چرا تولید محصولات موسیقی به صرفه نیست؟
کوک بازار موسیقی در دست اسپانسرها
با همه این تلاشها اما در نهایت این مصرفکنندگان هستند که بر حسب اولویتهای زندگی یکی را بر دیگری ارجحیت میدهند و از خیر برخی محصولات میگذرند. همان طور که در ماههای اخیر کالاهای فرهنگی با این خطر مواجه شدهاند. از میان تولیدات فرهنگی هم برخی هنرها مانند موسیقی به دلیل هزینه بالای تولید و نحوه خاص عرضه آسیبپذیرترند، از اینرو دست و دل سرمایهگذاران برای وارد شدن به بازار آن بیشتر میلرزد. هماکنون ماحصل تولیدات موسیقی یا بهصورت آثار صوتی و تصویری یا ارائه کنسرت عرضه میشود که هر کدام از نظر اقتصادی و بازگشت سرمایه مشکلات خاص خود را دارند. همین مشکلات موجب میشود که یافتن سرمایهگذار یا اسپانسر برای تولیدکنندگان آثار و گروههای موسیقی دشوار شود. برخی از این دشواریها به اقتضای جامعه و موقعیت اقتصادی کشورمان سالهاست که وجود دارد و بعضی از آنها نتیجه بحرانها و شوکهای اقتصادی مقطعی است که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم.
مشکلات کنسرت و آلبوم
اجرای کنسرت فرآیندی زمانبر است؛ از آهنگسازی، تنظیم و تمرینهای چند ماهه گروه گرفته تا مراحل دریافت مجوز اجرا که اغلب این مراحل مستلزم صرف هزینه مادی است. به همه این موارد باید هزینه صدابرداری، نورپردازی، اجاره سالن و تبلیغات را افزود؛ هزینههایی که یا باید از طریق فروش بلیتها تامین شود یا از طریق جذب اسپانسر. با توجه به افزایش کمسابقه تورم در ماههای اخیر، بدیهی است هرکدام از عوامل دخیل در این فرآیند درخواست افزایش حقوق داشته باشند. در همین حال مخاطبان به دلیل افزایش مشکلات معیشتی تمایل کمتری به حضور در این کنسرتها و پرداخت چندصدهزار تومانی برای هر بلیت از خود نشان میدهند و این یعنی بازار کنسرتها از طریق بلیتفروشی دچار بحرانی مضاعف شده است.
همین عوامل ضرورت مشارکت اسپانسرها را بیش از پیش برجسته میکند. اما با وجود چنین ضرورتی متاسفانه شاهدیم روزبه روز تمایل سرمایهگذارها در این بازار کمتر میشود. همانطور که صدرالدین حسینخانی، مدیرعامل شرکت «ایران گام» و تهیهکننده موسیقی درباره ضرورت حضور حامیان مالی و مشکلات آنها در عرصه موسیقی در گفتوگو با هنرآنلاین گفته است: «همه ما از مزیت اسپانسرینگ مطلع هستیم و نیاز آن در همهجا بهخصوص در بخش هنر احساس میشود، اما بهجای پرداختن به مساله پشتیبان مالی به این توجه کنید که وقتی بستری برای سرمایهگذاری نیست، سرمایهگذاری هم در بین نخواهد بود.»
وی در ادامه توضیح میدهد: «با شرایط اقتصادی موجود که تولیدات ما با رکود فراوانی مواجه شده از یک حامی مالی نمیتوان توقع داشت سرمایه خود را روی این بخش قرار دهد و توقع تبلیغات نیز داشته باشد. امروزه بخش نشر و پخش در موسیقی بهسختی نفس میکشد و کسی چنین ریسکی را در این حوزه انجام نمیدهد. وجود معضلات فراوان در بحث کنسرتها نیز باعث دلسردی افراد و خودداری آنها از سرمایهگذاری بهشمار میرود.»
گذشته از اعمالنظرهای سلیقهای برخی حامیان مالی در نحوه برگزاری کنسرتها، نکته دیگری که نباید از نظر دور داشت، کیفیت آثاری است که اسپانسرها تمایل به سرمایهگذاری در آنها دارند. طبیعی است سرمایهگذاری که قصد تبلیغ محصولات یا شرکت خود را دارد تمایل داشته باشد که بیشتر سراغ آثار مردمپسند یا هنرمندان بسیار شناخته شده برود تا آنکه از کنسرتهای هنری با مخاطبان خاص یا هنرمندان مستعد کمتر شناخته شده حمایت کند. همانطور که رامین صدیقی برنامهگذار و ناشر موسیقی درباره این مشکل میگوید: «وقتی یک برند را مردم میشناسند صاحب برند با مساله سرمایهگذاری میخواهد تاثیرسازی مهمی را روی افراد داشته باشد تا نتیجه بهتری بگیرد، اما در پروژههای هنری که از جریان اصلی به دور هستند تمایلی برای تاثیرگذاری از سمت سرمایهگذاران دیده نمیشود.»
