بگیرم. به همین علت، درسم دیرتر از همکلاسیهایم تمام میشود. آنها فارغالتحصیل شدهاند و همگی دنبال کار هستند. مشکل همه آنها این است که اغلب شرکتها حتی برای شغلهای ردهپایین، چند سال سابقه کار میخواهند. کسی که تازه فارغالتحصیل شده، از کجا سابقه بیاورد؟ آیا راهی به جز کار تماموقت وجود دارد که بتوانم سابقه و تجربه کسب کنم؟
پاسخ: دوست عزیز، احتمالا نام «مشاغل ابتدایی» یا ورودی به گوشت خورده؛ شغلهای ردهپایین و مناسب تازهکاران. این شغلها برای «تازه فارغالتحصیلها» طراحی شدهاند، تخصصی نیستند و مهمتر از همه، نیاز به سابقه کار ندارند. اما در سالهای اخیر، شاهد این بودهایم که برخی شرکتها حتی برای این شغلها نیز سه سال سابقه کار میخواهند! اخیرا والاستریت ژورنال تحقیقاتی درباره این شغلها انجام داده که نشان میدهد این روزها بسیاری از کارفرماها از کارجوهای تازهکار، سابقه کار میخواهند و مدیران استخدام، کارجویی را ترجیح میدهند که چند سال تجربه یا حتی مدرک پیشرفته داشته باشد - آن هم برای مشاغلی که ردهپایین محسوب میشوند. لینکدین نیز پس از تحلیل آگهیهای منتشر شده در این پلتفرم اعلام کرد که ۳۵درصد از مشاغل ابتدایی، نیازمند سه سال سابقه کار بودهاند.
«پیتر کاپلی» مدیر مرکز منابع انسانی وارتون، بازار کار این روزها را اینطور توصیف کرده: «همه به دنبال استخدام کسی هستند که سه سال سابقه کار داشته باشد. هیچکس نمیخواهد سه سال تجربه به کارجوها بدهد.» برخلاف گذشته، شرکتها حالا ترجیح میدهند پول کمتری را صرف توسعه داخلی و آموزش نیروها کنند و به جایش، مایلند آن را خرج جذب نیروهای ممتاز کنند. کاپلی میگوید: «حالا همه چیز حول محور جذب استعدادهاست و این یعنی استخدام نیرو از میان کارکنان یکدیگر. اما اگر شغل ردهپایینی نداشته باشید که نیروهای تازهکار در آن آموزش ببینند، یا اگر توقع داشته باشید خودشان از بدو استخدام، راه و چاه را بدانند، کار پیدا کردن برای جوانهای فارغالتحصیل به شدت سخت خواهد شد.» وبسایت «ایندید» نیز از بیش از ۵هزار نفر نظرسنجی کرده و نتیجه نشان داده که ۲۶درصد افراد به دلیل نداشتن سابقه کار یا سابقه کار مرتبط، نتوانستهاند شغل دلخواه خود را به دست آورند. اما برویم سراغ سوال تو که سوال بسیاری از جوانان نیز هست: «چطور سابقه موردنیاز برای ورود به اولین شغلمان را به دست بیاوریم؟»
به طور کلی، اگر ۸۰درصد از شرایط استخدام را داشته باشی واجد شرایط محسوب میشوی. اما اگر حس میکنی زیر ۸۰درصد هستی، راههایی وجود دارند که رزومهات را تقویت کنی:
۱- کارورزی. تحقیقات نشان داده که شرکت در یک دوره کارورزی در دوران دانشگاه میتواند شانس استخدام در یک شغل در سطح دانشجویی را دوچندان کند. بعضی از دورهها حتی به دانشجو حداقل حقوق را پرداخت میکنند اما یادت نرود که بعضیها فقط مدرک میدهند.
۲- کار داوطلبانه. هزاران موسسه غیرانتفاعی برای ایجاد تغییر در حوزه کاریشان به کمک نیروهای داوطلب متکی هستند. سراغ سازمان مورد علاقهات برو و مهارتهایت را به آنها پیشنهاد کن. به طور دقیق توضیح بده که دوست داری چه نوع کاری انجام دهی تا هم تو و هم آنها انتظارات را از قبل بدانید.
