به‌طور کلی، در دوران دگرگونی، دو گزینه پیش روی شرکت‌هایی است که می‌خواهند با ایجاد دگرگونی و تحول مثبت در میان کارکنان شان همچنان رشد کنند و در میدان رقابت باقی بمانند: یکی دگرگون‌سازی ذهنیت کارکنان موجود و دوم استخدام و به‌کارگیری کارکنان جدید با ذهنیت‌هایی جدید. معمولا شرکت‌ها از هر دوی این گزینه‌ها استفاده می‌کنند. به‌کارگیری کارکنان جدید موجب ورود خون جدید به رگ‌های شرکت‌ها می‌شود و مهارت‌های جدید به مهارت‌های موجود در شرکت‌ها اضافه می‌شود. با این همه، اتکای بیش از حد به استعدادهای ورودی به شرکت دارای معایب متعددی است، از جمله بالا بودن هزینه استخدام نیروهای زبده جدید، نیاز مبرم به آموزش نیروهای جدید و دشواری‌ها در هماهنگی نیروهای جدید با فرهنگ سازمانی و سایر کارکنان شرکت؛ علاوه بر این گرایش بیش از حد به جذب نیروهای جدید از خارج، این پیام منفی را به نیروهای درون شرکت مخابره می‌کند که شرکت اعتماد چندانی به آنها ندارد و نمی‌خواهد آنها را ارتقا دهد.

بنابراین، راه‌حل پایدارتر، کم‌هزینه‌تر و اعتمادسازتر این است که شرکت‌ها در راستای ارتقای ذهنیت کارکنان و افزایش مهارت‌های آنها گام بردارند. پس لازم است که شرکت‌ها اقدام به فراهم آوردن وسایل و ابزارهای بیشتر برای افزایش یادگیری مداوم کارکنان خود کرده و آنها را تشویق کنند تا از روش‌های قدیمی و فرآیندهای جا افتاده دست بردارند و با کسب مهارت‌های جدید و به‌کارگیری رویکردهای متفاوت، خود را ارتقا دهند. به‌طور کلی،سازمان‌ها می‌توانند با فراهم آوردن سه چیز به‌کارکنان خود کمک کنند به ذهنیت منسجم‌تری دست یابند و یادگیری موفق‌تری داشته باشند. این سه چیز عبارت است از:

۱- دانش: که به شکل آموزش یا برگزاری کارگاه‌های آموزشی و دعوت از سخنرانان خارجی و برگزاری مطالعات موردی ارائه می‌شود.

۲- محرک‌ها: اختصاص زمان کافی به‌کارکنان برای یادگیری و پاداش دادن به آنها به خاطر کسب مهارت‌های جدید و ارتقای کارکنان ماهرتر.

۳- فرهنگ‌سازی: افراد باید با خیال راحت و اطمینان خاطر به‌کسب و به‌کارگیری مهارت‌های جدید و یادگیری بیشتر بپردازند و جرات اشتباه کردن پیدا کنند و این میسر نخواهد بود مگر با بسترسازی فرهنگی در سازمان.

 اقداماتی در جهت کمک به رشد کارکنان

شرکت‌های موفق و پیشرو، شرکت‌هایی هستند که ارزش کمک به‌کارکنان خود برای رشد و ارتقای ذهنیت و آموخته‌های آنها را به خوبی درک کرده‌اند. در برخی موارد، برنامه‌های آموزش رسمی و کاملی مانند برنامه آموزش مشهور شرکت جنرال الکتریک، کروتون یا برنامه گشایش ذهنی در آمازون، به مرحله اجرا درآمده است که نقش بسزایی در ارتقای ذهنی و افزایش یادگیری‌های کارکنان ایفا کرده است.

