پروفسور وو، کمی درباره تحقیق‌‌تان توضیح می‌دهید؟

کارآفرینان معروفند به اینکه نمی‌توانند به تاریخ تحویل کارهایشان پایبند باشند و آنهایی که در نمونه مورد بررسی ما بودند هم استثنا نیستند. کمتر از یک‌چهارم پروژه‌های آنها به‌‌موقع تحویل داده شده بود. با اینکه در تئوری، تجربه باید به افراد کمک کند که بتوانند ضرب‌‌الاجل‌‌های واقع‌‌گرایانه‌‌تر تعیین کنند و پیش‌‌بینی کنند به نتیجه رساندن یک کار چقدر زمان می‌‌برد، عملا برعکس این اتفاق می‌‌افتد. منظور دیرکردهای کوچک نیست. به‌طور میانگین، هر پروژه‌‌ای که در دست این کارآفرینان بود، ۶ هفته با تاخیر تحویل داده می‌شد.

خیلی عجیب است! چرا آنها از تجربه‌‌شان درس نمی‌گیرند؟

برای پیش‌‌بینی‌‌های دقیق، باید پیچیدگی یک پروژه را به درستی پیش‌‌بینی کنید: یعنی تعداد وظایف یا اجزایی که به هم وابسته هستند. هر چقدر کارآفرینان پروژه‌های بیشتری اجرا کنند، در آن کارآمدتر می‌شوند. اما در ضمن می‌‌فهمند که چطور محصولات خود را ارتقا دهند و پیچیدگی‌‌ای که انتظارش را نداشتند به آن اضافه کنند. هر دو این یادگیری‌‌ها مهم هستند، اما طوری در هم تلاقی می‌کنند که باعث می‌شود بنیان‌‌گذاران باتجربه هم پیش‌‌بینی‌‌های غیرواقع‌‌گرایانه داشته باشند و نتوانند به ضرب‌‌الاجل‌‌هایی که وعده‌‌ داده‌‌اند برسند.

چرا کاری برای این مساله نمی‌کنند؟

می‌کنند. همه کارآفرینانی که با آنها مصاحبه کردیم، سعی کردند بیشتر از آنچه لازم دارند به خودشان زمان بدهند. آنها به‌طور میانگین ۸ روز زمان بیشتری برای هر پروژه در نظر گرفتند. اما این کافی نبود. یک ویژگی جدید می‌تواند انواع تغییرات را در اجزا ایجاد کند که به تلاش و زمان بیشتری نیاز دارد. افرادی که موضوع تحقیق ما بودند، وقتی ضرب‌‌الاجل خود را تعیین می‌کردند، تحلیل‌‌ها و مقایسه‌های خطی انجام می‌‌دادند. آنها نمی‌توانستند تشخیص دهند صرفا یک تغییر کوچک و ساده، ممکن است باعث ایجاد چند اشتباه شود.

کارآفرینان معروفند به اینکه اعتماد به نفس بیش از حد دارند و شاید موفقیت‌‌های اولیه آنها این احساس را بیشتر کند. آیا یافته‌های شما چنین چیزی را منعکس می‌کند؟

اعتماد به نفس بیش از حد قطعا تاثیر دارد، اما پیچیدگی برای همه یک مفهوم دشوار است. بله، این کارآفرینان ممکن است نسبت به توانایی خود برای اجرای کارها در آینده بیش از حد اعتماد داشته باشند. اما مساله این است که در درک میزان سخت بودن شرایط آینده ناتوان هستند. این چالشی است که همه ما با آن مواجهیم.

اگر ضر‌‌ب‌‌الاجل‌‌ها را در گذشته رعایت نکرده باشند و اتفاق وحشتناکی هم نیفتاده باشد، شاید خیلی دیگر خودشان را به آب و آتش نزنند؟

بعید است. تحقیقات نشان داده تاخیر در تحویل کارها در گذشته، به توانایی شما برای تامین سرمایه در آینده لطمه می‌‌زند. و مصاحبه‌ها هم نشان داده بنیان‌‌گذاران وقتی نمی‌توانند در موعد مقرر کارشان را تحویل دهند، بیشترین رنج و ناراحتی را خودشان می‌‌کشند. حتی بدتر، مشتریان عصبانی در رسانه‌های اجتماعی آبرویشان را می‌‌برند و آنها از این اتفاق متنفرند.

