آقای اسمیت برای ساخت این خانه دوازده سال وقت گذاشت و چوب‌های آن هم حاصل درختانی بود که آنها را از آتش‌سوزی در کوهستان نزدیک منطقه جمع کرده بود. بعد از خاموش شدن آتش، بیشتر درختان نیمه سوخته بودند و هرکسی می‌توانست برای کمک به پاکسازی جنگل این چوب‌ها را برای خودش بردارد. اسمیت هم که نقشه‌ی‌ ساخت خانه را در سر داشت از چند نفر دیگر کمک گرفت و تنه‌ی درختان را به دره منتقل کرد.

 

خانه‌ ی اسمیت، معمارش را کشت

خانه‌ ی اسمیت، معمارش را کشت

خانه‌ ی اسمیت، معمارش را کشت

 

خانه‌ ی اسمیت، معمارش را کشت

خانه‌ ی اسمیت، معمارش را کشت

خانه‌ ی اسمیت، معمارش را کشت

اسمیت به محض تمام شدن ساخت طبقه‌ی اول ساختمانش از شهر کودی همراه با همسر و دو فرزندش به دره‌ی واپیتی مهاجرت کرد. اسمیت بعد از مهاجرت هم دست از ساخت و ساز برنداشت و شب‌های زیادی را زیر نور یک لامپ به ساخت خانه‌ی رویایی‌اش ادامه داد. این شیدایی مهندس اسمیت منجر به آسیب دیدن رابطه‌اش با همسرش و در نهایت باعث مرگ خودش شد.

خانه‌ ی اسمیت، معمارش را کشت

خانه‌ ی اسمیت، معمارش را کشت

خانه‌ای که او ساخته بود هنوز هم کمبودهای زیادی داشت، آب لوله‌کشی نداشت و برق از یک ژنراتور تامین می‌شد و تنها منبع گرمایش خانه یک اجاق در طبقه‌ی هم کف بود. همین اجاق برای آشپزی استفاده می‌شد و آشپزخانه هم فقط یک میز و نیمکت چوبی برای سرو غذا داشت. در طول زمستان هم کل خانواده باید در کیسه خواب و دور اجاق می‌خوابیدند تا گرم شوند.

خانه‌ ی اسمیت، معمارش را کشت

خانه‌ ی اسمیت، معمارش را کشت

خانه‌ای که معمارش را کشت!

حتی وقتی که اسمیت و خانواده‌اش در خانه اقامت داشتند، حیوانات وحشی اینجا را لانه‌ی خود کرده بودند. راکون‌ها، راسو، گربه وحشی، جغد و چند گونه‌ی دیگر برای خود لانه درست کرده بودند و در زیر خانه یا طبقات خانه زندگی می‌کردند.

خانه‌ ی اسمیت، معمارش را کشت

خانه‌ای که معمارش را کشت!

خانه‌ای که معمارش را کشت!

بعد از چند سال همسرش از این زندگی خسته شد و همین باعث شد از اسمیت طلاق بگیرد. همسر اسمیت فرزندانش را هم با خود به شهر دیگری برد. آن‌ها فقط در بعضی مناسبت‌ها به دیدن پدرشان می‌آمدند. اسمیت که با رفتن خانواده‌اش دچار افسردگی شده بود خود را با گسترش خانه مشغول می‌کرد، طبقه‌ای را بعد از طبقه‌ی دیگر می‌ساخت بدون این که حتی نقشه‌ای برای کارهایش داشته باشد.

خانه‌ی اسمیت شبیه خانه‌ی بدون نظم سارا وینچستر در کالیفرنیا شده بود، خانه‌ای که به دلایل خرافی ساخت آن تا ۳۸ سال طول کشید. در سال ۱۹۹۲ اسمیت در حالی که مشغول ادامه‌ی ساخت و ساز بود از بالای بالکن خانه‌اش سقوط کرد و جان داد. تا دو روز کسی از مرگ وی خبر نداشت تا این که جنازه‌اش را پیدا کردند.

از زمان مرگ اسمیت این عمارت بزرگ رها شده است و در حال تخریب طبیعی می‌باشد. چند سالی است که دختر اسمیت در تلاش است تا هزینه‌های بازسازی را جمع کند. او این خانه را با قیمت ۷۵۰ هزار دلار برای فروش گذاشته است.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.