مروری بر بحران منابع انسانی و تربیت مدیر در کشور
موفقیت هر سازمان، در واقع در گرو ترکیب و تلفیق موثر سرمایه، مواد، ابزارآلات کاری و منابع انسانی است. به طریقی که نیل به اهداف برنامههای کوتاه، میان و بلندمدت تضمین شود.«سرمایه انسانی» یکی از ارزشمندترین ذخایر هر اقتصاد است. در این رابطه «مجمع جهانی اقتصاد» در تازهترین گزارش از سلسله گزارشهای سالانه سرمایه انسانی خود، رتبهبندی «شاخص سرمایه انسانی ۲۰۱۷» را منتشر کرد. این رتبهبندی برای ۱۳۰ کشور در مقیاس صفر (بدترین) تا صد (بهترین) و در چهار زیرشاخص «ظرفیت»، «بهکارگیری»، «توسعه» و «دانش فنی» ارائه شده است. براساس این شاخص، جهان در سال ۲۰۱۷ تنها ۶۲ درصد از سرمایه انسانی خود را توسعه داده است.
بهعبارت دیگر کشورهای جهانی بهطور میانگین ۳۸درصد از استعدادهای خود را نادیده گرفتهاند. ایران اما در میان ۱۳۰ کشور، با امتیاز ۹۷/ ۵۴ در جایگاه ۱۰۴ «شاخص سرمایه انسانی ۲۰۱۷» قرار گرفته است. این درحالیاست که در رتبهبندی سال گذشته ایران با امتیاز ۱۶/ ۶۴ در جایگاه ۸۵ ایستاده بود. در حالی زیرشاخص توسعه وضعیت مطلوبی را به ثبت رساند در مقابل زیر شاخص بهکارگیری مانع ارتقای رتبه ایران شد.
«سرمایه انسانی»، دانش و مهارتی که در اشخاص وجود دارد و بهواسطه آن ارزش اقتصادی میآفرینند، مهمترین عامل موفقیت کشورها در بلندمدت است. منظور از «سرمایه انسانی» تحصیلات و مهارتهای دانشگاهی نیست. این سرمایه در طول زمان ارزشمندتر میشود؛ چراکه استفاده از آن باعث رشد و عدم استفاده از آن موجب کاهش ارزش این سرمایه خواهد شد. در این رابطه، «مجمع جهانی اقتصاد» در جدیدترین گزارش خود رتبهبندی «شاخص سرمایه انسانی ۲۰۱۷» را منتشر کرد. در این رتبهبندی که ۱۳۰ کشور جهان مورد بررسی قرار گرفتهاند از ۴ زیر شاخص استفاده شده است: «ظرفیت»، «بهکارگیری»، «توسعه» و «دانش فنی». زیرشاخص «ظرفیت» به معنای سطح تحصیلات نسلهای مختلف یک کشور (جوان تا سالخورده) براساس سرمایهگذاریهای آموزشی گذشته، زیرشاخص «بهکارگیری» به معنای انباشت و کاربرد مهارتها در افراد بزرگسال، زیرشاخص «توسعه» به معنای آموزش رسمی نیروی کار آینده و گسترش مهارتهای نیروی کار فعلی و زیرشاخص «دانش فنی» به معنای وسعت و عمق مهارتهای تخصصیای که در کار مورد استفاده قرار میگیرد، است. بر این اساس در سطح جهانی بهطور میانگین تنها ۶۲ درصد از «سرمایههای انسانی» توسعه یافتهاند و حدود ۳۸ درصد از این استعدادها تلف شدهاند. در این راستا، برترین اقتصادها در رتبهبندی «شاخص سرمایه انسانی ۲۰۱۷» به ترتیب کشورهای نروژ (یک)، فنلاند (۲)، سوئیس (۳) و اقتصادهای بزرگی همچون آمریکا (۴) و آلمان (۴) هستند. همچنین در میان ۲۰ کشور برتر این رتبهبندی، ۴ کشور از منطقه شرق آسیا و ۳ کشور از منطقه اروپایشرقی و آسیای مرکزی قرار دارند.
