مرکز پژوهشهای مجلس بررسی کرد
حمایت هدفمند از فقرا
اهمیت حمایت هدفمند
حمایت هدفمند کلید اصلی افزایش اثربخشی سیاستهای حمایتی است. این رویکرد به معنی هدایت منابع بهسمت گروه هدف و بهنحوی است که اطمینان حاصل کند آن منابع در جهت رفع یکی از ابعاد فقر صرف میشود. از این رو شناسایی نیازمندان نقش مهمی در نظام حمایتی ایفا میکند. در شرایطی که اعتبارات حوزه حمایتی با محدودیت مواجه است، حمایت هدفمند ضرورتی اجتنابناپذیر خواهد بود.استفاده از رویکرد «حمایت اجتماعی فراگیر» در نظام حمایتی بر مبنای هدفمندی حمایت به عنوان جایگزینی برای رویکرد «برنامههای حمایتی فراگیر» در دو دهه گذشته از سوی بسیاری از کشورها مورد استقبال قرار گرفته است؛ چراکه در این رویکرد ضمن افزایش دقت هدفگیری نیازمندان با متنوعسازی برنامههای حمایتی، پوشش گروههای نیازمند حمایت همچون فقرا، کودکان، زنان سرپرست خانوار، مادران باردار و شیرده، ازکارافتادگان و توانیابان افزایش پیدا میکند. به بیان دیگر این رویکرد با استفاده از ابزارهای شناسایی این امکان را برای یک نظام حمایتی فراهم میکند تا بتواند علاوه بر فقرا سایر گروههای نیازمند حمایت یا در معرض فقر را نیز تحت پوشش خود قرار دهد. این درحالی است که اجرای برنامههای حمایتی فراگیر همچون درآمد پایه همگانی عمده منابع در اختیار نظام حمایتی را به خود اختصاص میدهد.یکی از اهداف اصلی اجرای برنامههای حمایتی، فقرزدایی است.
از همین رو معیارهایی نظیر نسبت فقرا به کل ذینفعان برنامهها، سهم منابعی که به فقرا اصابت میکند و کاهش نرخ سرشمار فقر نشاندهنده اثربخشی برنامههای حمایتی است. اطلس شاخصهای تابآوری و برابری حمایت اجتماعی بانک جهانی ، مجموعه شاخصهایی از پوشش، دقت هدفگیری، میزان منابع و اثربخشی برنامههای حمایتی در 126 کشور را جمعآوری و منتشر کرده است. این دادهها نشان میدهد بیشتر برنامههای اجراشده، جمعیت محدود و نه فراگیر را تحت پوشش قرار میدهند. همچنین هدفمندی عمده برنامههای حمایتی اجرا شده است. برنامههایی که تنها چند درصد جمعیت کل را تحتپوشش قرار دادهاند، اما توانستهاند بخش عمدهای از منابع را به فقرای شدید یا پنجک اول درآمدی هدایت کنند و این یعنی عمده برنامههای حمایت نقدی در کشورهای مختلف، راهبرد هدفگیری و شناسایی فقرا را در پیش گرفتهاند.
سه روش اصلی جمعآوری داده
شناسایی واجدان شرایط یک برنامه حمایتی شامل مراحلی است. ابتدا لازم است دادههای موردنیاز از جمعیت موردنظر جمعآوری شود.بهطورکلی روشهای جمعآوری به سه صورت است. در روش پیمایشی، کارگزارانی با مراجعه به درِ منازل افراد دادههای موردنیاز را از طریق مشاهده یا پرسش از خانوار جمعآوری و ثبت میکنند. همچنین در رویکرد تقاضامحور، افراد با مراجعه به مراکز مشخص همچون دفاتر رفاهی خود را بهعنوان متقاضی دریافت حمایت معرفی کرده و اطلاعات موردنیاز را در اختیار قرار میدهند. در سومین روش، دادههای ثبتی در قالب یک پایگاه اطلاعاتی رفاهی و با استفاده از دیگر پایگاههای جامع تکمیل میشود.
