نگاه مترجم
هیچ چیز جدی نیست حتی عشق
بوکوفسکی در ارتباط با مسائل عاشقانه کارنامه پربرگی داشت و بهعنوان کسی که از ماجراهای زندگی خود بسیار در آفرینش ادبی استفاده میکرد از بسیاری از این عشقها در آثارش استفاده کرده است. شاید همین تجربههای گوناگون موجب شده باشد که این شاعر بر خلاف اغلب شاعران دیدی تلخ و انکارگرایانه نسبت به مقوله عشق داشته باشد و در تنها مجموعه شعری که مشخصا به این مضمون پرداخت یعنی «عشق سگی است دربان جهنم» تصویری هجوآمیز از آن به دست داد. در واقع نگاه او به مقوله عشق با نگاهش به دیگر مسائل جهان تفاوت زیادی نداشت. او به این نتیجه رسیده بود که نباید چیزی را در دنیا آن قدر جدی بگیرد که برایش مشکلی پدید اورد.
برگزیدن مجموعهای از اشعار عاشقانه بوکوفسکی که هنوز و از خلال ترجمه برای خواننده جذاب باشند کار بسیار دشواری است. اکثر شعرهای این شاعر حاصل تجربههای زیستهای هستند که بیرون از فرهنگ آمریکایی معنا و اهمیت خود را از دست میدهند. از این رو اگر چه مبنای کار برای گزینش شعر در این کتاب همان کتاب «عشق سگی است دربان جهنم» بوده است اما به ناگزیر مترجم به سراغ مجموعههای دیگر این شاعر هم رفته است تا تصویری کلی از برخورد این شاعر با مقولهای به نام شعر غنایی به دست دهد. از همین روست که اشعار گرد آمده در این کتاب گاه مانند شعر زیر خصلتی اتوبیوگرافیک به خود میگیرند آنجا که میگوید:
او دورانهای تلخ خودش را داشته است
زمانهایی که شاید بهتر بود / بیشتر کمکش میکردم/ چون که او
مادر تنها فرزند من است / و ما زمانی خیلی عاشق هم بودیم / اما او با واقعیت کنار آمد / همان طور که گفتم / او کمتر دیگران را آزار داده / به نسبت هر کس که میشناسم.
به هر روی شعرهای بوکوفسکی بیشتر با رکگویی و ترکیب فضاهای روایی ساختارشان را شکل میدهند و در این راه این شاعر سبکی خاص خودش را دارد که به نظر تقلیدناپذیر میآید. امید آنکه ترجمه حاضر بتواند قدمی دیگر در راستای آشنایی خواننده ایرانی با دنیای شعری چارلز بوکوفسکی و تمهیدات شاعرانه او بردارد.
ارسال نظر