در ادامه به این موضوع خواهیم پرداخت که چه ارتباطی بین احساسات مختلف انسانی و شادی در کار وجود دارد و کارکنان شاد و ناشاد چه نگرشی نسبت به کارشان دارند. مدت‌هاست که ثابت شده این عقیده که احساسات و عواطف در محل کار جایگاهی ندارد و محیط کار محیطی عاری از احساسات انسانی است کاملا مردود شمرده می‌شود. یافته‌های علمی جدید دانشمندان حکایت از آن دارد که پیوندی محکم و همه‌جانبه بین احساسات، تفکرات و اقدامات کارکنان در محل کار وجود دارد و هر گونه ناهمگونی بین این سه عامل می‌تواند به کاهش بهره‌وری افراد در کار منتهی شود. تجربه هم نشان داده قوی بودن انرژی و احساسات منفی در کارکنان در یک روز کاری به شدت بر بازدهی آنها در آن روز تاثیر می‌گذارد و بر عملکرد مجموعه‌ای که آن فرد در آنجا مشغول به کار است نیز تاثیری منفی و مخرب خواهد گذاشت. به همین دلیل هم هست که در دنیای واقعی، شاهد آن هستیم که عواملی مانند خشم، استرس، تنش‌های روحی و ناامیدی کارکنان هم بر عملکرد خود آنها تاثیر منفی می‌گذارد و هم بر عملکرد همکاران و کل سازمانی که آنها در آن خدمت می‌کنند. با این همه فقط احساسات و تفکرات منفی نیستند که در بحث بهره‌وری تاثیرگذار هستند بلکه وجود و تقویت احساسات مثبت نیز تاثیر شگرفی بر میزان بهره‌وری کارکنان خواهد داشت. تحقیقات بسیاری نشان داده که احساس شادی در کار به شدت بر میزان خلاقیت و پویایی کارکنان تاثیر مثبت می‌گذارد و افراد به سمت انجام کارهایی ترغیب می‌کند که در حالت عادی، علاقه‌ و انگیزه‌ای برای انجام آنها ندارند. با این همه هر گونه افراط در شادی و توجه به احساسات و عواطف نیز می‌تواند زیان‌بار باشد.رفتارهای احساسی افراطی نه تنها ارتباطی با شادکاری و پیامدهای مثبت آن ندارد بلکه به عملی ضد احساسات مثبت در کار تبدیل می‌شود و موجب می‌شود تصمیم‌سازان سازمانی با نگرشی محافظه‌کارانه و محتاط با موضوع شادی در کار و توجه به احساسات و عواطف در محیط کار برخورد کنند.

پژوهش‌های یک تیم تحقیقاتی در دانشگاه تولوز بر روی صدها شرکت و سازمان و کارکنان‌شان در مورد ارتباط بین احساسات کارکنان در محل کار و میزان مشارکت آنها در امور کاری حکایت از آن دارد که فاکتورهایی مانند آنچه افراد در محل کارشان می‌خواهند و به آن نیاز دارند و اینکه آنها برای چه کسی کار می‌کنند و چه کاری انجام می‌دهند اثر مستقیم و مهمی بر خروجی و نتایج کارهایشان دارد. نکته جالب‌تر در نتایج این پژوهش این است که این تاثیرگذاری در بخش‌ها و صنایع مختلف، تقریبا یکسان بوده و این برخلاف عقیده عمومی و متداول است که بر بی‌اثر بودن احساسات و عواطف بر عملکرد و بهره‌وری کارکنان در برخی صنایع و سازمان‌ها تاکید می‌کنند. (ادامه دارد)

alavitarjomeh@gmail.com