متقاعدسازی کارکنان گامی اساسی در شادکاری
این کاملا طبیعی و مورد انتظار است که کارکنان یک سازمان با تصمیمی که پشت درهای بسته و توسط مدیران اتخاذ شده موافق نباشند و چون مجبور به اجرای آن هستند احساس ناشادی و کسالت میکنند. جالب آنکه درست در همین جاست که لزوم قانع کردن همه اعضا و متقاعدسازی کلیت تیم از اهمیت بیشتری برخوردار میشود، چرا که این متقاعدسازی کارکنان، دریچهای است به سمت شادکاری بیشتر و عمیقتر در محل کار.
برای اجتناب از مقاومتها دربرابر تصمیمات و جلوگیری از بروز نتایج نامطلوب و ضعیف، فقط توضیح دادن درباره تصمیمات کفایت نمیکند چرا که فقط بر عنصر منطقی بودن یک تصمیم تمرکز دارد و عامل دیگر یعنی اعتبار و احساسات در آن مورد توجه قرار نگرفته است. بنابراین مدیرانی که به دنبال متقاعدسازی کارکنان در ارتباط با یک تصمیم هستند، هم باید روی احساسات کارکنان درمورد آن تصمیم کار کنند، هم آن تصمیم را معتبرترین و بهترین تصمیم ممکن جلوه دهند و پس از انجام این کارها است که میتوانند نسبت به متقاعد شدن افراد درباره آن تصمیم امیدوار باشند.
احساسات و عواطف
استیو جابز، بنیانگذار شرکت اپل و دیک کاستلو، مدیرعامل شرکت توییتر را میتوان استادان بلامنازع توجه به احساسات کارکنان در شرکتهای متبوعشان نامید. براساس تحقیقی که چندی قبل (پیش از درگذشت استیو جابز) انجام شد، بیش از ۹۰درصد کارکنان شرکت اپل گزارش کردند که احساس کاملا مثبت و خوشایندی نسبت به مدیرعامل افسانهای شرکت یعنی استیو جابز دارند و معتقد بودند که غیرممکن است کسی بتواند بهتر از استیو با کارکنان اپل رفتار کند. میزان محبوبیت دیک کاستلو نیز در توییتر و در بین کارمندان این شرکت به اندازه محبوبیت استیو در اپل بود و اکثر قریب به اتفاق کارکنان این شرکت موفق، دیک را فردی با احساس احترام بسیار بالا و خونگرم تعریف میکردند که برای احساسات و عواطف کارکنانش اهمیت بسیار زیادی قائل است و کاملا توانسته اعتماد آنها را به خود و تصمیماتش جلب کند.
اعتبارپذیری
اعتبارپذیری چیزی است که به سختی قابل محاسبه و سنجش است اما همه میدانند که اعتبار چیست و به محض مشاهده اعتبار یک چیز، میزان آن مورد توجه همه قرار میگیرد. در این زمینه نیز باید از استیو جابز بهعنوان استاد مسلم اعتباربخشی محصولات و تصمیمات اتخاذ شده در شرکتها و سازمانها نام برد. استفاده هوشمندانه و مکرر کلمه «ما» توسط استیو جابز، دارای مفهوم و معنای عمیقی بود، چرا که او از این طریق میخواست به همه اعلام کند هر آنچه در شرکت اپل به دست آمده، حاصل کار و تلاش همه کارکنان و مدیران است و نه شخص بزرگی مثل او و همین اعتباربخشی را میتوان یکی از ویژگیهای کلیدی سبک مدیریت استیو جابز بزرگ دانست.
آری، هر مدیری میتواند با استفاده هوشمندانه از کلمه «ما» به جای «من» و اشاره به موقع به موفقیتهای گذشته و بهرهگیری از تجربیات قبلی، در راستای تقویت جنبه اعتبارپذیری تصمیمات خود و سازمان تحت رهبریاش و متقاعدسازی کارکنان در مورد درست بودن آنها گامهای بزرگی بردارد.
منطق
منطقی بودن یک تصمیم، معمولا آسانترین و سادهترین بخش متقاعدسازی کارکنان به نظر میرسد و همین ساده و واضح بودن است که بعضی وقتها کار دست مدیر میدهد، چرا که آنها به اشتباه فکر میکنند آنچه از نظر آنها کاملا منطقی و معقول است، از نظر تمام کارکنان نیز کاملا منطقی و توجیهپذیر به نظر میرسد حال آنکه همیشه این گونه نیست و تصمیمات اتخاذ شده توسط یک مدیر که از نظر او منطقیترین تصمیم ممکن است، از دید کارکنان و افرادی که آن تصمیم را باید اجرا کنند، غیرمنطقی و نامعقول به نظر رسیده است.
alavitarjomeh@gmail.com
ارسال نظر