اخراج‌های هدفمند جنرال‌موتورز

هیچ شکی در این نیست که چنین اخراج گسترده‌ای می‌تواند اثرات سنگین بر اقتصاد داشته باشد؛ اثری که در ادامه حالت موج‌وار پیدا خواهد کرد و بسیاری از بخش‌های اقتصادی آمریکا و کانادا را در بر خواهد گرفت. از طرف دیگر، آسیب‌های اقتصادی بر جامعه هم اثر خواهند گذاشت. تعدیل نیرو در جنرال‌موتورز، قبل از هر چیز، تاثیرش را بر کسب‌وکارهای محلی و بازار مسکن محلی نشان خواهد داد. اما گستره آن، مهم‌ترین مساله است. نیویورک تایمز، در مقاله‌ای پیش‌بینی کرد که به ازای هر نفر از کارکنان اخراج شده از جنرال موتورز، ۳ نفر دیگر هم در جامعه بیکار خواهند شد. لازم به ذکر نیست که بیکاری چه اثراتی می‌تواند بر خانواده‌ها بگذارد.

اگر بخواهیم واقع‌بینانه نگاه کنیم، هر اعلام اخراجی مانند ریختن قطره خونی در اقیانوس رسانه‌ها است؛ اتفاقی که باعث می‌شود توجه همگان جلب شده و برای قشر ضعیف و آسیب‌دیده دست به دعا بلند کنند. هیچ‌گاه یک اعلامیه شاد و دلگرم‌کننده وجود ندارد و تمام اعلامیه‌ها هم توجه زیادی به خود جلب می‌کنند. اما بازتاب خبری اعلامیه جنرال موتورز به حدی بود که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا را هم به واکنش سریع واداشت و حتی تهدید کرد که در صورت اخراج کارکنان جنرال‌موتورز، حمایت‌های دولتی از خودروهای برقی این شرکت را قطع کرده و حتی با تغییر تعرفه‌های مالیاتی، شرایط را برای فعالیتش، دشوار خواهد ساخت.

اما این سوال مطرح می‌شود که آیا جنرال موتورز مجبور به اخراج کارکنان خود است؟ واقعیت آن است که به سادگی نمی‌توان چنین سوالی را پاسخ داد. تعدیل نیروها، گاه در صورت ضعیف شدن یا آسیب دیدن یک شرکت، ضروری می‌شود. با این حال، در چند سال اخیر، جنرال موتورز، عملکرد خوبی از نظر فنی و مالی داشته است. درآمد ناخالص این شرکت در سال ۲۰۱۷ به ۷/ ۱۰ میلیارد دلار رسید؛ رقمی که در سال ۲۰۱۶ برابر با ۶/ ۱۰ میلیارد و در سال ۲۰۱۵ نیز تنها ۹/ ۷ میلیارد دلار بوده است. جریان‌های مالی این شرکت در سال ۲۰۱۷ هم به ۱۷ میلیارد دلار رسید و حاکی از وضعیت مناسب این شرکت است. پس چرا اعلامیه نیاز به اخراج کارکنان، آن هم در شرایط کنونی منتشر می‌شود؟

برای آنکه بتوانیم بهتر دلیل تصمیم جنرال موتورز را درک کنیم، باید شرایط داخلی و خارجی آن را بسنجیم. شرایط بازار، مساله تعیین‌کننده‌ای در این زمینه است. بازار خودرو در یک دهه گذشته تغییرات اساسی پشت سر گذاشته است؛ تغییراتی که احتمالا از زمان جایگزین شدن خودرو به جای اسب، سابقه نداشته است.

