رحیم‌پورازغدی در مقایسه روشنفکری قبل و بعد از انقلاب گفت: روشنفکری دینی بعد از انقلاب که پدید آمد دقیقا در مقابل روشن فکری مذهبی قبل انقلاب بود. روشنفکری قبل از انقلاب که نمادش شریعتی و بازرگان است مانند روشنفکران دینی امروز نبودند. اگر بازرگان هم چیزهایی گفت دلایل سیاسی داشت نه معرفتی چرا که همان مسائل را ۳۰ سال پیش خودش پاسخ داده بود اما شریعتی هم حرف‌هایش اساسا مخالف سکولاریسم بود و از اسلام اجتماعی و فعال دفاع می‌کرد نه اسلام سکولار. افکار روشنفکران دینی در دهه ۷۰ در ساختار نظام و حاکمیت نفوذ کرد و بخش‌های مهم مسئولیتی را گرفت و حتی امروز هم تفاله‌ها و بقایای آنان در همین حکومت اسلامی ما وجود دارد اما بدانید که ضعیف شده‌اند مخصوصاً با گندی که در اقتصاد و فرهنگ و سیاست خارجی و غیره زده‌اند البته این‌هایی که جلوی چشم‌اند و ما می‌بینیم کارگرند و سواد ندارند.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تصریح کرد: در دهه هفتاد تمام امکانات دست آنها بود و افکارشان را به راحتی منتشر می‌کردند و ما اگر می‌خواستیم یک نقدی بنویسیم انتشارش هزار مصیبت داشت، آن وقت به ما می‌گفتند حکومتی و آنها می‌شدند اپوزیسیون و روشنفکر. تعریف روشنفکران از عقل مشکل عقلی و معرفت شناختی دارد و اساساً خود عقل را زیر سوال می‌برد. بگویید کدام یک از فلاسفه غرب که اینها هر کدام الگوی روشنفکران هستند عقل را به عنوان معیار داوری قبول دارند؟ هیچ‌کدام. هیچ‌کدام قبول ندارند چرا که همه آن را نسبی کردند و عقل را نابود کردند و همین افراد هستند که در مقابل متالهیون از عقل دم می‌زنند. بر اساس مبانی غربی‌ها هرچه را که مخالف یا موافق عقل می‌دانند مسخره و غلط است چرا که سنجش آنها مخالفت و موافقت با قدرت است نه عقل و عقلانیت.

رحیم‌پورازغدی افزود: روشنفکری دینی اصیل با معنای صحیح نه تنها وجود دارد بلکه وجودش لازم است اما روشنفکری موجود از اشکالات متعددی رنج می‌برد. آن سنتی که اسلام از آن دم می‌زند با سنت کلیسا متفاوت است و خود مبنای عقلی دارد حتی حجیت سنت از پایه‌های عقلی به دست می‌آید لذا ما در ابتدا قرآن و حدیث برای کسی نمی‌خوانیم ما استدلال عقلی می‌کنیم و حتی اینکه سنت برای ما حجت باشد عقل برای ما حکم می‌کند، استدلال و منطق برای ما حکم می‌کند اما آن کسانی که کمر عقل را شکستند همان فلاسفه غربی هستند که دائم از عقل دم می‌زنند.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: جریان اصیل دینی و اجتهادی است که به معنای واقعی و صحیح عقل‌گراست و می‌تواند پرچم عقل را بالا ببرد، نه فلاسفه غرب که حجیت عقل را به هر نحوی زیر سوال بردند. جریان اصیل دینی حتی اگر نقل می‌خواند این نقل خواندنش هم عقلی است و مبنای عقلی دارد. ادعا کرده‌اند که ما جامعه مذهبی را از بلای منطقی نیندیشیدن رها می‌کنیم و ادعا کرده‌اند که جامعه را از تناقضات رها می‌کنیم، تناقض یعنی چه یعنی عقل شما باور دارد که یک چیزهایی نمی‌تواند هم باشد هم نقیض‌اش باشد شما مگر در اصول معرفت‌شناسی‌تان داور بودن عقل را تحت‌الشعاع قرار نداده‌اید؟ کسانی که گرفتار فلسفه تحلیلی هستند اصلا مگر می‌توانند برهان و بدیهیات را قبول داشته باشند؟ اگر بدیهیات و برهان را قبول نداری چگونه امتناع تناقض را قبول داری؟ اگر این را باور نداری چگونه می‌خواهی تناقضات جامعه را عیان کنی؟

رحیم‌پورازغدی اظهار کرد: پیام ما به روشنفکران این است که خودتان بیندیشید اتفاقاً ما می‌گوییم خودتان بیندیشید و دست از تقلید و ترجمه بردارید. آنها فکر کرده‌اند یقین یعنی خشونت و شکاکیت و نسبی‌گرایی یعنی مدارا و این خطای بزرگ است. بزرگترین جنایات تاریخ برای همین صدسال مدرنیته است برای همین دوران شکاکیت است. کسی که شکاک است یعنی هیچ معیاری را برای حق و ناحق قبول ندارد و امکان داوری بین عدالت و ظلم را قبول ندارد و اتفاقا این خطرناک و متوحش است نسبت به کسی که خوب و بد را قبول دارد و به آن معتقد است.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.