بحران چندبعدی آب

به روایت گاردین از سازمان جهانی هواشناسی، ۱۱سال گذشته، از ۲۰۱۵ تاکنون، گرم‌ترین ۱۱سال تاریخ بوده‌اند. سال‌های ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۵ گرم‌ترین سه‌سال تاریخ طی ۱۷۶سال اخیر بوده‌اند. سال آبی۲۰۲۴ تا اکتبر، بیشترین میزان از دست رفتن یخچال‌های طبیعی را از سال۱۹۵۰ تاکنون داشته و با از دست رفتن حدود ۴۵۰‌میلیارد تن یخ، موجب بالا آمدن سطح دریاها شده است. اکنون رسیدن به هدف ۱.۵درجه‌ای توافق پاریس «تقریبا غیرممکن» شده است. به تعبیر دیوید آتنبرو، ما نه در آستانه که در میانه وضعیت اضطراری تغییرات اقلیمی هستیم.

در ایران، اما به نظر می‌رسد گفت‌وگوها در مواجهه با موضوع تاریخی کم‌آبی سرزمینی، نه تنها به اجماع و افق مشترک نرسیده، بلکه به‌دلیل میل رایج برای ساده‌سازی مساله با امید دستیابی به راه‌حلی کوتاه‌مدت، تشتت آرا را نیز تشدید کرده است. مثلا در نگاه اقتصادی، اصلاح قیمت‌گذاری انرژی برای تنظیم‌گری مصرف آب یا تخصیص موقت حدود یک‌میلیارد مترمکعب آب کشاورزی استان تهران به بخش شرب و جایگزینی آن با یارانه پیشنهاد می‌شود. اما شوک سیاست‌های قیمتی بر اشتغال، عدالت اجتماعی، تصمیم به مهاجرت، برهم خوردن توازن بازار کار، جنبه‌های امنیتی در مناطق کم‌برخوردار، ناتوانی دولت در به‌کارگیری سریع و موثر ابزارهای تشویقی و تنبیهی بر مدیریت مصرف و نرخ پایین نفوذ فناوری در کشاورزی، اغلب نادیده گرفته می‌شود.

یا در نگاه فناورانه، بازچرخانی و تصفیه ۳۲‌میلیارد مترمکعب پساب تولیدی که کمتر از یک‌درصد آن تصفیه می‌شود یا به‌کارگیری فناوری‌های کشت گلخانه‌ای، تا بهبود بهره‌وری بذر یا جایگزینی سامانه‌های کم‌مصرف انرژی با کولرهای بسیار پرمصرف آبی، به‌عنوان فرصت‌هایی ساده و قابل اجرا معرفی می‌شوند. اما در مقابل، درباره تجربه‌های خسارت‌بار تکثیر فناوری‌های حفر چاه و سدسازی تا هیاهوی دستیابی به آب ژرف یا ارتقای فناوری‌های کشاورزی و اثر آن بر افزایش سطح زیرکشت یا توسعه سامانه‌های بازچرخانی آب و کاهش بازگشت آب به زمین و آسیب‌های جبران‌ناپذیر به سفره‌های زیرزمینی و تشدید فرونشست کمتر بحث می‌شود.

 از برجسته‌سازی امنیت غذایی و متناظرش تمرکز بر تولید گوشت قرمز (که هر کیلوگرم آن تا ۱۵تن آب مصرف می‌کند و دام‌های مولد را از صنعت دام خارج می‌کند)، تا ابهاماتی که اجماعی بر آنها وجود ندارد ـ مثل جانمایی فناوری‌های آب‌شیرین‌کن در زنجیره تامین آب ـ همگی ساده‌سازی‌هایی از یک موقعیت پیچیده‌اند که نهایتا به بی‌اعتمادی نسبت به حکمرانی آب در ایران افزوده‌اند.

