عادتهای عجیب نویسندگان: داستایوفسکی
سرگشته غذا
او وعدههای غذاییاش را با توجه به حال و احوال روزانهاش ترتیب میداد. هر موقع کلافه بود و سراسیمه، گوشت میخورد و چای و نوشیدنی و هر زمان سرحال بود پنیر میخورد و آجیل و پرتقال و لیمو و قارچ و خاویار. در کل داستایوفسکی به غذا اهمیت زیادی میداد. صبحانه یک تکه نان میخورد و یک جرعه نوشیدنی هم سر میکشید و میگفت این سالمترین شیوه نوشیدن است. دیوانهوار به میوه و شیرینی علاقه داشت. یکی دیگر از عادتهایش نوشیدن چای سیاه بود که روزی چند لیوان سر میکشید. دخترش میگوید: «اول قوری را با آب داغ میشست و سپس سه قاشق چای داخلش میریخت و یک سوم قوری را پر میکرد. بعد دستمالی روی آن میگذاشت و سه دقیقه بعد آب بیشتری داخل قوری میریخت و دوباره در آن را میپوشاند و همیشه به رنگ چای با دقت نگاه میکرد.» داستایوفسکی عاشق خانوادهاش بود و عادت داشت که آثار نویسندگان بزرگ را با صدای بلند برای فرزندانش بخواند. خودش شبها مینوشت. ساعت ۱۱ یا ۱۲ شب آغاز میکرد و تا ۵ یا ۶ صبح ادامه میداد و بعد از آن میخوابید و عصر بیدار میشد و چای درست میکرد و داستانهایش را ویرایش میکرد و راس ساعت ۶ همراه خانوادهاش در سالن غذاخوری حاضر میشد و شام میخورد و با آنها گفتوگو میکرد. از ساعت ۸ در تنهایی بهکارهای روزمرهاش فکر میکرد و بعد ساعت ۹ برای پیادهروی بیرون میرفت. عادت داشت از مهمانهایش در خانه پذیرایی کند، اما کمتر پیش میآمد کسی را به اتاق کارش راه بدهد. میگویند دوست نداشت چیزی در اتاق کارش تغییر کند؛ مثلا جای کتابها عوض شود یا صندلی از جایی که او قرار داده بود، حرکت داده شود.