وضعیت «شاخص سرمایه انسانی» در ایران: «مجمع جهانی اقتصاد» در گزارش جدید خود، وضعیت سرمایه انسانی هر یک از کشورها را در بخشی جداگانه مورد بررسی قرار داده است. بر این اساس، ایران در فهرست «شاخص سرمایه انسانی ۲۰۱۷» با تصاحب امتیاز ۹۷/ ۵۴ در رتبه ۱۰۴ از میان ۱۳۰ کشور ایستاد. در رابطه با مقایسه رتبه ایران در گزارش امسال با گزارش سال پیش ذکر این نکته ضروری است که گزارش امسال نسبت به سال گذشته اندکی تغییر داشته است. در این رابطه، متغیرها که سال گذشته در دو دستهبندی کلی «یادگیری» و «اشتغال» تعریف شده بودند، در گزارش امسال حول ۴ زیرشاخص (که برای اولین بار تعریف شدهاند) قرار گرفتهاند. همچنین با توجه به تعریف جدید زیرشاخصها، در گزارش امسال در نحوه محاسبه و وزنهایی که به متغیرها داده شده، اندکی تغییر یافته است. در واقع احتمالا نزول ۱۹ پلهای ایران، ۱۳ پلهای ژاپن و صعود ۲۰ پلهای آمریکا در گزارش امسال را میتوان تحتتاثیر این عامل دانست؛ بنابراین شاید مقایسه نتایج گزارش امسال با نتایج سال گذشته چندان قابل اتکا نباشد. در گزارش سال قبل ایران با امتیاز ۱۶/ ۶۴ در جایگاه ۸۵ قرار گرفته بود. براساس آمارها، دلیل اصلی رتبه نامطلوب ایران در گزارش امسال، به وضعیت زیرشاخص «بهکارگیری» بر میگردد. در این راستا اقتصاد ایران در رتبهبندی زیرشاخص «بهکارگیری» از میان ۱۳۰ کشور در جایگاه ۱۲۸ قرار گرفته است. همچنین در میان ۴ زیرشاخص تشکیلدهنده «شاخص کل سرمایه انسانی»، ایران بهترین عملکرد را در زیرشاخص «توسعه» داشته و در میان ۱۳۰ کشور در رتبه ۵۴ ایستاده است. در این راستا بدترین عملکرد ایران در متغیر «نرخ مشارکت نیروی کار» بین سنین ۲۵ تا ۵۴ سال به ثبت رسیده که جزو متغیرهای زیرشاخص «بهکارگیری» است.
نتیجهگیری: از مجموع جمعیت ۸۰ میلیون نفری کشور، ۶۶ میلیون نفر در سن کار قرار دارند که بیش از ۲۲ میلیون نفر آن جمعیت شاغل و افزون بر ۳ میلیون نفر نیز بیکار هستند. دولت ایران حدود ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار کارمند رسمی، قراردادی و روزمزد دارد که با ۶۰۰ هزار نفر کارکنان نیروهای مسلح، یک میلیون و ۲۰۰ هزار بازنشسته کشوری و ۶۰۰ هزار بازنشسته لشکری، هر ماه به حدود ۴ میلیون و ۷۰۴ هزار نفر حقوق پرداخت میکند. تعداد مدیران کشور شامل: مدیران در سطح معاون وزیر ۸۷۴ نفر - مدیران ستادی و استانی تا سطح رئیس اداره ۱۴۵۱۹۹ نفر - مدیران واحدهای عملیاتی ۲۹۶۳۳۶ نفر که نشان میدهد به نسبت کل جمعیت و هم چنین جمعیت فعال کشور تناسب منطقی و عقلایی بین تعداد کارمندان دولت و تعداد مدیران و تعداد وزارتخانهها و... وجود ندارد و این امر وقتی نگران کنندهتر میشود که ما برای نسلهای آتی از میان کارمندان دولت هیچگونه طرح مشخص علمی سازمانیافته مصوبی برای موضوع لزوم جانشینپروری و تربیت مدیر در کشور نداریم.
بیشک مدیران و برنامهریزان سازمانهایی که به آیندهنگری و برنامهریزی درازمدت شهرهاند از نقش مهم منابع انسانی در رشد و توسعه مطلع هستند. مدیران ژرفاندیش به خوبی میدانند که سازمان یعنی جمعی از کارکنان با روحیات، علایق، افکار، دانش و شرایط فیزیکی متفاوت که بدون آنها سازمان هرگز وجود خارجی پیدا نمیکند. این تداوم حیات سازمانی و بالندگی آن وابسته به زمینههایی چون خلاقیت، نوآوری و توسعه است که میتواند منجر به نفوذ روزافزون سازمان در جامعه شود. تحقق چنین شرایطی به علل و عوامل گوناگونی بستگی دارد که از جمله مهمترین این عوامل جایگاه و نقش انکارناپذیر و ویژه نیروی انسانی است.
ارسال نظر