P5_2_50101_1402402111_10762406235328122.957124250_1 copy

متعاقبا، قطر به درآمدهای حاصل از هیدروکربن‌ها ادامه خواهد داد. علاوه بر این، همان‌طور که محققان استدلال می‌کنند، به‌دلیل سرمایه‌گذاری‌های قطر که عمدتا از طریق درآمدهای نفت و گاز انجام شد، «دولت قطر همیشه خوب خواهد بود». با این ‌حال، شکی نیست که «هیچ‌چیز معادلی برای گاز وجود ندارد، این یک هدیه شگفت‌انگیز بود، به‌طور موثری که آنها در دهه۲۰۰۰ از آن بهره بردند.» این به آن معناست که با وجود تلاش‌های متنوع‌سازی و همچنین ابتکارات بیشتر دولت برای تنوع بخشیدن به اقتصاد، از جمله متنوع‌سازی پایه‌های مالیاتی، مانند معرفی مالیات ارزش‌افزوده در سال۲۰۱۹، قطر حداقل برای 3۰-2۰سال دیگر، یک کشور رانتی باقی خواهد ماند.

در نهایت، هرتوگ مطرح می‌کند که جاه‌طلبی عربستان سعودی برای دور شدن از وابستگی‌اش به هیدروکربن «معتبر» اما «غیرممکن است تا سال۲۰۳۰ و تصور آن حتی تا سال۲۰۵۰ دشوار است» و نشان می‌دهد که سایر کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس در موقعیت مشابهی هستند؛ به این معنا که جاه‌طلبی‌های قطر برای تنوع بخشیدن به اقتصاد خود ممکن است برای مدتی به‌طور کامل محقق نشود. پذیرش پیش‌بینی‌ها برای توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر و جایگزینی آنها با نفت و گاز، چالش‌هایی را برای جایگاه قطر در بازار LNG در میان‌مدت و بلندمدت مطرح می‌کند. با این ‌حال، با توجه به ثروت مالی که قطر از بخش هیدروکربن به‌دست آورده است و تنوع انرژی آن، به نظر می‌رسد که قطر حداقل برای ۲۰ تا ۳۰سال به بازار انرژی متکی خواهد بود. این به قطر امکان می‌دهد تا ظرفیت مالی مازاد در آینده را برای قدرت عاریه‌ای مورد استفاده قرار دهد (مسلما به‌خاطر دلایل مورد بحث در کوتاه‌مدت و میان‌مدت).

یک پرسش کلیدی دیگر برای بررسی که مستقیما با اجرای بیشتر قدرت عاریه‌ای قطر در ارتباط است، به رهبری آن مربوط می‌شود. دلیلش این است که وقتی کتاب قدرت عاریه‌ای قطر را توضیح می‌دهد، ناگفته نمی‌گذارد که این موضوع با تصمیم سیاستگذارش برای اعمال سیاست‌های خاص مرتبط است. همان‌طور که در فصل۵ مورد بحث قرار گرفت، با وجود تلاش‌ها برای تغییر رژیم در قطر توسط سایر اعضای خانواده آل‌ثانی، رهبری فعلی خانواده آل‌ثانی (که برای به‌کارگیری قدرت عاریه‌ای مهم هستند) در قدرت باقی ماند و توسط شهروندانش حمایت شد. علاوه بر این، همان‌طور که در فصل۵ بیشتر بحث شد، حمایت از قبایل توسط رژیم فعلی به رد خواسته‌های گروه چهار کمک کرد.

شیخ محمد بن‌عبدالرحمن، وزیر امور خارجه قطر، در دسامبر۲۰۱۹، درباره خواسته‌های گروه چهار اظهار کرد که «ما می‌خواهیم نارضایتی‌ها را درک کنیم. ما می‌خواهیم آنها را مطالعه کنیم و ارزیابی‌شان کنیم و به راه‌حل‌هایی نگاه کنیم که می‌توانند در آینده ما را از هر بحران بالقوه‌ دیگری محافظت کنند. به نظر می‌رسد هرگاه رهبری کنونی قطر که در به‌کارگیری قدرت عاریه‌ای نقش محوری داشته، توانسته باشد در دوران محاصره یا تحریم بایستد، به سیاست‌هایی که مطابق با منافع سیاسی خودشان است ادامه خواهد داد.

این کتاب با بررسی روابط قطر با گروه‌های اسلام سیاسی، نهادهای رسانه‌ای، قبایل و گروه‌های ورزشی، استفاده از قدرت عاریه‌ای را به تصویر کشیده است. مسلما قطر به حمایت از اسلام سیاسی، رسانه‌ها و بازیگران ورزشی غیردولتی ادامه خواهد داد. دلایل متعددی برای چنین انتظاراتی  وجود دارد. در نتیجه اجلاس «العلا»، کشورهای خلیج‌فارس اعلامیه العلا را برای پایان دادن به مناقشه با قطر امضا کردند و خواستار اتحاد و تقویت روابط شدند. با این‌ حال، متن این اعلامیه طولانی است و نگرانی‌ها و پرسش‌هایی بر جای می‌گذارد.