هدفگیری هوشمند
مرحله دوم شامل استفاده از روش هدفگیری مناسب است. یکی از این روشها، هدفگیری براساس ویژگیهای جمعیتشناختی افراد است که در قالب گروههای خاص عنوان میشوند. گروههایی مثل کودکان، مادران باردار و شیرده، سالمندان و توانیابان گروههای هدفی هستند که در این دسته قرار میگیرد و تشخیص آن نیز دشوار نیست. نوع دیگر هدفگیری، هدفگیری جغرافیایی است. این روش بهدنبال شناسایی مناطق با تمرکز فقر بالاست که برای این کار به نقشه فقر نیاز است که در مرحله جمعآوری داده تکمیل میشود. خود هدفگیری روش دیگری است که تلاش میکند با قواعدگذاری و تحت شرایط خاصی مزایایی به متقاضیان حمایت اعطا کند که تنها کسانی که نیازمند واقعی حمایت هستند، انگیزه مشارکت داشته باشند. هدفگیری اجتماعمحور نیز روشی است که در شرایط عدم دسترسی به اطلاعات موردنیاز از وضعیت رفاهی خانوار مورد استفاده قرار میگیرد و در اجتماعات محلی با مصاحبه از معتمدان، خانوارها را از نظر نیاز به حمایت مقایسه و واجدان شرایط را شناسایی میکنند.
صلاحیتسنجی نیازمندان
در مرحله سوم نیازمندان بالقوه توسط آزمونهایی صلاحیتسنجی میشوند. درصورتیکه امکان مطابقت وضعیت رفاهی خانوارها با دادههای ثبتی مربوط به داراییها، درآمد و مخارج آنها مقدور باشد، با استفاده از آزمون وسع تاییدشده، واجدان شرایط برنامه موردنظر شناسایی میشوند. درصورتیکه دادهها تکمیل نباشد، با استفاده از آزمون وسع واسطهای که ویژگیهای قابل مشاهده خانوار نظیر امکانات زندگی، داراییهای موجود در منزل، وضعیت مسکن و مخارج اساسی ماهانه، متقاضیان را از نظر رفاهی رتبهبندی کرده و براساس آن واجدان شرایط را انتخاب میکنند.
نکته حائز اهمیت در انتخاب روشهای جمعآوری داده، هدفگیری فقرا و صلاحیتسنجی متقاضیان آن است که هیچکدام از روشها بر دیگری برتری نداشته و انتخاب آنها به شرایط و ویژگیهای فقر در آن مناطق بستگی دارد. همچنین روشهای هدفگیری را میتوان بهصورت ترکیبی استفاده کرد که بر عملکرد هدفگیری نیز تاثیرگذار است.شناسایی نیازمندان یک برنامه حمایتی با خطاهایی همراه است. برای مثال در یک برنامه فقرزدایی که هدف آن هدایت منابع به سوی فقر است خطای شمولیت به معنای عدم اعطای مزایا به برخی خانوارهایی که فقیر هستند و خطای عدم شمولیت به معنای اعطای مزایا به خانوارهای ثروتمندی که مستحق دریافت نبودهاند.
پیشنهادهای سیاستی
برنامههای حمایتی فراگیر همچون درآمد پایه کمترین تاثیر را بر کاهش فقر به جا میگذارند. علاوه بر این به منابع چشمگیری نیاز دارد که سایر برنامههای حمایتی را محدود میکند. در مقابل در رویکرد حمایت اجتماعی فراگیر با متنوعسازی برنامههای حمایتی همه گروههای نیازمند حمایت، مشمول برنامه حمایتی هدفمند قرار گرفته و با هدفگیری دقیق گروههای نیازمند حمایت، تامین اعتبار اجرای این برنامهها با مشکل مواجه نشده و کارآیی هزینهای لازم را خواهد داشت.همچنین یکی از آموختههای مرور تجربیات کشورهای موفق در زمینه کاهش فقر، استفاده از سیستمهای هدفگیری متمرکز است.
عمده کشورها با تشکیل واحد مستقل برای هدفگیری نیازمندان، مسوولیت راهاندازی و مدیریت سیستمهای اطلاعاتی مربوطه و همچنین ارائه خدمات و پشتیبانی از آن را به آنها اعطا میکنند. در مقابل همه برنامههای حمایتی هدفمند در کشور ملزم به انتخاب واجدان شرایط از طریق سیستمهای هدفگیری مذکور هستند. یکی از مهمترین وظایف اصلی واحدهای هدفگیری، پایش پیوسته دقت هدفگیری و ارتقای آن است.در میان روشهای جمعآوری داده برای هدفگیری نیازمندان، روش ثبتیمبنا نسبت به سایر روشها از اعتبار بیشتری برخوردار است. لازمه اتکا به دادههای ثبتی برای هدفگیری نیازمندان، تجمیع و یکپارچهسازی اطلاعات رفاهی افراد در یک پایگاه اطلاعاتی است.