ماموریت پیش رو
بسیاری از خبرگان مسائل اقتصادی و مالی و روزنامهنگاران اقتصادی میدانند که روزنامه دنیایاقتصاد در سال ۱۳۸۱ و در میانه اجرای برنامه سوم توسعه کار خود را آغاز کرد. تمهیداتی که در این برنامه تعبیه شده بود، امیدهای فراوانی ایجاد کرد و ما کوشیدیم این خط امیدواری را تقویت کنیم و هر جا انحرافی از اهداف آن مشاهده کردیم، آن را تحلیل، نقد و بررسی کنیم. بخشی از هدفهای این برنامه از جمله ایجاد حساب ذخیره ارزی، تقویت سرمایهگذاری خارجی، اصلاح نظام ارزی و آزادسازی بازار مالی کشور، تا حدود زیادی محقق شد؛ اما برخی بخشهای دیگر موفقیت چندانی نداشت. حجم نقدینگی افزایش یافت؛ وابستگی بودجه به درآمدهای نفتی کم نشد؛ خصوصیسازی بهدرستی پیش نرفت و یارانهها هدفمند نشد.
کارنامه برنامه سوم و تحولات سیاسی پس از سال ۱۳۸۴، استراتژی بنگاهی دنیایاقتصاد را قدری تغییر داد. امید و توجه ما به سیاستگذاران کمتر و به دانشگاهیان و اهالی کسبوکار بیشتر شد. حاصل این نگاه تازه، گسترش زیرساختهای اطلاعرسانی و افزایش سطوح ارتباط با مخاطبان غیردولتی بود. پدید آمدن بخشهای توسعهای مانند سایت اقتصاد نیوز و مجله تجارت فردا و واحد همایشها و انتشارات و شکلگیری «گروه رسانهای دنیایاقتصاد» حاصل این دوران است. اکوایران هم که بعدها به این مجموعه توسعهای اضافه شد، ادامه همان استراتژی بود.
شعار «دنیایاقتصاد به شما قدرت پیشبینی میدهد» که از اوایل دهه۹۰ پدید آمد، در واقع ترجمان این رویکرد تازه و مبتنی بر اقتصاد خرد و هماندیشی با فعالان اقتصادی بود. اما وضعی که در چند سال اخیر پیش آمده، قواعد پیشین را تحتالشعاع قرار داده است و به اقتضای آن، باید تحولات اقتصادی کشور را بهگونهای دیگر نگاه کنیم و برای عبور از مشکلات چندلایه و بغرنج کنونی، با کمک اقتصاددانان و فعالان اقتصادی تدابیر تازهای بیندیشیم.
اقتصاد ایران در سالهای اخیر، بر اثر بیتدبیریهای سیاستگذاران و فشار تحریمها، در بخشهای مختلف، از انرژی گرفته تا مسائل پولی و مالی و مدیریتی دچار انواع ناترازیها و ناکارآمدیها شده است. موارد پرشمار فساد که بعضا حاصل این ناترازیهاست و بعضا تشدیدکننده ناترازیها، سیاستگذاریها را کماثر کرده است. کماثر شدن سیاستگذاریها، اقتدار دولت (بهویژه شاخه اجرایی آن) را کاهش داده و همین وضع موجب شکلگیری و تشدید چرخه ناکارآمدی شده است.
در چنین فضایی، لاجرم باید توجه خود را به سمت مبحث «حکمرانی اقتصادی» ببریم که مفهوما و مصداقا، گستردهتر از مبحث سیاستگذاری است. یک پای گرفتاریهای اقتصادی ایران امروز در مسائل پولی و مالی و اداره اقتصادی و پای دیگرش در سیاست و دیپلماسی و بحرانهای اجتماعی و رویکردهای فرهنگی و نسلی قرار دارد.
در چنین شرایطی، امکانات محدود گذشته برای گفتوگوی اقتصاددانان و کارآفرینان با سیاستگذاران از بین رفته است. دولت برای اینکه بتواند مخاطب نقدها و توصیههای کارشناسی قرار بگیرد، ابتدا باید صاحب آمریت و قهاریت متداول دولتها باشد که بتواند از خود ارادهای نشان دهد و نقد و توصیهای را بپذیرد یا نپذیرد.
در این وضع جدید باید خبرنگاران و نویسندگان «گروه رسانهای دنیایاقتصاد» و اقتصاددانان و کارشناسان همراه آن، در پی یافتن راهها و اسلوبهایی برآیند که «نهاد دولت» را از ناتوانی و ناکارآمدی نجات دهد و آن را بر پایههایی استوار بنشاند که بتواند از عهده مسائل پرشمار کشور در حوزههای اقتصادی و غیراقتصادی برآید و هم افزایی ملی را افزایش دهد. از خداوند متعال میخواهم همکارانم در «گروه رسانهای دنیایاقتصاد»، اقتصاددانان و کارشناسان علوم اجتماعی را در انجام این امر خطیر ملی یاری رساند.
* مدیر مسوول گروه رسانهای دنیایاقتصاد
سرمقاله امروز روزنامه دنیای اقتصاد را بشنوید: