و برای کسانی که طبق هنجارها و عادات غربی بزرگ شده باشند، این موضوع کمی اذیت‌کننده است. در جایی که مردم فکر می‌کنند سر وقت بودن محرک اصلی موفقیت است، خیلی از همکاران آفریقایی اصرار دارند که سر وقت بودن یک مفهوم نسبی است. این موضوع را حتی می‌توان در روند کارهای فرودگاه‌های آفریقا هم مشاهده کرد. با این حال، آفریقا از نظر نوآوری، یکی از سریع‌ترین روندهای توسعه را دارد. تکنولوژی مالی را در نظر بگیرید. در مقایسه با دیگر نقاط دنیا، اپلیکیشن‌های بانکداری بیشتر و بهتری از آفریقا بیرون می‌آید. کارآفرینان آفریقایی مشکل کمبود بانک‌های سنتی در این قاره را با استفاده از گوشی‌های هوشمند به یک فرصت تبدیل کردند. این پیشرفت به حدی است که گزارش جهانی موسسه مک‌کینزی در مورد بانکداری، این قاره را «قطب نوآوری» در سال ۲۰۱۸ اعلام کرده است.

هدف از این مثال‌ها چیست؟ اینکه تصور نکنیم همیشه سر وقت بودن، راهگشای همه چیز است. شکوفایی تکنولوژی مالی آفریقا، تنها یک نمونه از مزیت‌های متعدد همیشه عجله نداشتن است. همچنین مثالی است از اینکه اشتباه می‌کنیم وقتی فکر می‌کنیم برای موفقیت یک نقشه راه ثابت وجود دارد، چون قدرت تنوع‌پذیری در دنیا باعث می‌شود کارها به شکل متفاوتی انجام شود و رویکردها، مدل‌های عملیاتی، استراتژی‌ها، پاسخ‌ها و راه‌حل‌های تازه‌ای ایجاد شود. دانستن این موضوع و نهادینه کردن چنین اطلاعاتی در دانش مدیریتی، باعث می‌شود در فضای چندفرهنگی و جهانی کسب‌وکار امروز، رهبران سازمانی اثرگذاری داشته باشیم.

 آیا از تفاوت‌ها استقبال می‌کنید؟

روبرتو گویزوئتا، مدیر عامل افسانه‌ای کوکاکولا در سال‌های ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۷ (زمان مرگ او) را در نظر بگیرید. در زمان مدیریت او، کوکاکولا از یک رکود طولانی در عملکرد خود خلاص شد و به یکی از شناخته‌شده‌ترین برندهای تجاری در دنیا تبدیل شد. یکی از ویژگی‌هایی که دوره تصدی گویزوئتا را از بقیه متمایز می‌کرد، توانایی او برای ریسک کردن، شناسایی فرصت‌ها و بهانه نیاوردن در تلاش برای جهانی کردن سازمانش بود. او غریزه‌ای عالی برای جمع‌آوری اطلاعات و تصمیم‌گیری بر اساس آن داشت. از عادت هر از گاهی غذا خوردن در کنار کارمندان، تا سیستم جمع‌آوری داده‌های دست اول از دوستان و شرکا در کشورهای مختلف دنیا، باعث شده بود او در خودآموزی در مورد دنیایی که در آن فعالیت می‌کنیم و اثراتی که این فعالیت‌ها بر کسب‌وکار دارند، زبردست شود.

او نمونه‌ای از رهبرانی است که افراد آکادمیک او را دارای هوش فرهنگی می‌دانند. یعنی مدیرانی که علاوه بر توانایی شناخت دیگران، با افرادی که با هنجارهای فرهنگی آنها همخوانی ندارند هم کنار می‌آیند و سپس به روشی که به نفع دو طرف است، واکنش نشان می‌دهند. این یک دارایی ارزشمند و عنصر هسته‌ای رهبری جهانی اثرگذار است. برای اینکه میزان هوش فرهنگی خودتان را بسنجید، باید چهار بعد زیر را در نظر بگیرید.

آیا اهمیت می‌دهید؟

از خودتان بپرسید فعالیت در محیطی که از نظر فرهنگی متنوع است، برای شما چقدر جالب یا مناسب است. آیا باعث کنجکاوی شما می‌شود یا در هر صورت برایتان جذاب است؟ این موضوع مهم است. اگر به‌طور کلی، علاقه‌ای به تنوع فرهنگی ندارید، یعنی احتمالا ضریب هوش فرهنگی شما بالا نیست.

آیا می‌دانید؟

چقدر در مورد هنجارها یا عادات و رسوم فرهنگی مختلف اطلاعات دارید؟ مثلا وقتی به کنیا سفر می‌کنید، آیا می‌دانید کسب‌وکار در آنجا چه تفاوت‌هایی با کسب‌وکار در آمریکا، اروپا یا آسیا دارد؟ لازم نیست تخصص ویژه‌ای در این زمینه داشته باشید، بلکه فقط مهم است در مورد تفاوت‌های درون‌فرهنگی و اثری که بر فعالیت‌های روزمره دارند، حساسیت داشته باشید.

آیا می‌توانید برنامه‌ریزی کنید؟

آیا قادرید یک استراتژی ایجاد کنید که به شما کمک کند با فرهنگ محلی سازگار شوید؟ فرض کنید با یکی از شرکای کاری خود در عربستان جلسه دارید. آیا خودتان را به اندازه کافی آماده کرده‌اید که با انتظارات مختلف مواجه شوید یا خودتان را با رفتارهای متفاوت سازگار کنید؟

آیا قادر به اجرا هستید؟

بعد از برنامه‌ریزی، آیا می‌توانید در رفتار خود حساسیت‌ فرهنگی را به نمایش بگذارید؟ مثلا یکی از مسائلی که فردی با ملیت آمریکایی در فرهنگ‌های آمریکای لاتین متوجه می‌شود این است که فضای شخصی در کشوری مثل پرو اهمیت کاملا متفاوتی دارد. آنها اتاق و فضایی را که در آن کار می‌کنند کاملا شخصی می‌دانند. در حساسیت فرهنگی، آگاهی ایجاد کردن از ابعاد فیزیکی و فکری می‌تواند خیلی سخت باشد.

خبر خوب این است که هوش فرهنگی، یک چیز ثابت و قطعی نیست و می‌توان آن را تقویت کرد. تحقیقات نشان می‌دهد مدیران جهانی موفقی که هوش فرهنگی خوبی دارند، کاملا بر این چهار قابلیت مسلط هستند.  آنها فرضیات خودشان را زیر سوال می‌برند و این پرسش را مطرح می‌کنند که آیا لنز فرهنگی آنها مفید است یا نه. همچنین آنها به اندازه کافی فروتن هستند تا نقص خود را شناسایی کنند و به‌دنبال اصلاح خود بروند.  در اقتصاد جهانی امروز، چه در سیاست باشید، چه یک شرکت بین‌المللی داشته باشید و چه بخواهید بنگاه خودتان را راه‌اندازی کنید، کارکرد اصلی موفقیت شما به‌عنوان یک مدیر، به توانایی شما برای مواجه شدن با تفاوت‌ها برمی‌گردد: تفاوت در هنجارها، تفاوت در عادات و رسوم، تفاوت در اولویت‌ها، تفاوت در عقاید یا به عبارت ساده، تفاوت در روش انجام کارها.

این یعنی حتی گاهی سر وقت نبودن هم مشکلی ندارد.