تغییر تمایلات مشتریان یکی از ویژگی‌های بازار بوده و تسلا یکی از عوامل اصلی آن بوده است. این شرکت در چند سال اخیر باعث شده تا مشتریان، تمایل بیشتری به سوار شدن بر خودروهای الکتریکی پیدا کنند. زمانی که بار اول، خودروهای الکتریکی به بازار معرفی شدند، مشکلات فراوانی مانند طول مسافت قابل رانندگی با آنها همراه بود. اما تسلا توانست بسیاری از این چالش‌ها و مشکلات را حل کند و خودروهای الکتریکی را حتی برای بسیاری از خریداران مشکل‌پسند، تبدیل به گزینه‌ای خواستنی سازد. همان‌طور که ایلان ماسک می‌گوید، حرکت موفقیت‌آمیز تسلا مانند یک «اقدام اجباری» بود که دیگر خودروسازان از جمله جنرال موتورز را هم وادار ساخت تا دست به سبز ساختن خودروهای خود بزنند. اما بازار این خودروها هنوز هم اشباع نشده و تنها می‌توان انتظار داشت که بر میزان اقبال مردم به چنین خودروهایی، همچنان افزوده شود. براساس یک پیش‌بینی «فروش خودروهای الکتریکی در جهان، از رکورد ۱/ ۱ میلیون دستگاه در سال ۲۰۱۷ به رکورد ۱۱ میلیون دستگاه در سال ۲۰۲۵ خواهد رسید و سپس در پی ارزان‌تر شدن آنها به ۳۰ میلیون دستگاه تا سال ۲۰۳۰ می‌رسد. از عوامل رونق این خودروها در آن زمان، کاهش هزینه ساخت موتورهای احتراق داخلی خواهد بود.» پیش‌بینی دیگری حاکی از آن است که تا حدود ۲۰ سال دیگر، یعنی ۲۰۴۰، خودروهای الکتریکی، ۵۵ درصد از کل فروش خودروهای جدید را به خود اختصاص خواهند داد.

مساله دیگر بازار، وضعیت رقابت است؛ رقابتی که تنها از سوی خودروسازان شکل نمی‌گیرد. تاکسی‌های اینترنتی مانند اوبر (در آمریکا) نیاز به مالکیت خودرو را تغییر داده است. به‌عنوان مثال، من به‌عنوان یک مشاور، حتی برای رفتن به دورافتاده‌ترین نقاط هم نیازی به خودرو یا حتی کرایه خودرو از آژانس‌های اختصاصی سنتی ندارم؛ به جای آن می‌توانم از هر کجا، یک اوبر بگیرم. خودروهای بدون راننده هم تهدید دیگری برای خودروسازان هستند. هر چند هنوز این فناوری به بلوغ نرسیده و مسائل فراوان بسیاری در مورد آن باید مدنظر قرار بگیرد اما نمی‌توان از آن چشم‌پوشی کرد. هر دو مورد یاد شده، تهدیدی برای خودروسازان سنتی و غافل از تغییرات بازار هستند. کل سرنوشت خودرو در حال تغییر است. به گفته بندیکت ایوانس، مشاور شرکت سرمایه‌گذاری اندریسن هاروویتز، «نرم‌افزارها و باتری به سرعت در حال تکامل هستند و وسایل نقلیه را به سمت و سویی جدید هدایت می‌کنند.»

اما شرایط شرکت‌ها هم در حال تغییر است. خودروسازهایی مانند جنرال موتورز برای باقی ماندن در بازی رقابت، چاره‌ای به جز تغییر شیوه‌های فعالیت خود ندارد. جنرال موتورز شاید تصمیم گرفته است که خودروهای شخصی سبک (سدان) کمتری تولید کند و به جای آن بر گزینه‌های پرطرفدارتر مانند خودروهای برقی و شاسی‌بلندهای جذاب متمرکز شود. اگر جنرال موتورز چنین تصمیمی داشته باشد، باید اقدامات زیر را انجام دهد:

۱. تحول شیوه‌های توسعه محصول: این شرکت باید اقدامات توسعه محصول خود را به کلی دگرگون ساخته و بر خودروهای برقی و بدون راننده متمرکز شود. به این صورت، هزینه‌های تحقیق و توسعه، وارد حوزه‌های کاملا متفاوتی می‌شود.

۲. افزایش بهره‌وری سبد محصول: جنرال موتورز دیگر نمی‌تواند مانند گذشته، طیف گسترده‌ای از محصولات به بازار ارائه کند. پیش‌بینی می‌شود که این شرکت مدل‌های تولیدی خود را کاهش خواهد داد و ۷۵ درصد از فروش جهانی آن در یک دهه آینده، تنها از طریق فروش ۵ مدل خودرو به دست خواهد آمد.

۳. افزایش استفاده از ظرفیت: جنرال موتورز باید آن دسته از کارخانه‌هایش را در اولویت فعالیت قرار دهد که می‌توانند با تمام ظرفیت کار کنند. کارخانه‌هایی که توانایی کار کردن با حداکثر ظرفیت را ندارند، منابع مالی شرکت را هدر خواهند داد.