به این بیفزایید تضاد منافع واضح ذی‌نفعان این حوزه را از جمله سازمان آب که از آب درآمدزایی می‌کند و همزمان متصدی کاهش مصرف هم هست یا ورود بی‌ضابطه شرکت‌های مشاوره خصوصی در تصمیم‌گیری‌های ملی که نهایتا راه‌حل‌های ممکن را هم خنثی می‌کنند. چنین گفت‌وگوهایی اجماعی نمی‌آفرینند، بلکه با نقدهای مکرر و از زوایای متنوع، اجرای اسنادی مثل سند امنیت غذایی را هم کند یا متوقف کرده‌اند. در چنین بستری، مخاطب عمومی وقتی می‌شنود که ۹درصد منابع آب کشوری را مصرف می‌کند که صد برابر عربستان منابع آب تجدیدپذیر دارد، چگونه باید تصمیم به تغییر رفتار مصرفی بگیرد؟ قلمرو تعادل‌بخشی به پارامترهای متنوع، متناقض و پیچیده مدیریت منابع آب کجاست؟ گذار به سبکی از مدیریت منابع که قادر باشد در مقیاس بالا سیاست‌های تشویقی سامانه‌های بازچرخانی آب را با تعادل برداشت و فاضلاب تکثیر کند، آب‌شیرین‌کن‌ها را به‌درستی در زنجیره تامین آب جنوب کشور جانمایی کند و بپذیرد که راه‌حل کوتاه‌مدت و ساده‌ای برای این مساله وجود ندارد و با مساله‌ای چندبعدی، پیچیده، منعطف در گذر زمان و با تضاد منافع شدید ذی‌نفعان روبه‌رو است، از چه نقطه‌ای آغاز می‌شود؟

نقطه کانونی حل این مساله، ایجاد ظرفیت نهادی جدیدی است که هوشمند و داده‌محور عمل کند و همزمان تعریف صورت‌مساله را با در نظر گرفتن اقتضائات بومی و ملی و قابلیت به‌روزرسانی مستمر، شناسایی و اولویت‌بندی راه‌حل‌های چندگانه و توان اقناع افکار عمومی و اجماع نخبگانی داشته باشد. نقطه تعادل تصمیمات کوتاه‌مدت و بلندمدت را بیابد.

نظام داده معتبری بسازد که تناقض‌های آماری فعلی در تولید و مصرف و واردات محصولات کشاورزی را برطرف و به نقشه‌راهی برای سیاست‌های جدید تبدیل کند. چنین مرکزی باید بین‌نسلی بودن کالای آب را بازتعریف کند، تاب‌آوری سرزمینی را اولویت دهد و تکلیف دولت را برای تصمیم‌گیری روشن کند. پاسخ‌گو، مشارکت‌آفرین، ملی و زیست‌بوم‌ساز باشد. تضاد منافع نداشته باشد و به اندازه کافی چابک و یادگیرنده باشد. در بستر چنین مرکزی، گفت‌وگوهای ملی می‌توانند به تصمیم‌های دقیق و پایدار منجر شوند. در غیر این صورت، تشتت، یأس، بی‌برنامگی و چشم‌دوختن صرف به آسمان را باید انتظار داشته باشیم.

سال‌های پیش رو، با درهم‌تنیدگی سیاست‌های صنعتی سبز، چالش‌های جدی‌تری پیش‌روی ما باز خواهد کرد که باید از امروز برای آنها چاره‌ای اندیشید. نظام سیاستگذاری ما باید قادر باشد نقش تحرکات کشورهای همسایه در تغییرات اقلیمی و اثر آن بر موقعیت منابع آبی ایران را به‌دقت رصد کند. طبق شواهد جهانی، با برخی سناریوها امکان گرم شدن زمین تا ۲درجه تا سال۲۰۵۰ وجود دارد.

 این یعنی طی ۲۵سال آینده با تحولاتی عظیم در صنعت و کشاورزی ایران مواجه خواهیم بود و نیازمند نسلی مسوول و فعال هستیم که همراه این تحولات باشد. پیش‌بینی می‌شود تا سال۲۰۶۱، هر سال بین ۷۰۰ هزار تا ۲.۷میلیون روز کاری به‌دلیل موج‌های شدید و مکرر گرما از دست برود. مدل‌سازی‌ها نشان می‌دهد بخش کشاورزی در آینده بیشترین آسیب منفی را از تغییرات اقلیمی خواهد دید. در سراسر جهان، آگاهی رو‌ به‌ افزایشی درباره ضرورت گذار اقتصادی برای مدیریت پیامدهای اجتناب‌ناپذیر تغییرات اقلیمی و کاهش ریسک‌های آینده وجود دارد. بسیاری از کشورها همچنین در پی بهره‌برداری از فرصت‌های اقتصادی این گذار هستند. این جدی‌ترین و فوری‌ترین تجربه نهادسازی جدید در دوره هوش مصنوعی در ایران است که به نظر نگارنده، با به‌کارگیری تجربیات جهانی و بهره‌گیری از مشاوران بین‌المللی تحقق آن ممکن خواهد بود.

*    دانشجوی دکترای مهندسی آب و محیط زیست   دانشگاه فناوری سیدنی

سرمقاله امروز روزنامه دنیای اقتصاد را بشنوید:

حجم فایل صوتی:13.16M | مدت زمان فایل صوتی :00:09:34