۳- کسب و کار جانبی. از روحیه کارآفرینیات استفاده کن و کسب و کار جانبی خودت را راه بینداز. اگر با مسیر شغلیات مرتبط باشد که چه عالی! اما ضرورت ندارد. میتواند مشاوره در حوزه تحصیلی خودت باشد یا طراحی انواع کارت و فروش آن در اتسی. در هر صورت، مهارتهای جدید یاد خواهی گرفت که همزمان، پتانسیل رهبریات را نیز نشان میدهند.
اما برویم سراغ نکاتی برای به دست آوردن اولین شغل بعد از فارغالتحصیلی. «جسیکا برودی»، مدیرعامل گروه مشاوره برودی، میگوید کارجوها باید در آگهیها به دنبال کلیدواژههایی مثل «آموزش» یا «برنامه آموزشی» بگردند چون بعضی شرکتها برنامههایی مختص افراد تازهکار دارند. معمولا شرکتهای بزرگ که به منابع بیشتر دسترسی دارند چنین امکانی را فراهم میکنند. البته احتمالا افراد زیادی برای به دست آوردن چنین فرصتی سر و دست میشکنند. برودی همچنین پیشنهاد میکند به دنبال شغلهایی باشی که مناسب تازه فارغالتحصیلها هستند، مثل فروش، پشتیبانی مشتری یا تحقیق و عملیات. این ذهنیت را کنار بگذار که «اولین شغلم باید شغل رویاهایم باشد.» هدف این است که تجربه کسب کنی و برای شغل بعدیات آماده شوی. بهعلاوه، بعضی شرکتها وقتی میبینند در کارت موفقی، پیشنهاد میکنند به واحد دیگری منتقل شوی. از او پرسیدم برای افرادی مثل تو چه توصیهای دارد. او گفت: «باید شبکهسازی کنند و تا جایی که ممکن است فرصتها را جستوجو و کشف کنند. مثل اسفنج باشید و دانش و اطلاعات کسب کنید. با آدمها درباره تجربیات حرفهایشان صحبت کنید؛ چه آشناها، مثل دوستان قدیمی یا همباشگاهیها و چه خارج از شبکه ارتباطی. از تماس با افرادی که نمیشناسید نترسید. شاید لابهلای این ارتباطات فهمیدید که شرکت مورد علاقهتان، نیرویی دارد که تازه فارغالتحصیل شده و کارش را آنجا شروع کرده. خودتان را معرفی کنید و از او بپرسید چطور وارد آن شرکت شده.»
فراموش نکن که هر شغلی تجربههای ارزشمندی به ارمغان میآورد که در شغل بعدی کمکت خواهند کرد. ممکن است چیزهایی بیاموزی که در حیطه کامپیوتر نباشند. باید آنها را نیز مطرح کنی. «مهارتهای قابل انتقال»، مهارتهایی هستند که در چند حوزه و صنعت به کار میآیند و میتوانی آنها را از شغلی به شغل دیگر ببری. معمولا این مهارتها از نوع «نرم» هستند یا ویژگیهایی هستند که نحوه کار کردن تو را شکل میدهند (برخلاف مهارتهای فنی که طی آموزش کسب میکنی). و در پایان، یک نمونه نامه پوششی: «من در یک محیط پرتکاپو، انجام همزمان چند وظیفه و مدیریت اولویتها را یاد گرفتم. مهارتهای میانفردی و ارتباطی، رسیدگی به سوالات مشتریان، حل مشکلات و حصول اطمینان از رضایت مشتری در هر تعامل از جمله مهارتهایی هستند که کسب کردم. و به واسطه همکاری نزدیک با همکارها، تجربیات ارزشمندی در رابطه با کار تیمی و همکاری به دست آوردم و توانستیم با هم، امور را بدون دردسر پیش ببریم و استانداردهای شرکت را ارتقا دهیم.» باورت میشود این تجربیات کسی باشد که در یک کافه، باریستا بوده؟
منبع: Indeed