آندره لیسکوویچ: از سیلیکون ولی تا خط مقدم جبهه
او درباره سفرش چیزی به والدینش نگفته بود چون میدانست مادرش که همراه با پدر و برادرش در زاپروژیا ساکن بودند، اگر از سفر او خبردار میشد، حاضر به ترک این شهر نبود. حالا والدینش در شرق آلمان هستند. برادرش هم دوباره به اوکراین بازگشته. خانواده او قبلا یک بار دیگر در سال ۲۰۱۴ و به دنبال تنش میان روسیه و اوکراین، ناچار به ترک خانه خود شده بودند. آندره اینبار وقتی نخستین خبر مربوط به تحولات را دید، بلافاصله به پدرش زنگ زد و از او خواست خانه را ترک کنند.
بهاین ترتیب، سفر ۷۰ ساعته آندره آغاز شد. چندین پرواز، اتوبوس، قطار، تاکسی و یک کامیون آتشنشانی که او را به مرز اوکراین رساند. و سپس با پای پیاده وارد اوکراین شد. با وجود پیشبینی او و خیلیهای دیگر، زاپروژیا اشغال نشده بود. او وقتی در دوم مارس به آنجا رسید، به مقر سربازگیری رفت و پرسید چطور میتواند کمک کند. با توجه به سابقهاش در حوزه کارآفرینی، تصمیم بر آن شد که از مهارتهایش در زمینه تامین منابع استفاده شود.
او در دوران تحصیلش در دانشگاه هاروارد، دو استارتآپ را همراه با افرادی دیگر، تاسیس کرده بود و پیش از مدیرعاملی در اوبر ورکز، به عنوان رئیس بخش علوم دادهها و پروژههای خاص در اوبر فعالیت میکرد.
او با کمک این تجربیات، «صندوق دفاع از اوکراین» را راهاندازی کرد که یک شبکه زنجیره تامین داوطلبانه است که او با هفت نفر از همکاران سابقش در اوبر و چندین داوطلب اوکراینی، روی آن کار میکند. کار این تیم، یافتن اقلام کلیدی برای سربازان داوطلب اوکراینی است. این اقلام عبارتند از کیت کمکهای اولیه، غذا، لباس، تلفن، شارژر و تجهیزات محافظت شخصی. آندره میگوید کار تشکیل زنجیره تامین برای او مثل زمانی است که به عنوان کارمند اوبر و کارآفرین، مجبور بود مشکلاتی را حل کند. مدیریت زنجیره تامین نیازمند مهارتهای زیادی در زمینه حل مشکلات است. او و تیمش تا الان هیچ محمولهای نداشتهاند که طبق برنامه پیش رفته باشد چون منابع، نه قابل اتکا هستند و نه همیشگی. آنها دائما مجبورند روشهای مختلف حمل و نقل و مسیرهای متفاوت را امتحان کنند. او میگوید: «اینجاست که قدر آمازون را میدانی که تنها با فشردن یک دکمه، سفارشت را به دستت میرساند. چیزی که آمریکاییها قدرش را نمیدانند، اینجا یک چیز فوق لوکس محسوب میشود.»
آندره و تیمش ابتدا قصد داشتند آیتمها را از منابع محلی بخرند تا بتوانند به سرعت آنها را به سربازان خط مقدم برسانند. اما اوکراین بسیاری از اقلام مورد نیاز را خودش تولید نمیکند. اقلامی هم که خود اوکراین تولید میکند، موجودیشان محدود است. مثلا این کشور نفت و بنزین تولید میکند اما هیچوقت آنقدری نبوده که نیازهایش تامین شود. بهعلاوه، بسیاری از نقاط این کشور، هدف بمبها بوده و ویران شدهاند. این عوامل باعث شد مشکلات دیگری به وجود بیایند، مثل صفهای طولانی آمبولانسها برای دریافت سوخت. تا حالا، بزرگترین درسی که آندره گرفته این است که جایگزینی سیستم بازار تا چه حد میتواند سخت باشد بهویژه در شرایط جنگی. و گرچه مردم از روی خیرخواهی اقدام به کمکهای غیرنقدی میکنند، اما هیچ ضمانتی نیست که این اقلام به مقصد مورد نظرشان برسند.
او تعریف میکند که با تیمش در شهر لویو، با هزاران جعبه بدون نوشته مواجه شدند که کسی نمیدانست داخلشان چیست. وقتی جعبهها را باز کردند دیدند محتوای جعبهها غالبا غذای کودک و محصولات مربوط به زنان است. او میگوید: «آیتمهایی دریافت کردیم که قطعا به درد سربازها نمیخورد. این چیزها احتمالا بیشتر به کار پناهجوهایمان در مرز لهستان میآمد.» طبق گزارش سازمان ملل، از آغاز تنشها تاکنون بیش از ۴ میلیون نفر از اوکراین گریختهاند.
حالا آندره و تیمش تمرکز خود را روی تامین و بهکارگیری تکنولوژیهای پیشرفتهای مثل پهپادها معطوف کردهاند. آنها همچنین به دنبال تامین منابع بیشتر در حوزه حمل و نقل هستند، از جمله وسایل نقلیه، وانتهای باری و ون برای کمک به بارگیری و تردد در جادههایی که وضعیت خوبی ندارند. او میگوید: «هدف ما این است که در حوزههایی که در آنها تخصص و امکانات داریم، کمک ارائه کنیم. یک نفر به تنهایی میتواند تاثیر شگرفی داشته باشد، اگر در جای مناسب و در زمان مناسبش قرار بگیرد.»