بسیاری از مشکلات و هزینههایی که در زمینه اجرای زنده موسیقی برقرار است در زمینه تولید آلبومهای صوتی و تصویری نیز صدق میکند با این فرق که هزینه استودیوی ضبط به آن اضافه میشود. نبود قانون کپیرایت از مشکلات ویژه تولید این گونه آثار هنری است که متاسفانه هم از جنبه خلأهای قانونی و هم از نظر فرهنگی موجب لطمات زیادی بر اقتصاد در این بخش شده است که کم رغبتی سرمایهگذار را به دنبال دارد، زیرا همانطور که صدیقی عنوان میکند، اسپانسرشیپ در هیچ جای دنیا جنبه منتگذاریمالی ندارد. در واقع یک همکاری متقابل است. وقتی شما جامعه شادابی داشته باشید به فروش محصول خود کمک میکنید و افزایش فروش را در پی دارید، اما اگر این جامعه از شادابی برخوردار نباشد آمار فروش شما پایین میآید. از طرف دیگر تمام بنگاههای اقتصادی صرفه اقتصادی خود را در نظر میگیرند و سرمایهشان را به میان میآورند و سود متقابل نیز میبرند. زمانی که آلبومی به سرعت کپی میشود یا در دنیای مجازی قابل دانلود است کمتر سرمایهگذاری حاضر به پذیرش ریسک سرمایهگذاری در آن است.
نقش حمایتی دولت
همانطور که اغلب فعالان اقتصادی معتقدند دولتها معمولا تاجرهای خوبی نیستند، بیشتر اهل فرهنگ نیز با حضور نهادهای رسمی حکومتی در زمینه ورود مستقیم برای تولید محصولات فرهنگی و هنری نظر همدلانهای ندارند زیرا بر این باورند که بیش از کمک کردن موجب اعمال تبعیض، رانت و نهایتا فساد سیستماتیک میشوند؛ با این همه این موضوع نافی دخالتهای حمایتگرانه بهصورت ایجاد بسترهای مناسب نمیشود. همانطور که رامین صدیقی برنامهگذار و ناشر موسیقی توضیح میدهد: «در تمام دنیا روال به این شکل است که فردی که توانسته در بخشهای مختلف سرمایهگذاری کند در پایان فعالیت خود بر اساس آنچه برای حمایت مالی قرار داده از سوی نظام مالیاتی کشور معافیت مالیاتی یا تخفیف مالیاتی دریافت میکند و بر سودش افزون میشود. ما در ایران سالهاست مشغول این هستیم که همین نظام را داشته باشیم تا باعث جذب هر چه بیشتر اسپانسرها شویم.» وی درباره فواید چنین سیاستهایی توضیح میدهد: «حضور حامی مالی حتی به بدنه دولت نیز کمک خواهد کرد و وقتی پای بخش خصوصی وسط بیاید، دولت نیازی به افزایش بودجه یا قرار دادن بودجه ندارد و این حامیان مالی هستند که سرمایه خود را در این بخش خرج میکنند.»
نیما جوان ناشر و برنامهگذار موسیقی هم درباره اهمیت وجود حامی مالی و کمبود آن بر این اعتقاد است: «دولت و مجلس باید نوع نگاه خود را تغییر دهند و تمرکز اصلی خود را به این بخش معطوف کنند. در اروپا و آمریکا شاهد وجود سازوکارهای اقتصادی درستی هستیم که باعث افزایش هرچه بیشتر حامی مالی در پروژهها میشود و برای شرکت حتی سودآور نیز هست، بهعنوان مثال وقتی یک برنامه هنری مثل اپرا در خارج از کشور روی صحنه میرود در پایان فهرستی از افراد بهعنوان حامی مالی دیده میشود، اما در ایران داستان برخلاف این شکل میگیرد. وجود یک حامی مالی هم برای خود سرمایهگذار هم برای هنرمند موثر خواهد بود، اما در ایران ما کمتر به آن توجه داریم.»
ارسال نظر