شبکهسازی
ما هر روز در حال شبکهسازی هستیم؛ ایجاد ارتباطات مداوم و پیوسته از مردم و مشاغل شامل فروشگاهها، تعمیرکاران و مشاغل و موقعیتهای اداری نشان میدهد
در شبکهسازی به دلیل عایدی ناشی از تبادل اطلاعات، تسهیل امور و حمایت، منافعی ذاتی وجود دارد که از آن استقبال میشود به عبارتی دلیل شبکه، وجود ظرفیتهای قابل مبادله است.
شبکهسازی مسیری برای حذف دوبارهکاریها و رفتار موازی است؛ تصور این موضوع نیازمند تجسم موقعیتهای ممکن است؛ رفتار خودروسازان جهانی نشان میدهد آنها در عین رقابتهای سفت و سخت، در برخی موارد همکاری مشترک را در حوزهای بهخصوص یا تولید مشترک آغاز میکنند؛ چرا؟
آنها دریافتهاند رقابت بیهوده و ظرفیتسازیهای مستقل، موجب هدررفت منابع و فرصتهای تجاری میشود پس رقابت را در بخشها و مواردی، تبدیل به همکاری کردهاند.
موضوع این یادداشت، شبکهسازی درست شغلی و حرفهای است؛ مفهومی نقل مجالس شده، که اگر چه آموختنی مینماید ولی سهلالوصول نبوده و بیش از آموزش، نیازمند پرورش است؛ تاکید بر اینکه شبکه به عنوان میانجی در تحقق اهداف حرفهای و زندگی نمیتواند از مجرای کلاسهای مهارت آموزشی و تورق چند صفحه وب محقق شود.
این روزها در ایران، شبکهسازی از نان شب واجبتر شده است، ولعی بیپایان از ارتباطات ناپخته، شلخته، بیبرنامه، بعضا سهلانگارانه، معذبکننده؛ البته برای ایرانیها شبکهسازی با پارتی و روابط هم خلط شده و بسته به موقعیت، استنباط طرفین، منفی و غیر سازنده است.
با نگاه مثبت، شبکهسازی برای عموم موقعیتهای فردی و سازمانی منشأ خیر است و با دید سیاسی عموما بوی معامله و انتخابهای سیاسی به مشام میرسد.
مرز بین شبکهسازی سیاسی و شغلی را ابزار و شیوهها تعیین میکنند؛ شبکهسازی سیاسی مخل نظم و اخلاق حرفهای است زیرا رویکردی حسابگرانه دارد و الزاما دارای دیدگاه بلندمدتی نیست.
شبکهسازی نیازمند رویکردی انسانی در قدم اول و دادوستدی انسانی است؛ شبکه نشاندهنده وجود کالا (مشهود یا نامشهود) در یک طرف و فقدان آن در طرف دیگر، در کنار فرصت همکاری است.
برای تبیین هندسه شبکهسازی شغلی، ناگزیر از پیریزیهای مفهومی هستیم که موجب جابهجایی ناقص در درک از شبکهسازی نشود؛ آنچه در ادامه به آن سرفصلوار اشاره میشود کمک میکند از اشتباهات سادهلوحانه، حین شبکهسازی پرهیز کنیم.
شبکهسازی نیازمند برنامهریزی و راهبرد است در این خصوص تدوین چشمانداز، ماموریت و اهداف کوتاهمدت و عملیاتی هم شیرین است و هم کاربردی!
شبکهسازی فردی نیازمند چارچوبهای شخصیتی و روانی خاص خود است؛ عزت نفس، شجاعت، علاقه و مواردی از این دست.
در استفاده از شبکه، جای هدف و ابزار نباید عوض شود.
در شبکهسازی افراد ابزار نیستند بلکه آنها، فرصت یادگیری، توانافزایی، سینرژی و مبادله مطلوب را فراهم میکنند.
مراجعات فراگیری و محاصرهای را کنار بگذارید؛ معطوف به نیاز، مخاطبان را انتخاب و دستهبندی کنید. این کار شما را قادر به مقایسه موقعیتها و استفاده از کلید تمرکز میکند.
همانطور که گفته شد هسته اصلی شبکه، تبادل است؛ اگر چیزی برای تبادل ندارید شبکه با شما مطلوب کسی نیست.
روابط کمعمق را (که گاهی به روابط سطحی تعبیر میشود) دست کم نگیرید.
رویدادها و همایشها محیطهای خوبی برای شبکهسازی و توسعه شبکه هستند اما نیاز به برنامه دارند؛ حدود و ثغور آن را تعیین کنید، یادتان باشد دیگران هم در پی همین فرصتها هستند. این موضوع هم فرصت است و هم تهدید!
از برندسازی غافل نباشید، برند موجب میشود چارچوب شما شناخته شود؛ ارتباط با شما در وهله اول تابع برند شماست.
برای بازاریابی شخصی برنامهریزی کنید؛ این موضوع درهم تنیده با برند است.
کودکانه درخواست نکنید؛ زودهنگام و ساده!
پیگیر باشید اما ظرفیت پیگیری را شناسایی کنید؛ برخی روابط محل پیگیری ندارند، شاید از اصل رابطه سوخته باشد یا اصلا شکل نگرفته باشد.
چارچوب معرفی را آماده کنید.
شبکه را جایگزین صلاحیتها نکنید.
در ایجاد اعتماد و حسن نیت تردید نکنید؛ پرهیز از سطحینگری دروازه ورود به این توصیه است.
شبکه نباید تحلیل برود؛ این مورد کاری زمانبر و طاقتفرساست، بسیاری در همین گلوگاه از شبکهسازی صرف نظر میکنند و بسیاری از شبکهها به واسطه نارسایی نگهداشت یا عملکرد بد از بین میروند. زنده نگه داشتن یک شبکه به وجود روابط بسستگی دارد؛ به ناچار شما باید برای این موضوع انرژی صرف کنید.
تماسهای بیدلیل، مزاحمت تعبیر میشوند و همانند پیامهای شبکههای اجتماعی بیاثرند بهویژه اینکه این روزها خیلی استفاده میشوند و موجی از تزاحم کاری مابین افراد ایجاد کردهاند.
برنامهریزی، صبر و صداقت حرفهای داشته باشید.