ماجرای دلنشین یک ترانه عاشقانه ایرانی
«شد خزان» چگونه در دلها شکوفه کرد؟
رهی معیری شاعر این تصنیف بود: «شد خزان گلشن آشنایی/ باز هم آتش به جان زد جدایی/ عمر من ای گل طی شد بهر تو/ وز تو ندیدم جز بدعهدی و بیوفایی/ با تو وفا کردم تا به تنم جان بود/ عشق و وفاداری با تو چه دارد سود/ آفت خرمن مهر و وفایی/ نوگل گلشن جور و جفایی/ از دل سنگت آه و....» این شعر را حتما با همان ملودی معروفش میخوانید و شاید خواندنش به گونهای دیگر برایتان سخت باشد.
یکی از داستانهای عاشقانه معاصر به رهی معیری و مریم فیروز تعلق دارد؛ شورانگیزترین ترانهها و غزلیات رهی معیری که برخی میگویند از بهترین آثار ادبیات کلاسیک معاصر است از این عشق مایه میگیرد. عشقی که با ازدواج مریم فیروز با نورالدین کیانوری به سرانجام نمیرسد. از شعرهای معروف رهی معیری، خزان عشق یا به عبارتی همان تصنیف مشهور «شد خزان گلشن آشنایی» است که جواد بدیعزاده در دستگاه همایون اجرا کرده است و در سال ۱۳۱۳ از رادیو پخش شد و حالا نزدیک به ۹۰ سال از انتشار این تصنیف ماندگار میگذرد.
عبدالجبار کاکایی، شاعر و منتقد ادبی، درباره دلیل ماندگاری این تصنیف و واردشدن آن به حافظه جمعی ما ایرانیان میگوید: یکی از دلایل ماندگاری این تصنیف در شعر فارسی، این است که تصنیف در شرایط شکلگیری و اوج تصنیفهای سنتی بعد از امیرجاهد و ملکالشعرای بهار ایجاد شد؛ پیش از آن شاید خود نوازندگان و خنیانگران بر موسیقی کلام میگذاشتند و اجرا میکردند اما در این دوران شاعران دست به قلم شدند، کسانی چون محمدعلی امیرجاهد، عارف قزوینی، علیاکبر شیدا و ملکالشعرای بهار با تصنیف سیاسی «مرغ سحر» و بعد هم «شد خزان» رهی معیری. رهی معیری در واقع در دوره رشد و اوجگیری تصنیفهایی قرار گرفته بود که سرایندگانش شاعران هستند که تخصصی در چینش کلمات در کنار یکدیگر دارند و دیگر نوازندگان و اهالی موسیقی نیستند که کلام بر موسیقی میگذارند.
این شاعر عامل دوم مانایی این تصنیف را زبان روان و شفاف رهی معیری میداند و توضیح میدهد: اگر در غزلهای رهی معیری دقت کرده باشید، زبان روانی دارد که یکی از علتهایش شیفتگی او به زبان شعر سعدی است. غزلهای معیری سعدیوار است، غزلهایی عاطفی و عاشقانه. او میافزاید: از طرف دیگر رهی معیری، زندگی متلاطم عاشقانهای داشته که سبب شده شعرهای عاشقانهاش بیشتر جلوه کند. در حالی که او در آثارش مثنوی، دوبیتی، رباعی و قصیده هم دارد. ما رهی را به خاطر مباحث عاطفی شعرهایش به عنوان غزلسرا میشناسیم.
کاکایی معتقد است اوضاع آشفته اجتماعی و سیاسی ایران به ویژه در دهه ۱۳۳۰ و بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و حوادث بعد از آن، شهرت «شد خزان» را بالا برد و ادامه میدهد: جامعه ایران بعد از این ماجراها، دچار یأس و افسرگی میشود و شعر زمستان اخوان هم در این دوره به شهرت میرسید. «شد خزان» حکایت از شکست تاریخی ملتی برای تحقق آرمانها و آرزوهایش است. میشود گفت تلخترین شکستها و ناکامیها بعد از صنعت ملی شدن نفت اتفاق افتاد و همین باعث شد تصنیف «شد خزان» بیشتر در دل مردم جا بگیرد. در واقع شعر مطابق شرایط روحی مردم بود.
البته کاکایی خاطرنشان میکند: ملودیای که بدیعزاده برای این تصنیف تنظیم کرده، سهم بسزایی در شهرت این تصنیف دارد. ملودی در معرفی کلام سهم مهمی دارد شاید ۷۰ به ۳۰ باشد یعنی ۷۰ درصد ملودی و ۳۰ درصد کلام، بنابراین بدیعزاده نقش مهمی در شهرت «شد خزان» دارد. او یادآور میشود: به طور خلاصه میتوان گفت: جامعهشناسی متناسب با شرایط اجتماعی جامعه، شاعر بودن تصنیفسرا و شناخت او از کلام، ملودی و منتشر شدن در دوران شکوه و اوجگیری تصنیف از دلایل شهرت «شد خزان» است.
کاکایی درباره اینکه گاه شهرت شعر بیش از ترانهسرا یا تصنیفسرا میشود مثلا محمدعلی شیرازی، شهرت «سلطان قلبها»یش را نداشت، میگوید: این اتفاق برای رهی معیری نیفتاد زیرا به عنوان غزلسرای صاحبسبک به شهرت رسید و تصنف هم گفت، مانند ملکالشعرای بهار، سیمین بهبهانی و هوشنگ ابتهاج که جلوه شاعریشان در جامعه مطرح است، منتها در کنار شاعری، تصنیف هم گفتند. محمدعلی شیرازی یا شاعرانی نظیر او غالبا تصنیفسرا بودند و شخصیتشان به عنوان شاعر تثبیت نشده تا طرف توجه قرار بگیرند؛ بنابراین شهرت ابتهاج و رهی معیری و سیمین بهبهانی را نداشتهاند.