اولین هفته من در گوگل
دفتر مرکزی گوگل در سنگاپور بهنظر من زیباترین دفتر و ساختمان اداری در جهان است و احساسی که من پس از یک هفته حضور در آنجا داشتم بهترین احساسی است که در عمرم تجربه کردهام. ساختمان اینجا در واقع مجموعهای از دو و نیم ساختمان به ظاهر جداگانه است که به طرز ماهرانهای به هم وصل شدهاند و در آنها بخشهای مختلفی وجود دارند که بهخاطر توجه زیادی که به جزئیات در آنها شده است خارقالعاده بهنظر میرسند. در اینجا ما علاوه بر بهرهمندی از دفترهای زیبا و راحت با مجموعهای فوقالعاده از امکانات رایگانی روبهرو هستیم که گوگل در تمام دفاترش در جهان به کارکنانش هدیه میدهد: از صبحانه و ناهار مجانی گرفته تا آشپزخانههای کوچک و متعدد در هرطبقه برای درستکردن غذا و نوشیدنی و همچنین امکان استفاده همهروزه و شبانهروزی از سالنهای ورزشی و اتاقهای بازی و البته اتاقکهایی برای چرتزدن و استراحت کارکنان حتی در ساعات کاری! من طی همین یک هفته فهمیدم که در شرکت گوگل اصطلاحی بین کارکنان گوگل وجود دارد با عنوان اضافه وزن گوگلی که مربوط میشود به غذاهای خوشمزه و زیادی که بهعنوان صبحانه و ناهار به کارکنان گوگل داده میشود و باعث اضافهوزن آنها بهخصوص در یکسال اول حضورشان در گوگل میشود.
من در دو روز اول حضورم در گوگل در بخش نوگوگلیها مستقر شدم که بهگونهای طراحی شده که تازهواردها به گوگل را بهخوبی و تا حد زیادی با فرهنگ شرکت گوگل آشنا میکند. آنچه در آنجا بیشتر از هر چیزی جلبتوجه میکند و متفاوت از سایر شرکتهاست به فرهنگ سازمانی کاملا باز و سیاستهای داخلی شفاف گوگل مربوط میشود که به تیمهای کاری و کارکنان شرکت این امکان را میدهد تا بهطور پیوسته و نامحدودی با هم در ارتباط و تعامل باشند و در نتیجه از فعالیتهای سیلویی و انزوایی در درون شرکت جلوگیری میشود. علاوه بر این، چیزی که در شرکت گوگل بیش از هر چیزی به چشم میآید تعهد تحسینبرانگیز شرکت برای کمککردن به کارکنان و خانوادههایشان برای مولد بودن و بهرهوری حداکثری در کنار شاد بودن و شادکاری است.
این تعهد و توجه خاص شرکت به مولد بودن و شادی کارکنان در مورد تازهواردهایی همچون من ابعاد گستردهتری دارد چراکه لازم است آنها بهطور عمیق و از صمیم دل عاشق کار کردن در گوگل شوند و کارشان را دوست داشته باشند. به همین دلیل هم بود که کارکنانی که طی این دو روز با آنها برخورد داشتم، همگی به شکلهای مختلف میکوشیدند تا با آغوشی باز با من رفتار کنند تا به من خوش بگذرد و در این میان من هرگز حس نکردم که رفتار و کردار آنها ریاکارانه و مصنوعی باشد چراکه آنها با همدیگر هم چنین برخوردی داشتند و گویی که همگی یک نفر هستند و یک هدف را دنبال میکنند. در آن دو روز و بقیه روزها، بازهم رفتارها با من بهعنوان یک کارآموز دقیقا شبیه رفتاری بود که آنها با کارکنان تماموقت و باسابقه گوگل بود و همین مساله باعث شد تا هیچگاه احساس نکنم که منزلت و جایگاه من در آنجا پایینتر از بقیه است. این احساس فوقالعادهای که من در اولین هفتهای که در گوگل گذراندم، داشتم از آن جهت برای من ارزشمندتر شد که میدیدم کسانی که در کنار من مشغول بهکار هستند همگی افرادی برجسته و شناختهشده با کولهباری از دانش و تجربههای گرانبها و رزومههای درخشان هستند اما هنگامی که در گوگل با آنها برخورد میکنید همگی یکدل و همراه بهنظر میرسند.
یکی دیگر از چیزهای جالبی که من در هفته اول حضورم در گوگل کشف کردم این بود که تیمهای مهندسی در شرکت گوگل بهشدت دارای روحیه استارتآپی هستند و فرهنگ استارتآپها و تشنه نوآوری بودن در آنها خیلی چشمگیر است و به همین دلیل هم هست که ویژگی بارز شرکت گوگل عبارت است از حرکت سریع به جلو و تولید محصولات بزرگ با حداکثر چابکی و طراوت. به عقیده من بهعنوان کسی که از بیرون به گوگل نگاه میکند، این شرکت به هیچ عنوان دچار فربهی و کندی رایج در شرکتهای بزرگی نشده است که قبلا در دوران استارتآپیشان بهشدت چابک و نوآور بودند اما بهمرور زمان دچار بوروکراسی و یکنواختی شدهاند. من امروز که روز جمعه است و بعد از پنج روز کار کردن و حضور در شرکت گوگل نهتنها اصلا احساس خستگی نمیکنم، بلکه واقعا مشتاق فرارسیدن روز دوشنبه و شروع هفتهای دیگر در گوگل هستم و فکر میکنم اغلب کارکنان گوگل هم در این زمان احساسی شبیه به من دارند و آخر هفته خود را با امید و انتظار برای آغاز یک هفته کاری دلانگیز در گوگل سپری میکنند.