ماجرای انتخاب ترانه علیدوستی
رسول صدرعاملی در روز سینما از آثارش سخن گفت
یک شب منزل سعید مطلبی بودیم به او گفتم فقط یک اسم در ذهن دارم؛ «دختری با کفشهای کتانی» و او گفت یعنی چی؟ به او در پاسخ گفتم شخصیت نوجوانی است که یک روز از خانه بیرون میرود و از میدان ولیعصر تا میدان راهآهن را روی لبه جدول خیابانها راه میرود و در طول این سفر شهری ماجراهایی برای او اتفاق میافتد. سعید مطلبی گفت: ایده خوبی است؛ اما کار من نیست. او چند شاگرد در سیمافیلم داشت و به من گفت پسر جوانی به تازگی به کلاس آمده که به نظرم بسیار با استعداد است. از او اسمش را پرسیدم و او پیمان قاسمخانی را به من معرفی کرد. قاسمخانی به همراه بهاره رهنما در فیلم علیرضا داوودنژاد بازی کرده بودند. قرارداد ۹۰۰ هزارتومانی با او بستم و هفته دو روز باهم درباره فیلمنامه صحبت میکردیم تا اینکه فیلمنامه به سرانجام رسید.»
وی درباره فیلم «من ترانه ۱۵ سال دارم» نیز گفت: وسطهای تدوین فیلم «دختری با کفشهای کتانی» فکر کردم که چگونه میشود یک قصه درباره دختری بنویسیم که احساساتی نباشد، خیلی عقلگرا و منطق داشته باشد و مشکلات زندگی را خودش یکتنه حل کند. متوجه شدم کامبوزیا پرتوی آن را کار کرده است با او صحبت کردم؛ از طرح خوشش آمد و نزدیک به یکسال طول کشید تا فیلمنامه آماده شد. یادم میآید در هفتهنامه سینما یک آگهی دادم که بسیار جذاب بود. متن آگهی این بود که «من ترانه ۱۵ سال دارم، دختر خوبی هستم اگر این شخصیت را میشناسید به ما معرفی کنید.» درواقع دنبال بازیگر بودیم که ترانه علیدوستی این آگهی را دیده بود. امین تارخ به من زنگ زد و گفت: ترانه دختر حمید علیدوستی است و او را برای حضور در فیلم به من معرفی کرد. برای این نقش ۸۰ نفر را دیده بودیم و حبیب رضایی برای اولین بار انتخاب بازیگری را انجام میداد و برای انتخاب این نقش به مدارس زیادی رفته بود. ترانه جنس صدایش خوب بود؛ اما نمیتوانست آن را مدیریت کند. البته ما هر بازیگری را میگذاشتیم باید دو ماه روی صدایش کار میکردیم؛ زیرا شخصیت قصه سه لحن داشت؛ لحن دانشآموزی، لحن دوران بارداری و یک لحن دوران مادری که اینها لحن صداهایشان فرق میکند. سهماه طول کشید تا ما روی صدای او کار کردیم و من در طول این مدت هیچوقت به او نگفتم که برای نقش ترانه حضورش قطعی است و دقیقا ۴۸ ساعت قبل از فیلمبرداری به او گفتم که برای نقش قطعی شده است. اولین لوکیشنی که تولید در اختیار من قرار داد، زندان رجاییشهر بود. در زندان شروع، وسط، بارداری، مادرشدن و پایان فیلم را داشتیم و برای این کار تنها هشت روز فرصت داشتم.»