۴. تغییر در مدیریت منابع انسانی: با توجه به تغییر سبد محصولات تولیدی و همچنین پیشرفت فناوری‌های موجود در سال‌های آینده، جنرال موتورز مجبور خواهد بود تا افراد متفاوتی را به کار گرفته و در استخدام‌های خود، داشتن مهارت‌های متناسب با شرایط جدید را مدنظر قرار دهد. شاید چنین سخنی نامفهوم به نظر برسد اما از بار استراتژیک آن نمی‌کاهد. اخراج و تعدیل نیرو هم می‌تواند بخشی از این استراتژی جدید برای متناسب‌سازی مهارت‌های نیروی کار باشد.

تعدیل نیرو در بسیاری از مواقع می‌تواند مانند یک فرصت سرمایه‌گذاری مجدد عمل کند؛ دلارها از محصولاتی که سودآوری خوبی ندارند، گرفته شده و به جای آن روی محصولات سودآور سرمایه‌گذاری می‌شوند. در چنین حالتی، جنرال موتورز هم تلاش می‌کند که با وجود هزینه‌های بالای اخراج کارکنان، سرمایه‌های خود را به سمت خودروهای الکتریکی جدیدی هدایت کند که امید دارد سودآوری بالاتری برای آن به دنبال داشته باشند. به‌طور خلاصه، هدف از اخراج، استفاده بهینه‌تر از دلارها خواهد بود. یکی از مهم‌ترین بخش‌های مدیریت یک کسب‌وکار، اطمینان یافتن از آن است که منابع مالی‌تان صرف بهترین استفاده ممکن شده‌اند. جنرال موتورز هم اعلام کرده است که «داشتن یک موقعیت مالی قدرتمند، تنها راه برای آن است که بتوان با شرایط موجود بازار کنار آمد و به سرمایه‌گذاری روی فرصت‌های رشد ادامه داد تا به این صورت، برای آینده آماده شد.» سیاست تعدیل نیرو برای جنرال موتورز، باعث می‌شود تا ۶ میلیارد دلار تا پایان سال ۲۰۲۰ از هزینه‌های آن کاسته شود. ۵/ ۴ میلیارد از این هزینه‌ها مربوط به مخارج سرمایه‌گذاری مانند زیرساخت‌ها و کارخانه‌ها هستند و در هر سال نیز ۵/ ۱ میلیارد دلار، صرفه‌جویی در هزینه‌های جاری رخ خواهد داد؛ رقم بسیار بالایی است.

 درس‌هایی از شیوه اخراج جی‌ام

با این شرایط، آیا جنرال موتورز، به بهترین صورتی که می‌توانست تعدیل کارکنان خود را انجام می‌دهد؟ این‌گونه به نظر می‌رسد. بر خلاف تصور غالب، کسب‌وکارها به ندرت پیش از بررسی گزینه‌های دیگر خود به فکر اخراج و تعدیل کارکنانشان می‌افتند. چنین تصمیمی پیامدهای فراوان دارد و افزایش حجم کار کارکنان باقیمانده و افت روحیه آنها، تنها بخشی از این پیامدها است. اما اگر چاره دیگری نبود، می‌توان مانند جنرال موتورز، به بهترین صورت آن را انجام داد. تعدیل نیروی سه‌بخشی جنرال موتورز به این صورت است:

۱. تعدیل مقیاس‌کوچک: از نظر بسیاری از افراد، اخراج ۱۴ هزار نفر از کارکنان، اخراجی گسترده است. اما برای جنرال موتورز که ۱۸۰ هزار نفر پرسنل دارد، این رقم اندک است: حدود ۷ درصد از کارکنان. جنرال موتورز اگر این تغییر مسیر را انجام نمی‌داد، تمام آینده‌اش و شغل تمام ۱۸۰ هزار نفر پرسنل آن می‌توانست به خطر بیفتد.

۲. پیشنهاد بازخرید: براساس گزارش‌ها، جنرال موتورز به حدود ۱۸ هزار نفر از کارکنان خود پیشنهاد بازخرید خدمت داد. هر چند تنها ۲۲۵۰ نفر این طرح را پذیرفتند (و جنرال موتورز انتظار ۸ هزار نفر را داشت)، باز هم اقدامی درایت‌آمیزتر از شرکت‌هایی انجام داد که مستقیما وارد تعدیل نیرو می‌شوند.

۳. انتقال کارکنان: در حالی که تعداد مشاغل جنرال موتورز در حال محدود شدن است و بسیاری از کارکنان باید شرکت را ترک کنند، باز هم این فرصت به آنها داده شده که در صورت تمایل به ادامه همکاری، به کارخانه‌های دیگر شرکت انتقال یافته و احتمالا با اولویت مهارت‌هایشان به کار گرفته شوند.