چرا شرکتهای ایرانی نوآوری نمیکنند؟
نوآوری فقط انقلابی!
بسیاری از شرکتهای ایرانی، نوآوری را به نوآوریهای انقلابی محدود میدانند و تغییرات جزئی ارزشآفرین را بهعنوان نوآوری به رسمیت نمیشناسند. آنها وقتی به شرکتهای نوآور و پیشتاز نگاه میکنند، تنها نوآوریهای انقلابی را میبینند و از جریان پیوسته و قدرتمند نوآوریهای کوچک در آن شرکتها غفلت میکنند. برای نمونه، عرضه سیستمعامل ویندوز توسط شرکت مایکروسافت را بهعنوان یک نوآوری کاملا انقلابی درنظر میگیرند. بیشک نخستین نسخه ویندوز نسبت به فناوریهای پیش از خودش از فناوری بسیار متفاوت و پیشرفتهتری بهره میبرد. آنها نوآوری در مایکروسافت را با همین گامهای بزرگ و انقلابی همسنگ میدانند و از جریان پیوسته و قدرتمند بهبودهای تدریجی غفلت میکنند. اما مایکروسافت از سال ۱۹۹۳ که نخستینبار ویندوز انتی را به بازار عرضه کرده تاکنون بیش از صدها میلیارد دلار از محل فروش نسخههای بهبودیافته ویندوز درآمد داشته که این نسخ تغییراتی اندک نسبت به نسل پیشین خود داشتهاند. یک نمونهی دیگر، شرکت اینتل است که میتوان آن را پیشتاز فناوری ریزپردازنده دانست. بیشک عرضه اولین ریزپردازنده این شرکت، یک نوآوری انقلابی بوده است. اما اینتل از سال ۱۹۸۵ که سری نخست ریزپردازندههای خود را روانه بازار کرد تاکنون بیش از دویست میلیارد دلار از محل فروش ریزپردازندههای بهبودیافته درآمد داشته است.
همچون همان تعبیر زیبای ابوسعید ابوالخیر از حرکت به سوی کمال، معنای راستین نوآوری این است که هر شرکتی، در هر صنعتی، در هر کشوری و با هر سطحی از پیچیدگی محصول و فناوری، میتواند و باید در جهت بهبود گام بردارد. گامهایی ارزشآفرین بردارد، فارغ از اینکه این گامها کوتاه یا بلند باشند. برداشتن گامهای کوتاه اما پیوسته به سوی بهبود، کلید رشد و مزیت رقابتی در بسیاری از شرکتهای پیشتاز جهانی است. بیشک حرکت این شرکتها در مقاطعی با گامهای بزرگ و جهشی هم همراه بوده است، اما بررسی تاریخچه شرکتهای پیشرو در صنایع گوناگون نشان داده که تعالی شرکتها و ماندگاری آنها در کوران رقابت بیش از هر چیز در گرو همین نوآوریهای تدریجی است. نوآوریهای انقلابی برای شرکتها مزیتآفرینی میکنند، اما حفظ این مزیت در بازار، نیازمند بهبود مداوم محصول و خدمت ارائه شده یا فرآیند تولید و ارائه آن محصولات و خدمات یا حتی مدل ارزشآفرینی و کسب درآمد از آنهاست. ناگفته پیداست که برنداشتن این گامهای نوآورانه به معنای درجا زدن است و در جازدن در دنیایی که همهچیز با سرعتی فزاینده در حال تغییر است، مترادف با مرگ و حذف از بازار رقابت خواهد بود.
