هر سازمان یا کسب‌وکاری می‌تواند بهترین محصول یا خدمات را عرضه کند اما تا نتواند آنها را به مشتریانش بفروشد عملا راهی بی‌نتیجه را طی کرده است. به یاد داشته باشید تغییرات بازار، همان‌گونه که می‌تواند با خلق فرصت‌ها همراه باشد، می‌تواند به تهدیدی بزرگ برای سازمان‌ها نیز بدل شود. به همین دلیل است که مهارت معرفی محصول و خدمات و همچنین استراتژی‌ هر سازمان برای بازاریابی و مارکتینگ محصولات خود از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و طی سال‌های اخیر، تمرکز سازمان‌ها و کسب‌وکارها بر تحقیقات کارآمد از بازار و مشتریانشان و آموزش در این حوزه افزایش یافته است.

کارآفرینی و راه‌اندازی کسب‌وکار نیازمند چارچوبی مدون برای بقا و ادامه فعالیت‌های خود است. در این چارچوب می‌توان به جرات یکی از مهم‌ترین عوامل و یکی از نیازهای اساسی هر کسب‌وکار را بازاریابی و مارکتینگ محصولات آن سازمان و کسب‌وکار دانست.

وقتی نام بازاریابی به میان می‌آید اولین نکته‌ای که به ذهن خطور می‌کند جذب مشتری جدید و توسعه بازار است اما باید به این نکته توجه داشته باشیم که حفظ مشتریان موجود اهم بر جذب مشتری است و هر دو رویکرد در کنار هم مارکتینگ را شکل خواهند داد.مشتریان جدید بازار ما را توسعه خواهند داد و با حفظ مشتری موجود هزینه‌ کمتری نسبت به جذب مشتری جدید به سازمان تحمیل خواهد شد.

 به عبارت دیگر می‌توان مارکتینگ را حفظ مشتریان قدیمی، جذب مشتریان جدید و ایجاد بازارهای نو دانست. بازاریابی و مارکتینگ را باید یک فرآیند دانست؛ فرآیند رساندن محصول به بازار، شناسایی آن به بازار و در پایان به فروش رساندن آن به مشتریان جدید و قدیمی. ست گاردین در کتاب خود، بازاریابی را تغییرآفرینی می‌نامد؛ تغییر در فرهنگ، جایگاه اجتماعی و ارتباط بین افراد. به گفته او، مفهوم واقعی بازاریابی، فعالیت سخاوتمندانه کمک به دیگران برای حل مشکلاتشان است.

بازاریابی شامل شناخت، درک مناسب و کافی از مشتریان هدف و نیازهای آنها، استفاده از راهکارهای کلیدی برای قرار گرفتن در بازار، ترویج و تبلیغ مناسب جهت افزایش تقاضا و فروش بیشتر محصول و در نهایت کسب سود بیشتر هر سازمان است.

اصل اساسی در فروش هر محصول، کارآیی و عملکردی از محصول است که برای رفع نیاز مشتری ارائه می‌دهد. بازاریابی شکلی از برآورده ساختن این نیاز و توانایی رفع خواسته مشتری است. در نظر داشته باشید که ما برای تحقق این هدف مهم، نیازمند فرآیندی برای ارزش‌آفرینی برای متقاضیانمان هستیم تا بتوانیم محصول یا خدمت‌ متمایزی ارائه دهیم. در واقع هدف اصلی آن است که در کنار رفع نیاز، به مشتری حس خوب و تجربه رضایت‌بخشی منتقل کنیم.

مشتریان ما یکی از ارزشمندترین دارایی‌های ما هستند و بقای کسب‌وکار جز با وجود آنها امکان‌پذیر نخواهد بود به همین دلیل درک انتظارات و خواسته‌های مشتریان در بازاریابی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و نیازمند تهیه برنامه‌ای مدون و قابل اجرا است. بهتر است اهدافمان روشن و مشخص باشد و تعریف دقیقی از آن ارائه دهیم. هر کسب‌وکاری که محصول و خدمتی را برای فروش دارد، لازم است در تمام سطوح سازمانی این حس تقویت شود که همه افراد، نمایندگان فروش سازمان هستند، زمانی‌که این روحیه در سازمان جریان می‌یابد نه تنها افراد سازمان با رغبت بیشتری برای فروش محصول یا خدمت تلاش خواهند کرد بلکه مشتریان نیز حس مطلوب‌تری نسبت به محصول سازمان شما به‌دست خواهند آورند.

برای آنکه دقیقا بدانیم مشتری چه می‌خواهد، بهترین راه‌حل آن است که خود را جای مشتری بگذاریم و از دید او خواسته‌ها و نیازها را بررسی کنیم. امروزه به دلیل توسعه فناوری و ایجاد بازارهای متفاوت، مشتریان دائما محصول یا خدماتی را که به آنها ارائه می‌شود با رقبا مقایسه کرده و گاه انتظار دارند خدماتی هم‌سطح شرکت‌های بزرگ دنیا به آنها ارائه شود. بنابراین آگاهی از خواسته‌های مشتریان و تحلیل رفتارهای آنها اولین گام در فرآیند بازاریابی است.

باید توجه داشته باشیم که در فرآیند بازاریابی انتظارات مطلوب و معقولی را برای مشتریان ایجاد کنیم. معمولا کسب‌وکارهای موفق در برنامه‌های بازاریابی خود از ایجاد تعهدات واهی و اغواگرایانه جلوگیری می‌کنند. سازمان‌های مطرح دنیا در طول فرآیند بازاریابی و پس از آن، رضایت مشتریان را اندازه‌گیری می‌کنند، پیگیر شکایات و خواسته‌های آنان هستند و کارکنان را در جهت پاسخگویی رضایت‌بخش به مشکلات احتمالی مشتریان آموزش می‌دهند. ابزارهای آماری و آنالیز و نرم‌افزارهای مرتبط، کمک شایانی به ما در تحلیل داده‌های گردآوری شده مشتریان خواهند کرد. با کمک این ابزارها می‌توان به الگوسازی رفتار مشتریان و خواسته‌ها و شکایان آنان پرداخت.

درحال‌حاضر با توجه به توسعه فروشگاه‌های آنلاین و اینترنتی اهمیت حوزه دیجیتال مارکتینگ بیش از پیش نمایان است و با توجه به اندازه‌گیری اثربخشی این نوع بازاریابی در فضای آنلاین، یکی از نیازهای مهم همه سازمان‌های فعال در این حوزه، برنامه‌ریزی برای حضور موثر‌تر در حوزه دیجیتال مارکتینگ است.

در دوران کنونی که رقابت شدیدی بین شرکت‌ها و کسب‌وکار‌ها وجود دارد، کسب‌وکاری موفق است که بتواند در میان مخاطبان هدف خود، محصولات یا خدمات خود را بهتر معرفی کرده و برای مشتریان ارزش جدیدی خلق کند. معرفی و بازاریابی محصول نه یک روند رایج بلکه علم و دانشی تخصصی است. بدیهی است هر کسب‌وکاری که بتواند به درستی راهبرد و استراتژی مناسبی را برای بازاریابی و معرفی محصول یا خدمت خود داشته باشد، می‌تواند در صحنه رقابت با رقبا، عملکرد بسیار موثرتری داشته باشد.