تبدیل شرکت به دهکده
تیری زمانی که در یکی از شرکتهای رقیب بهنام ویورا فعالیت میکرد، سیاستهای زیادی در پیش گرفته بود که دوستدار مردم، تیمهای کاری و فرهنگ سازمانی بود. او میگوید: «چنین سیاستهایی منطبق با ارزشهای شخصی خودم بود ولی این بار قصد داشتم از طریق تیمسازی مثبت یک شرکت موفق بسازم و پس از آن حتی به سمت اهداف بزرگتری حرکت کنم.»
مدیرعامل هلدینگ توتال توضیح میدهد: «در شرکت جدید، تبدیل کردن آن به شرکتی موفق فقط ابزاری برای ساختن یک جامعه سالم بود. تفکر من این بود که انسانها بیشتر ساعات بیداری خود را در محل کار سپری میکنند. اگر شما مدیری باشید که ادعای مراقبت از تیم خود را میکند، توجیه ندارد که یک محیط کاری نیازمند نظارت و توسل به ارزشها و قوانین و تعهد کارکنان بسازید.» مدتی پیش از آنکه تیری با هلدینگ مراقبتهای کلیوی توتال قرارداد امضا کند، به فکر آن افتاده بود که کار در شرکتهای آمریکایی را رها کرده و زندگی خود را وقف فعالیتهای خیریه کند. زمانی که پیشنهاد توتال رسید، به این دلیل تجدیدنظر کرد که اعتقاد داشت میتواند از طریق ساختن یک شرکت دیالیز کلاس جهانی، نیاز خود برای خدمت به دیگران را تحقق بخشد. چنین فرصتی به او یک حس هدفمندی و ارزشی فراتر از دستاوردهای صرفا مادی میداد.
او میگوید: «من با این قصد به اینجا آمدم که شرکتی بنا کنم که هزاران پرسنل ما بتوانند به همسایهها و دوستانشان بگویند که این بهترین شرکتی است که در آن کار کردهاند. شاید نقصها و عیبهای زیادی در آن باشد ولی جذابتر، موجب کامیابی و تیممحورتر است؛ شاید هم فضایی است که سرمایهگذاری بیشتری روی رشد شخصی و حرفهای من میکند. هر دلیلی که برای هر یک از کارکنان پررنگتر باشد، مهم آن است که بتوانند این شرکت را بهترین مکانی بدانند که در آن کار کردهاند. در همین حال، میدانند که خودشان بخشی از دلیل رسیدن آن به دستاوردهایش بودهاند. این شرکت مال آنهاست. هدف ما ساختن چنین محیط ویژهای بوده است.» تیری توضیح میدهد که آنها از ابتدا چنین هدفی داشتهاند و باید از خود میپرسیدهاند که برای تحقق این هدف، چه کاری باید کرد؟ او میگوید: «متوجه شدیم که نمیتوان دست روی دست گذاشت و به رویاپردازی پرداخت. فقط به این دلیل که چنین هدفی در سر داریم و انسانهای خوبی هستیم، همه چیز به طور خود به خود اتفاق نمیافتد.
از این رو، شروع به نوشتن برنامهای جاهطلبانه و تحولآفرین کردیم که گویا قرار است یک محصول جدید به بازار عرضه کنیم. هدف ما ساختن شرکتی بود که بتوان آن را مشابه یک جامعه سالم و پایدار دانست.» مدیرعامل شرکت توتال با نام جدید داویتا (Da Vita) که در زبان ایتالیایی به معنای زندگی بخشیدن است، تجربهاش از زندگی در چنین جامعهای را شرح میدهد: «من در شهر کوچکی نزدیک میلواکی بزرگ شدم. در شهرهای کوچک، یک حس مسوولیتپذیری مشترک دیده میشود. شما به یکدیگر بها میدهید، از هم مراقبت میکنید و مسوول سالم نگه داشتن دهکده هستید. این همان نوع محیطی بود که قصد ساختنش در اینجا را داشتیم.» او توضیح میدهد: «قصد داشتیم شرکت را در قالب یک دهکده بریزیم تا افراد بهتر متوجه شوند دنبال چه نوع محیط کاری هستیم.
یک دهکده قراردادهای اجتماعی بسیار عمیقتری بین همتیمیها و تیم راهبری در ذهن تداعی میکند. ما نمیخواستیم مکانی داشته باشیم که فقط به افراد، شغل بدهد. ما میخواستیم خود را از صمیم قلب مالک و دلبسته شرکت ببینند. اما چنین حسی یک رابطه متقابل است. فقط زمانی آن را حس خواهند کرد که تیم راهبری به آنها اهمیت بدهد و از آنها مراقبت کند. ما میخواستیم جامعهای شبیه دنیای واقعی بسازیم که افراد مانند یک دهکده واقعی و فیزیکی به حال و وضعیت یکدیگر اهمیت میدهند.» تیری تاکید میکند که «مفهوم دهکده به کارکنان نشان میداد که عملکرد آنها دیگر فقط معطوف به فعالیت اقتصادی محض نخواهد بود. آنها نگاهی متفاوت به کسبوکار اتخاذ میکردند. به آنها نشان میداد که ما فقط برای سودآوری کار نمیکنیم؛ چرا که هر قدر هم از نظر مالی عالی باشیم، تا زمانی که از بیماران و یکدیگر مراقبت نکنیم، حس خوبی از پول و امنیت شغلی نخواهیم گرفت. در غیراینصورت شاید شرکتی پایدار داشته باشید ولی روح ندارید.»
برگرفته از کتاب: قلب و روح