در مجموع، می‌توان شباهت‌هایی را در میان برنامه‌های رسمی و غیررسمی درحال اجرا برای ارتقای ذهنیت کارکنان و افزایش آموخته‌ها و دانسته‌های آنها مشاهده کرد که به چهار مورد از آنها در ادامه اشاره خواهد شد:

۱- وجود فرصت‌های یادگیری بسیار متنوع: برنامه‌های آموزشی متنوع و متفاوتی باید برای ارتقای ذهنی کارکنان یک سازمان به مرحله اجرا درآید تا تمام سلایق و نیازها به یک اندازه مورد توجه قرار گیرد: از برگزاری دوره‌های آموزشی کوتاه‌مدت و میان‌مدت گرفته تا برگزاری کارگاه‌های آموزشی چند ساعته و دعوت از سخنرانان و صاحب‌نظران شناخته شده  و برگزاری جلسات تبادل ایده و دانش در درون سازمان. همکاری مستقیم با دانشگاه‌ها و مراکز آموزش حرفه‌ای نیز از جمله اقداماتی است که بسیاری از شرکت‌های بزرگ برای حفظ و ارتقای آمادگی ذهن کارکنان خود در عصر دیجیتال درحال انجام آن هستند و می‌کوشند تا بستری را فراهم کنند که در آن، افراد می‌توانند هم از بیرون آموزش ببینند و هم خودشان یکسری دانش و مهارت‌ها را کسب کنند.

۲- ایده گرفتن و آموختن از مشتریان: مشتریان و مصرف‌کنندگان محصولات و خدمات ارائه‌ شده توسط یک شرکت یا سازمان، یکی از منابع غنی و ارزشمند یادگیری برای کارکنان و مدیران آن شرکت یا سازمان به حساب می‌آیند، به شرطی که به صدای آنها و نظراتی که می‌دهند به خوبی توجه شود. بخش عمده کارکنان یک سازمان به‌طور روزمره و پیوسته با مشتریان درحال گفت‌وگو و تبادل‌نظر به شکل‌های مختلف هستند و همین موضوع به آنها این شانس و فرصت را می‌دهد از عقاید، شکایت‌ها، انتقادها، سوال‌ها و مهم‌تر از همه پیشنهادهای مشتریان آگاهی یابند که همه اینها در مجموع، منبع اطلاعاتی ارزشمندی را به‌وجود می‌آورند که به ارتقای دانسته‌ها و شکل‌گیری ایده‌های جدید در ذهن کارکنان و مدیران کمک شایانی خواهد کرد.

۳- چرخش کارکنان در سمت‌های مختلف: سازمان‌ها به‌طور پیوسته و هدفمندی، کارکنان خود را به‌طور متناوب در پست‌های مختلف و متعدد جابه‌جا می‌کنند و انجام کارهای متفاوتی را از آنها می‌خواهند که این جابه‌جایی‌ها و چرخش افراد در پست‌ها و موقعیت‌های گوناگون باعث می‌شود تا آنها در معرض آموزش و یادگیری‌های متنوعی قرار گیرند و چیزهای جدید و متفاوتی که در پست قبلی با آن غریبه بودند، را بیاموزند.

۴- استفاده از مرخصی به عنوان فرصتی برای یادگیری: در بسیاری از سازمان‌ها به خصوص دانشگاه‌ها، از مرخصی‌های چندروزه، یا چندهفته‌ای که گاه به صورت اجباری به‌کارکنان داده می‌شود، به‌عنوان فرصتی برای یادگیری و آموختن چیزهای جدید استفاده می‌شود. در طول مدت این مرخصی‌ها، افراد می‌توانند فارغ از دغدغه‌های کاری روزمره و با ذهنی باز، به ایده‌پردازی و خلوت کردن با خود پرداخته و روش‌های جدیدی را برای اجرای پروژه‌هایی که به آنها محول شده پیدا کنند. علاوه براین، تجربه ثابت کرده که افراد پس از پایان این نوع مرخصی‌های طولانی و سازنده، با انرژی فراوان و ذهنی پالایش شده به‌کار خود بازمی‌گردند و از بهره‌وری بالاتری برخوردار خواهند شد.