دورنمای سیاسی آمریکا در 2024

آمریکا با ورود به سال۲۰۲۴ به سال سرنوشت‌ساز انتخاباتی وارد شده است. سیرک بزرگ، هیجان‌انگیز، پیچیده و بعضا مشمئزکننده انتخابات آمریکا، چند پرده و چند صفحه دارد. چگونه می‌توان بازیگران، کنشگران، موضوعات و پدیده‌های میدان سیاسی آمریکا در ۲۰۲۴ را ارزیابی کرد؟ با تقسیم‌بندی حوزه‌های داخلی و خارجی سیاست در آمریکا، در کنار پذیرش ارتباط تنگاتنگ بین این دو حوزه، در پاسخ به سوال مطرح‌شده باید گفت در بازار پررقابت قدرت و سیاست در آمریکا در هر دو عرصه داخلی و بین‌المللی، آمریکا با دوگانه‌های متعدد و رنگارنگی روبه‌رو است. روایت‌سازی درباره این دوگانه‌ها، پویایی و نهایتا مدیریت آنها، دورنمای سیاست در آمریکا در ۲۰۲۴ را رقم می‌زند. در این تصویر، روشنی‌ها و ابهام‌های توأمانی را می‌توان مشاهده کرد.

در عرصه داخلی، آمریکا حداقل با سه پدیده‌ روبه‌رو است که دوگانه‌های سرنوشت‌سازی را به نمایش می‌گذارند؛ «پدیده شخصیت‌ها»، «پدیده احساس‌ها» و «پدیده روایت‌ها». در هرکدام از این پدیده‌ها، دوگانه‌های بسیار قابل توجهی وجود دارند که سرانجام رقابت قدرت‌محور آمریکا را رقم خواهند زد. در پدیده «شخصیت‌ها»، دوگانه بایدن–ترامپ، برجسته‌ترین است. هرچند که تشریفات برگزاری انتخابات مقدماتی در حزب جمهوری‌خواه در جریان است تا نامزد حزب، در رقابت‌های درون حزبی مشخص شود، ترامپ بدون شرکت در این روزها، پیشتاز جمهوری‌خواهان است. او از تمام کاندیداهای حزب جمهوری‌خواه، در نظرسنجی‌‌ها جلوتر است.

جلوتر بودن او دورقمی است. هر چند ترامپ با پرونده‌های متعدد قضایی روبه‌رو است و با ۹۱اتهام و حداقل در چهار پرونده سنگین علیه خود درگیر است، اما او چنان طرفداران حزب جمهوری‌خواه را به قبضه خود درآورده است که حد و حساب ندارد. تازه نیکی ‌هیلی، کاندیدای دیگر حزب در انتخابات درون‌حزبی، جرات پیدا کرده و اندکی به ترامپ ایراد گرفته است.

اگر ترامپ بتواند رسیدگی به پرونده‌های قضایی را به تعویق بیندازد و کاندیدای نهایی حزب جمهوری‌خواه شود، دوگانه ترامپ-بایدن جدی می‌شود. البته این راه راحتی نیست. در دوگانه بایدن–ترامپ باید گفت که ترامپ تهاجمی‌تر، گستاخ‌تر و ساختارشکنانه‌تر از دفعه پیش ظاهر خواهد شد و نکته قابل توجه آنکه بایدن جذابیت لازم و کافی را نداشته و مانند زمانی نیست که علیه ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور حاکم مبارزه انتخاباتی می‌کرد. او باید مدافع وضع نه چندان قابل دفاع موجود باشد. دوگانه دیگر، دوگانه احساسات و رضایتمندی است. معمولا در تحلیل انتخابات آمریکا، رضایتمندی اقتصادی یکی از اساسی‌ترین مولفه‌های تعیین رای بوده است.

