تصمیم بگیرید که تا چه حد باید پیش بروید
یک بار او و مدیرش روی یک نرمافزار بسیار فنی مشغول به کار بودند، اما وقتی متوجه شد یکی از همکارانش فکر میکند که او مسوول این کار است، جیوتا رئیس خود را به یک قهوه و صحبت دوستانه بیرون از شرکت دعوت کرد. او چند نکته را درباره چگونگی انجام این کار بیان کرد اما مدیرش گفت: «تمایل ندارد وارد مقوله حل مساله شود.» قدم بعدی او این بود که برای یک گفتوگوی مشابه همکارش را بیرون از شرکت دعوت کند. او مراتب احترام خود را رساند و توضیح داد که او درباره نقش هر کدام از آنها دچار سردرگمی شده است. اما همکارش خیلی سریع ناراحت شد. بهنظر میرسید او موقعیت جیوتا را به رسمیت نمیشناسد و نکتههایی که او میگوید را متوجه نمیشود و حتی گفت که به نظرش این گفتوگو باعث بدتر شدن اوضاع شده است. به همین دلیل جیوتا تصمیم گرفت کنترل پروژه را به او واگذار کند.اما مواقع دیگری هم بود که روی مواضع خود ایستادگی کرد، بهخصوص زمانی که او از پشتیبانی اطلاعاتی لازم برخوردار بود و همکاران نیز از او حمایت میکردند. او با دانستن اینکه چه وقت باید حرف بزند و چه زمان عقبنشینی کند، احترام زیادی برای خود در سازمان کسب کرد.
ارسال نظر