تاریخ صنعت و تجارت شرکتهای زیادی را به خود دیده که محصولی انقلابی و کاملا جدید را برای نخستینبار در بازار ارائه کردهاند، اما کوتاهی یا ناتوانی در بهبود مداوم محصول مربوطه یا فرآیند تولید و عرضه آن باعث شده که به تدریج حضورشان در بازار کمرنگ شود و حتی در مواردی به کلی از عرصه رقابت حذف شوند. به گونهای که امروزه هیچ اثری از آنها در همان بازار باقی نمانده است. برای نمونه شرکت آرسیکولا نخستین شرکتی بود که نوشابه را در قوطیهای فلزی عرضه کرد. این شرکت در تولید و فروش نوشابه رژیمی هم پیشرو و اول بود. اما امروزه نامی از این شرکت نمیشنوید و شرکتهایی چون پپسی و کوکاکولا بخش قابلتوجهی از بازار را به چنگ آوردهاند.
حذف شدن یا عقب ماندن شرکتهایی که با نوآوریهای انقلابی خود پیشقدم بودهاند، در بسیاری از موارد ناشی از فرا رسیدن رقبایی با محصولاتی نسبتا یا کاملا مشابه است که تلاش میکنند محصول یا خدمت خود را با هزینهای کمتر یا کیفیتی بالاتر عرضه کنند. تلاش رقبا برای کاهش مستمر هزینه فرآیند تولید، افزایش پیوسته کیفیت یا بهبود شیوه عرضه و فروش محصول و حتی ارائه خدمات پس از فروش بهتر، در نهایت عرصه را بر شرکتی که پیشتاز بوده، تنگ و تنگتر میکند. شرکتهایی که به لطف نوآوریهای انقلابی جلودار شدهاند، اگر نوآوریهای تدریجی یا همان گامهای کوچک ارزشآفرین را در دستور کار قرار ندهند، چارهای جز حذف شدن از بازار رقابت ندارند.
بسیاری از شرکتهای ایرانی که نوآوری را تنها به اختراعات انقلابی محدود میدانند، در عمل قید نوآوری را به کلی میزنند. آنها میدانند که نوآوری انقلابی، به غیر از موارد شانسی و تصادفی، معمولا به ایجاد زیرساختهای پژوهشی بسیار پرهزینه نیاز دارد. همچنین شرکتهایی که به دنبال گامهای بزرگ در نوآوری هستند، سرمایهگذاری قابلتوجهی در نیروی انسانی دانشی میکنند. آنها جمعی از بهترین نخبگان علمی و فنی حوزه موردنظر را به همکاری دعوت کرده و شرایط مناسب را برای کار پژوهشی عمیق و متمرکز آنها فراهم میآورند. از سوی دیگر، رسیدن به نوآوریهای انقلابی معمولا نیازمند برنامهریزی دقیق، ایجاد شبکهای از شرکتها و سازمانهای همکار و صرف منابع و زمانی قابلتوجه است. آن دسته از شرکتهای ایرانی که نوآوری را به نوآوری انقلابی محدود میدانند، شرایط موجود و ظرفیت دانشی موجود خود را با پیشتازان جهانی مقایسه میکنند و نتیجه میگیرند که ما کجا و نوآوری کجا! به عبارت سادهتر، نوآوری تبدیل میشود به سنگی بزرگ به نشانه نزدن! این برداشت از نوآوری مانند این است که کسی کمال انسان را تنها به معراج پیامبرگونه محدود ببیند. اگرچه تاریخ بشر در مواردی بسیار استثنایی شاهد معراجهایی آنچنان هم بوده، اما رمز تعالی نسل بشر در همان یک گام فراتر رفتنها و یک گام بهتر بودنهای روزانه است. گامهای کوچک ارزشآفرین اگر تداوم داشته باشند، به مرور زمان شرکتها را به رقبایی دستنیافتنی در بازار تبدیل میکنند. اما نکته مهمتر اینکه شرکتهایی که پایبند نوآوریهای تدریجی هستند و در برداشتن گامهای کوچک پیوستگی به خرج میدهند، به مرور به بستری آماده برای برداشتن گامهای بزرگ و نوآوریهای انقلابی تبدیل میشوند. بنابراین «خدایش بیامرزاد که هرکسی از آنجا که هست یک گام فراتر آید.»
ارسال نظر