علی باباچاهی در تاریخ می‌ماند

باباچاهی در این مراسم گفت: «راستش وقتی می‌خواهم تعریفی از هنر شعر ارائه کنم، ناگهان کلمه‌ شعار به ذهنم خطور می‌کند. وقتی عامه‌ مردم دچار فقر و تنگدستی و سرکوب می‌شوند، اعتراضاتشان را به صورت «شعار» سر می‌دهند که حافظه تاریخی ما سرشار از این‌گونه شعارهاست، برخی از شاعران معاصر نیز به قصد اعتراض و دادخواهی شعرهایی شعارمحور می‌نویسند که پاره‌ای از این شعرها تا دیر زمانی بر سر زبان‌هاست که این کار درخور تحسین است، اگر چه به عنوان هنر شعر، پذیرفته نمی‌شود. اما دهه هفتاد بعضی دیگر از شاعران برای حفظ سرزندگی شعر خود، به عنصر اعتراض روی خوش نشان می‌دهند و آن را در لایه‌های درونی شعر ذخیره می‌کنند، در عین حال از تعهدگرایی رایج فاصله می‌گیرند و بر وجه زیبایی‌شناسی شعرشان تاکید دارند.

البته شعر زبان یا شعر تجربه‌گرا مقوله دیگری است اما اعتراض در عرصه‌های هنری و البته سیاسی- اجتماعی انواعی دارد: مثلا ادوارد سعید معتقد است که وقتی فردی دست به قلم می‌برد، موظف است که در برابر صاحبان قدرت ساکت نماند! از سویی دیگر او (ادوارد سعید) شدیدا روشنفکران پسامدرن (غیرمتعهد؟) را مورد تاخت‌و‌تاز قرار می‌دهد و فیلسوفانی همچون لیوتار را متهم می‌کند که به مقوله‌ مهمی همچون حقیقت بی‌توجه‌اند. میشل فوکو که همواره بحث قدرت را پیش می‌کشد می‌گوید: «من چیزی به اسم روشنفکر (متعهد؟) نمی‌شناسم، بلکه افرادی را می‌بینم که به طبابت، تدریس، معماری و نقاشی و... مشغول‌اند. اکنون که بحث اعتراض در عرصه‌های شعر و هنر در میان است لازم می‌دانم از شاعرانی در سطح جهان نام ببرم که افزون بر اعتراض به ستمگران گفتمان‌های مسلط ادبی- هنری را نیز به چالش کشیده‌اند؛ شاعرانی همچون ریتسوس، آدونیس، ناظم حکمت، نرودا، پل سلان  و بسیاری دیگر.»

در بخش دیگری از مراسم، هرمز علی‌پور در سخنانی اظهار کرد: درباره جناب باباچاهی اهل فن و خبره، بسیار گفته و خواهند گفت. من تنها به دو سه معیاری که برای خودم موجب نوعی تقسیم‌بندی است بسنده می‌کنم. آنچه در شاعران حرفه‌ای مشاهده می‌شود و موثر است چون استمرار و عدم وقفه و مرخصی و بعد مسئله جنون و شور، این‌ها شعر باباچاهی را نسبت به همسالانش متمایز کرده است.  او افزود: باباچاهی، شاعری‌اش را با شعرهای زمزمه‌پذیر برای هم‌نسل‌های من آغاز کرد و تا بعد از انقلاب که در طول سه‌چهار دهه طرحی دیگر انداخت و ان‌شاءالله که برقرار و پایدار باشد. حضور من به قصد حرمت به رنج شاعری او در تمام عمر و نیز تاثیرش بر شاعران جوان‌تری است که به شیوه و طرزش علاقه‌مند هستند. زنده باشد و همچنان بنویسد که بی‌کلمه ناخوش‌حال می‌شود.

علی قنبری نیز در این مراسم اظهار کرد: علی باباچاهی در زمره شاعران آوانگارد و تجربه‌گرا بوده است و تاریخ نشان داده که تاریخ ادبیات یعنی تاریخ آوانگاردیسم. پس شاملو، رویایی، فروغ، براهنی و باباچاهی در تاریخ ادبیات خواهند ماند. نقطه عطف شعر باباچاهی کتاب «نم‌نم بارانم» بوده است، او با این کتاب نظیر عملکرد ویلیام کارلوس ویلیامز در شعر آمریکا رفتار کرده و  بوطیقای نویی را عرضه کرده است. او افزود: باباچاهی با این کتاب، شعرش را در مسیر شعر زبان قرار داد و از آن پس با رویکردی تجربه‌گرایانه برای شعر فارسی مساله‌سازی کرده است. او هیچ ابایی ندارد که بگوید شعرش پیش از این شعری برزبانی بوده و نه درزبانی. شعر باباچاهی یک شعر خواننده‌محور است و جهان متن را به خواننده واگذار می‌کند. او با تکثیر دال‌ها یک شعر دموکراتیک را عرضه کرده که خواننده را وادار می‌کند به‌جای این‌که معنا را در بیرون شعر و در توافق جمعی دنبال کند، از آن خودسازی کند و معنا را نزد خود جست‌وجو کند. قنبری سپس بیان کرد: شعر باباچاهی وجهی شقه‌‌شقه و فراگمنتال دارد یعنی همان چیزی که در غزل فارسی مسبوق به سابقه است. در شعر باباچاهی کلاسه‌بندی مطلق زبان ادبی وجود ندارد، بلکه هر زمینه نوشتاری می‌تواند نقطه عزیمت کار قرار بگیرد.