دلایل شکست استارت‌آپ‌های نوپا

در واقع در این جایگاه برای جلوگیری از بروز شکست که علاوه بر ایجاد مشکلات مالی و اعتباری زمینه بروز مشکلات روحی و روانی را نیز به دنبال خواهد داشت باید نیمه خالی لیوان را نیز به دقت دید و این به معنی منفی‌بافی نیست، بلکه به مفهوم افزایش دقت و پرداخت بیشتر به موضوع مطالعات کسب و کاری، پیش از هر اقدام در راه‌اندازی کسب و کار است. کارشناسان بیش از ۴۰ دلیل قطعی شکست کسب و کارهای نوپا و استارت‌آپی را شناسایی و اعلام کرده‌اند که لیست آنها قابل دستیابی است.

نکته اساسی و خط فکری که از بررسی دلایل شکست استارت‌آپ‌ها و کسب و کارهای نوپا دریافت می‌شود آن است که شما به این ابزار فکری مجهز شوید که در ۹۵درصد از مواقع یک ایده غلط و یک راه‌حل غیرقابل فروش در دست دارید و این یعنی فقط در کمتر از ۵درصد مواقع موفق خواهید شد. این موضوع یعنی یک زنگ هشدار بسیار قوی و گوشخراش که موجب جلوگیری از بروز بسیاری از شکست‌های کسب و کاری در ابتدای راه می‌شود. بنابراین با این استدلال که هم‌اکنون یک ایده غلط در دست دارید وارد شرح یکی از مهم‌ترین دلایل شکست می‌شویم.

بیشتر بنیان‌گذاران و علاقه‌مندان به راه‌اندازی کسب و کار و استارت‌آپ، زمانی که ایده‌ای به ذهن‌شان می‌رسد براساس علاقه و احساس به موضوع و زمینه فعالیت و البته تعصب به ایده و بدون مطالعات دقیق و در نظر گرفتن بسیاری از عوامل بیرونی، دست به یکسری اقدامات عملیاتی و هزینه‌بر که بنیان آن بر آب نهاده شده است، می‌زنند.

اولین اشتباهی که در این مرحله از افراد و البته در بسیاری از مواقع شرکت‌های با‌تجربه و دارای قدمت سر می‌زند این است که صاحب ایده یا بنیان‌گذار کسب و کار تصور (توهم) می‌کند که چون شخص خودش به ایده مورد نظر علاقه‌مند است دیگران هم به آن علاقه خواهند داشت و مشتاق استفاده از آن خواهند بود. این اولین و شاید مهلک‌ترین موضوع در ابتدای راه کسب و کار اولی‌ها است.  

یکی از مسائلی که باید به آن دقت داشت این است که وظیفه یک کسب و کار و استارت‌آپ طراحی و فروش محصول و خدماتی است که مشتری به آن نیاز دارد نه آنچه بنیان‌گذار دوست دارد. این موضوع مساله‌ای بسیار حیاتی است که اگر به آن به دقت نپردازید شکستتان حتمی‌ خواهد بود. بنابراین به عنوان یک بنیان‌گذار اولین وظیفه شما این است که بر امیال و تمایلات غلبه کنید و آنچه را که مشتری می‌خواهد، نه خود شما، طراحی، تولید و عرضه کنید و این به معنای آن نیست که در مسیری که عاشقش هستید نباید حرکت کنید بلکه به این معنا است که شما اینجا هستید که نیاز مشتریان نه احساسات و تمایلات خود را برطرف کنید.

 اغلب و در بیشتر موارد وقتی صاحبان ایده و بنیان‌گذاران کسب و کار و استارت‌آپ با این پرسش مواجه می‌شوند که آیا خودتان حاضرید بابت محصول و خدماتتان پول پرداخت کنید، با پاسخی مبهم یا منفی مواجه می‌شویم و این به معنای شکست حتمی ‌طرح و کسب و کار است.

بنابراین اولین سوال سخت و پیچیده‌ای که باید با آن مواجه شوید این است که ایده، محصول یا خدمت من یک نیاز واقعی است؟ آیا خودم حاضرم بابت آن پول پرداخت کنم؟ از ۱۰ نفر چند نفر حاضرند بابت استفاده از محصول و خدمات من، هزینه کنند؟

اینجا نکته‌ای ظریف وجود دارد و آن اینکه بین خواستن و اقدام به پرداخت پول توسط مشتری فرسنگ‌ها فاصله است. گاه همگان یک خدمت و محصول را دوست دارند اما زمانی که از آنها خواسته می‌شود بابت استفاده از آن پول بپردازند، کسی حاضر به پرداخت هزینه نیست. شما به عنوان یک بنیان‌گذار باید بر این مساله واقف باشید که با مدل‌های کسب و کار نوآورانه‌ای که این روزها به شدت رو به ازدیاد هستند توقع مشتریان به شدت بالا رفته و اساسا ذائقه همگان تغییر کرده است و خارج کردن پول از جیب مشتری و ورود آن به جیب خود کاری بسیار طاقت‌فرسا، پیچیده و نیازمند هنر و دانش است. بنابراین با کوچک‌ترین اشتباه و رفتار احساسی به دره مرگ سقوط خواهیم کرد.