این کارآفرینان که شما بررسی کردید، برای تامین مالی کارشان به جمع‌‌سپاری روی آورده بودند. آیا فکر می‌کنید این روند در بین کارآفرینانی که از سرمایه‌‌گذاران سنتی پول می‌گیرند هم وجود دارد؟ شاید شما زیرمجموعه‌‌ای را مورد بررسی قرار داده‌‌اید که مهارت‌ها و توانایی‌‌های کمتری دارند؟

کارآفرینانی که سراغ کیک‌‌استارتر می‌‌روند، معمولا کارآفرینان تازه‌‌کار هستند؛ اگرچه برخی از آنها هم از سرمایه‌های خطرپذیر استفاده می‌کنند. ما منابع تامین مالی دیگری را هم کنترل کردیم. می‌توان باور کرد وقتی تجربه خیلی زیادی دارید، بر یکسری از چالش‌‌های قابل پیش‌‌بینی غلبه می‌کنید. یعنی ما می‌خواهیم ببینیم‌‌ آیا این مشکل درباره کارآفرینانی که از صندوق‌های سرمایه‌‌گذاری خطرپذیر استفاده می‌کنند هم وجود دارد یا نه و سرمایه‌‌گذاران چطور آن را حل می‌کنند. وقتی پروژه‌ها عقب می‌‌افتند، صندوق‌های سرمایه‌‌گذاری خطرپذیر مجبورند اصطلاحا با «تامین مالی پلی» (نوعی وام کوتاه‌مدت که هدف آن پوشش هزینه‌های کوتاه‌مدت یک شرکت است تا شرایط به روال عادی برگردد) آنها را جبران کنند. صندوق‌های خطرپذیر می‌توانند با پیش‌‌بینی‌‌های زمانی بهتر، از چنین نتیجه‌‌ای اجتناب کنند.

آیا میزان پول تامین شده، تاثیری بر تحویل به‌‌موقع محصول دارد؟

مسلما. ما دریافتیم که وقتی کارآفرینان مبالغی بیشتر از آنچه در ابتدا هدفشان بود دریافت می‌کنند، تاخیر آنها در تحویل کالا بدتر می‌شود، چون این یعنی افرادی بیشتر از سطح انتظار اولیه، محصول را سفارش داده‌‌اند. وقتی این اتفاق رخ می‌دهد باید تغییری در تولید و توزیع صورت بگیرد. اگر برای ۱۰۰ مشتری برنامه‌‌ریزی کرده‌‌اید، به زنجیره تامین مشخصی نیاز دارید. اگر ناگهان ۱۰۰۰ مشتری محصول شما را بخواهند، شوک زیادی به سیستم وارد می‌شود. اما در محاسبه یافته‌هایمان، کل مبلغی را که تامین شده بود، کنترل کردیم.

همچنین ویژگی‌‌های کارآفرینی ثابت مثل استعداد ذاتی، هوش و اخلاق کاری را کنترل کردیم و بررسی کردیم که آیا کسی قبلا کمپین تامین مالی غیرموفقی را شروع کرده یا نه. اگر از شکست قبلی خود حس بدی داشته باشید و نگران باشید که نتوانید برای تکمیل پروژه بعدی‌‌تان به اندازه کافی پول جمع کنید، به احتمال زیاد یک جدول زمانی تهاجمی مشخص می‌کنید تا برای مشتریان بالقوه شما جذاب باشد.

برای بنیان‌‌گذارانی که امیدوارند این نقص را برطرف کنند، چه توصیه‌‌ای دارید؟

نخستین توصیه‌‌ای که دارم این است که درباره ماهیت پیچیدگی آگاهی ایجاد شود. خیلی از ناشناخته‌ها ظاهر می‌شوند. باید بدانید که هر تغییر کوچکی در محصول شما می‌تواند پیچیدگی آن را به میزان قابل توجه و سریعی افزایش دهد. دید هندسی داشته باشید، نه خطی.

دومین توصیه این است که سعی کنید پیش‌‌بینی بهتری از مشکلات پیش رو داشته باشید. می‌توانید با آزمایش کردن عناصر جدید در مقیاس کم، مسائل احتمالی را قبل از مشخص کردن جدول زمانی شناسایی کنید. فراموش نکنید که زمان سرمایه است. این تاخیرها کوچک و ناچیز محسوب نمی‌شوند و می‌توانند وجهه شرکت‌‌ها را به‌شدت تخریب کنند. بنابراین سعی کنید به بهترین شکلی که می‌توانید برنامه‌‌ریزی کنید.