اقیانوس سرخابی استارتآپها
همچون سرتاسر جهان، ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده و از حوالی سال۹۳، تلاش بسیاری از فعالان در این راستا قرار گرفته که اقیانوسهای آبی ایجاد کنند؛ فضاهای رقابتیای که پیش از آن در کشورمان وجود نداشتند: تاکسیهای آنلاین، آژانسهای مسافرتی آنلاین، بیمههای آنلاین و... تا اینجا اوضاع بر وفق مراد به نظر میرسد، اما گویا در دو سه سال اخیر، این روند به حاشیه رفته و اغلب ایدهها بهسمت کپیبرداری کلیت کار از نمونههای موفق داخلی و ایجاد مزیت رقابتی (چه از لحاظ تمایز و چه از لحاظ کاهش هزینه) در آن ناحیه از صنعت رفته؛ یعنی شاید بتوان گفت اقیانوس آبی ارزشمندی که ایجاد شده بود، رو به سوی قرمزشدن گذاشته و نیاز به تزریق نوآوریهای تازهای در رگهای فضای استارتآپی ایران حس میشود. یکی از دلایلی که این اتفاق را تسریع کرده، نبود سرمایهگذاران خارجی و خروج آنها در پی تحریمها و بلاتکلیفی برجام است؛ ناامیدی VCها (سرمایهگذاران خطرپذیر) از پدیدارشدن استارتآپهایی که در شرایط نامطمئن امروزی بتوانند بازارهای جدیدی خلق کنند، در ادامه این قضیه قابل بررسی است؛ آنها ترجیح میدهند در حوزههایی ورود کنند که با ریسک پایین، بازده معقولی برایشان داشته باشد و بازارهایی که امتحان خود را در ایران پس دادهاند، از این قبیل هستند.
برای برونرفت از این وضعیت، کارآفرینان باید با بهرهگیری از فناوری مناسب در جای درست خود، بهدنبال خلق بازار باشند. این راه، بسیار سختتر از کپیکردن یک نمونه موفق است، اما نهتنها کسب و کار را وارد اقیانوس آبی میکند، بلکه پاسخی برای یک مشکل واقعی نیز به حساب میآید. همچنین از نقش بازیگران بزرگ فعلی فضای استارتآپی ایران نیز نباید غافل شد؛ زیرا بههرحال ناگزیر هستند که یک موتور رشد دوم (در کنار هسته اصلی فعالیتشان) داشته باشند و در این راه، میتوانند اقیانوسهای آبی جدیدی خلق کنند؛ آنها برای رسیدن به موتور رشد دوم گزینههای مختلفی پیش روی خود میبینند: یا به یک بازار همجوار ورود کنند، یا به نسل جدیدی از حوزه فعلی فعالیتشان دست یابند یا حتی اقدام به تملیک یک کسبوکار فعال کنند. از بین این سه مسیر، راهحل دوم میتواند همان مسیری باشد که ما را به اقیانوس آبی رهنمون میسازد. این مشکل را از یک نظر دیگر هم میتوان بررسی کرد؛ بسیاری از فعالان اکوسیستم استارتآپی ایران، سیلیکونولی را الگوی خود قرار دادهاند. این در حالی است که علت اصلی موفقیت سیلیکونولی، سرمایه زیاد و استعدادهای فراوانی است که دارد و در ایران، بهرغم استعدادهای خوبی که وجود دارد، سرمایه آنچنانی وجود ندارد. دقیقا بهخاطر همان سرمایه هنگفت است که استارتآپهای سیلیکونولی، در ابتدای کار پول بسیار زیادی از سرمایهگذار جذب میکنند تا بهصورت نمایی، مشتری بهدست آورند و سالها طول میکشد تا به نقطه سربهسر برسند. در اقتصادهایی مثل ایران (بهخصوص در شرایط کنونی) اما باید بوتاسترپینگ (ایستادن روی پای خود، بدون کمک سرمایهگذاران) در دستور کار قرار گیرد و کسبوکارها از درآمد خودشان، برای رشد آتی استفاده کنند؛ راهکاری که بهخاطر الگو قراردادن سیلیکونولی، به حاشیه رفته است.