بایدن مخصوصا در چند ماه گذشته، توانسته شاخص‌های اقتصادی آمریکا را بهبود بخشد، تورم را کاهش دهد و شغل‌های بیشتری ایجاد کند؛ اما جالب آنکه احساس رضایتمندی، با وجود بهبود شاخص‌های اقتصادی بالا نیست و حتی در برخی از نظرسنجی‌ها میزان محبوبیت بایدن در کل جامعه آمریکا از محبوبیت ترامپ با آن همه چالش‌های حقوقی و قضایی پایین‌تر است. دلایل عدم رضایتمندی از دولت بایدن متعدد ولی بخشی از آنها را باید در جنگ روایت‌ها جست‌وجو کرد.

دوگانه روایت‌ها از شرایط عمومی و مخصوصا فرهنگی ایالات متحده بسیار جدی است. از یک طرف روایت و قرائت لیبرال و چند فرهنگ‌گرایانه و از طرف دیگر روایت جنگ فرهنگی و لزوم حفظ ارزش‌های آمریکایی، جامعه را در دوقطبی‌ترین وضعیت خود قرار داده است. روایت اول بر باز بودن و بازتر کردن جامعه آمریکا تاکید می‌کند و روایت دوم بر بسته کردن جامعه تمرکز دارد. تنش بین این روایت‌ها، همه عرصه‌های اجتماعی را در آمریکا دربرمی‌گیرد.

از آزادی سقط جنین گرفته تا وضعیت پناهندگان و مهاجران و از متن کتاب‌های درسی گرفته تا جنبه‌های مذهبی زندگی اجتماعی در روایت‌سازی دوگانه، محل بحث و گفت‌وگوی سنگین و بعضا خونین هستند. تداخل این دوگانه‌ها با یکدیگر، پیچیده و پرلایه است. اما داستان دوگانه‌های سرنوشت‌ساز حوزه‌های خارجی را نیز دربرمی‌گیرد. در این خصوص دوگانه آمریکا و چین بسیار حائز اهمیت است. اینکه آمریکا چه کنش و واکنشی در قبال چین داشته باشد، بحث‌بر‌انگیز است.

دوگانه روسیه و آمریکا، هنوز ایدئولوژیک است. اگر درباره چین، موضوع اصلی جلوگیری از رسیدن چین به موقعیت برتر جهانی است، درباره روسیه تنفر و انزجار و میزان آن مطرح است. جمهوری‌خواهان اصطلاحا تنفر کمتری از روسیه دارند و زمزمه راه‌حل‌های سیاسی بحران اوکراین را سر می‌دهند. دوگانه دیگر آمریکا و جهان غیرغربی است. منازعه بر سر جهان‌شمول کردن ارزش‌های آمریکایی و غربی و دوگانه دموکراسی و آتوکراسی است. بحران غزه در این دوگانه برجسته است.

این دوگانه‌ها به چگونگی حس آمریکایی‌ها درباره جایگاه کشورشان در جهان ارتباط دارد. آیا دیگران، آمریکا را ضعیف‌شده می‌پندارند؟ آمریکا چگونه باید نشان دهد که ضعیف نشده است و اینجاست که بایدن که از نظر گفتمانی و عملیاتی، مداخله نظامی در افغانستان را فاجعه‌آمیز می‌دید، به مداخلات نظامی دست می‌زد که نشان دهد آمریکا ضعیف نشده است. پیوند بین ایجاد تصور از قدرتمندی آمریکا و قدرتمندی بایدن ضعیف‌شده در داخل آمریکا ممکن است به فجایع عجیب و غریبی در سیاست خارجی و سیاست داخلی منجر شود.

هر چه هست روشن است که آمریکا، وارد مرحله سرنوشت‌سازی از حیات سیاسی خود شده است. اما آنچه مبهم است، چگونگی ورود به متغیرهایی است که در سطح فردی، حزبی، ملی و بین‌المللی ممکن است معادلات سیاسی را به هم بزند.

*استاد دانشکده روابط بین‌الملل