محاصره «بدون اینکه دوحه چیزی شبیه امتیازاتی که در ابتدا خواسته شده بود بدهد» برداشته شد و همان‌طور که «جو ماکارون» به‌درستی اشاره می‌کند که «هنوز اختلافات ایدئولوژیک و اختلافاتی در سیاست خارجی بین عربستان سعودی و قطر وجود دارد؛ به‌ویژه در رابطه با ایران و ترکیه.» به ‌عبارت ‌دیگر، قطع کامل تعامل با بازیگران غیردولتی اسلام سیاسی (به‌ویژه با اخوان‌المسلمین) پیش‌ از این در اکثر روزهای حساس آغاز محاصره‌ قطر رخ نداده بود و به قطر اجازه داد تا سیاست‌های مستقل خود را مطرح کند. بنابراین قطر روابط بلندمدت را با بازیگران غیردولتی اسلام سیاسی بیشتر خواهد کرد.

بسته به اینکه قطر تا چه اندازه از بازیگران غیردولتی اسلام سیاسی برای اهداف سیاسی خود حمایت می‌کند، دو سناریو قابل‌انتظار است. به دنبال توافق‌نامه «همبستگی و ثبات» که در ۵ ژانویه۲۰۲۱ امضا شد یا قطر چنین تعاملاتی را حفظ خواهد کرد؛ یا چنین روابطی را کاهش می‌دهد و از آنها برای مقابله با سیاست‌های همسایگان خود در منطقه استفاده نمی‌کند. انتظار می‌رود قطر نقش میانجی بین سایر کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس (به‌ویژه عربستان سعودی) و ترکیه/ایران برای عادی‌سازی روابط را ایفا کند. از سوی دیگر، اگر نزدیکی قطر و گروه چهار مسیر مخالف را طی کند، قطر فعالانه از بازیگران غیردولتی اسلام سیاسی برای اهداف سیاسی خود حمایت خواهد کرد و از جایگاه ویژه عاریه‌ای خود در جهان اسلام، با یک بلوک متحد از دولت‌های «اسلام‌گرا»ی دوست همراه با ترکیه و ایران برخوردار خواهد شد.

تردید وجود دارد که تلاش‌های قطر برای جلب وفاداری قبیله‌ای ادامه یابد؛ زیرا بحران خلیج‌فارس قبایل و طوایف را در نتیجه‌ دوپاره‌سازی وفاداری‌شان، از هم جدا کرد. در مقابل، پایان بحران خلیج‌فارس در سال۲۰۱۷ بدون پذیرش ۱۳خواسته گروه چهار به این معنی است که قطر به حمایت از بازیگران غیردولتی رسانه‌ای ادامه خواهد داد. شبکه الجزیره و ایستگاه‌های وابسته به آن تعطیل نمی‌شوند. بحث اصلی طرف قطری از سال۲۰۱۷ که بحران آغاز شد، باقی مانده است: اینکه بسته شدن الجزیره «چیزی نیست جز تلاشی برای پایان دادن به آزادی بیان در منطقه و سرکوب حق اطلاعات». این گفتمان درباره حمایت از الجزیره در سطح جهانی بسیار محبوب است و در فصل۵ مورد بحث قرار گرفته است.

علاوه بر این، انتظار می‌رود الجزیره حضور خود را به‌طور گسترده گسترش دهد و در حال حاضر مخاطبان جدیدی را هدف قرار داده است. به‌عنوان ‌مثال، گزارش شده است که یک پلتفرم رسانه‌ای دست راستی را با هدف قرار دادن محافظه‌کاران ایالات‌متحده راه‌اندازی خواهد کرد. بسته شدن خبرگزاری‌هایی که قطر به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم به آنها کمک مالی می‌کند، از جمله «عربی ۲۱»، «رصد»، «العربی الجدید» و «میدل ایست‌آی» (که بخشی از خواسته‌های گروه چهار نیز بود) نیز اتفاق نخواهد افتاد. دلیل این امر این است که این رسانه‌ها «بر استقلال خود از هر دولت یا جنبشی تاکید می‌کنند و توسط قطر تامین مالی نمی‌شوند.» این خواسته به‌عنوان ارعاب مطبوعات آزاد و ارائه نظر مستقل توسط این رسانه‌ها تلقی می‌شد. با این ‌حال، همان‌طور که قبلا در فصل۵ بحث شد، چنین رسانه‌هایی با اعضای نخبگان قطری پیوند دارند که نشان می‌دهد قطر به عاریت گرفتن نفوذ تثبیت‌شده‌ خود برای استفاده از قدرت عاریه‌ای‌اش ادامه خواهد داد.