استاد بازی‌‌ها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانه‌‌ای

هم فورد و هم کیسینجر در رویکرد تقابلی خود با پاسخ رهبری کنگره که در ۲۴مارس به آنها اطلاع داده شد، شگفت‌زده و تشویق شدند. کیسینجر توضیح داد که او این روند را به نفع اسرائیل طراحی کرده بود و بااین‌حال، رهبری اسرائیل تمایلی به قبول «چند کیلومتر» برای کمک به ایالات‌متحده در مدیریت این فرآیند نداشت. کیسینجر تاکید کرد که در ۲۴ مناسبت به اسرائیلی‌ها گفته بود که «عدم خصومت» دست‌نیافتنی است. هنگام خروج از کاخ سفید، رهبری از دیپلماسی کیسینجر در مقابل مطبوعات بیرون تمجید کرد. با بازگشت به «کاپیتول هیل»، آنها به سرعت یک قطعنامه‌ سنا را ارائه کردند که کاملا سیاست دولت را تایید می‌کرد؛ قطعنامه‌ای که به اتفاق آرا و با رای یک‌صدا به تصویب رسید.

فورد و کیسینجر این را به‌عنوان چراغ سبزی دیدند تا بتوانند به رویارویی خود ادامه دهند. اما آنها به‌زودی متوجه شدند درحالی‌که رهبری کنگره ممکن است لحظه‌ای با آنها همراه بوده باشد، اما صفوف آنها چنین نیست. این تا حدی تابعی از حمایت موثر آیپک - لابی اسرائیل - بود که سناتور «جاکوب جاویتس» را برای رهبری این تلاش‌ها انتخاب کرد. جاویتس یک جمهوری‌خواهِ یهودیِ لیبرال از نیویورک بود که برای حمایت از «قانون اختیارات جنگ» در سال۱۹۷۳ و رای مخالف به کمک به کامبوج و ویتنام، از حزبی دیگر به این حزب پیوسته بود. اسکوپ جکسون، طرفدار اسرائیل که دستیار ارشدش «ریچارد پرل»، شبکه‌ای از کارکنان همفکر را سازمان‌دهی کرد، در مخالفت با آن «ارزیابی مجدد» به جاویتس پیوست.

تلاش‌های آیپک در این مبارزه با حمایت گسترده مردمی از اسرائیل که در پی تحریم به‌شدت ناپسند نفتی اعراب به‌عنوان یک «بازنده» شناخته شده بود، مورد کمک قرار گرفت. در اوایل آوریل، یک نظرسنج به نام «لو هریس» دریافت که حمایت از اسرائیل از ۳۹درصد در سال۱۹۷۳ به ۵۲درصد در زمان «ارزیابی مجدد» افزایش یافته است؛ تنها ۷درصد طرفدار اعراب بودند. اکثریت قاطع ۶۶درصد از آمریکایی‌ها از ارسال آنچه اسرائیل از طریق سختافزار نظامی نیاز داشت، حمایت کردند و به همین ترتیب اکثریت قوی ۶۴درصد مخالف توقف کمک نظامی به اسرائیل به‌منظور تامین منابع نفتی بودند. این موضوع کیسینجر را منصرف نکرد.

او هیچ وقتی را برای تشریح گام‌های بعدی برای فورد تلف نکرد: فوری یک یادداشت بررسی امنیت ملی را که دستور ارزیابی مجدد می‌دهد صادر کنید؛ سفرهای آتی پرز به واشنگتن و همچنین سفر یک هیات نظامی اسرائیلی را که قرار بود درباره جدول زمانی برای تحویل «اف ۱۵» گفت‌وگو کنند، لغو کنید؛ تحویل موشک‌های «لنس» و بمب‌های هدایت‌شونده‌ی لیزری (LGBs) را به تعویق اندازید و به هر یک از ادارات دولتی دستور دهید که دسترسی ممتازی را که مقام‌های اسرائیلی از آن برخوردار بودند، محدود کنند.

در بعدازظهر ۲۸مارس، فورد این اقدامات را به «جیمز شلزینگر» وزیر دفاع، «ویلیام کولبی» مدیر سیا، «ویلیام سیمون» وزیر خزانه‌داری و «جورج اس.براون» رئیس ستاد مشترک در جلسه‌ی شورای امنیت ملی ابلاغ کرد. به دستور رئیس‌جمهور، «ارزیابی مجدد» قرار بود تا اوایل ماه مه به پایان برسد. این به‌صراحت شامل بررسی درخواست اسرائیل برای ۱.۸میلیارد دلار کمک نظامی و ۷۰۰میلیون دلار کمک اقتصادی برای سال مالی آغاز شده از اول اکتبر۱۹۷۵ بود. شلزینگر پیشنهاد کرد که سیاست جدید به‌عنوان یک «انزوای آبرومندانه» تعریف شود. اسرائیلی‌ها باید درک می‌کردند که رفتار آنها عواقبی دارد.

او با انتقاد از کیسینجر گفت: «نباید مانند گذشته هماهنگی کامل سیاستی با اسرائیل وجود داشته باشد.» او استدلال کرد که پنتاگون تعداد تسلیحات شوروی را که پس از جنگ به مصر ارسال شده بود، به‌شدت دست بالا برآورد کرده بود. او خاطرنشان کرد: «موازنه‌ نظامی از دیدگاه اسرائیل بسیار بهتر است» و بنابراین نگرانی از اینکه تاخیر در تحویل تسلیحات باعث برهم خوردن تعادل علیه اسرائیل شود، ضروری نیست.

فورد مفهوم «انزوا» یا «کناره‌جویی» را دوست داشت. او به سیمون دستور داد تا آن را در «کمیته‌ مشترک اقتصادی» (JEC) که وزیر خزانه‌داری به‌تازگی با همتای اسرائیلی خود، یعنی وزیر دارایی «یوشوا رابینوویتز» ایجاد کرده بود، به‌کار گیرد تا نیاز اسرائیل به کمک اقتصادی بیشتر را ارزیابی کند. فورد با موافقت شلزینگر، می‌خواست نقاط تماس با مقام‌های اسرائیلی در ادارات دولتی را محدود کند. او دستور داد: «آنها را کانالیزه کنید.» فورد توضیح داد: «رابطه‌ مناسب باید رابطه‌ کاری باشد؛ اما درعین‌حال باید این رابطه با رضایت طرفین و محتاطانه باشد.» فهرست تنبیهی کیسینجر به سرعت اجرا شد.

حتی همکاری اطلاعاتی نیز کمرنگ شد. کیسینجر با دستور حذف خط مستقیم بین دفتر دینیتز و دفتر خودش، یک عنصر شخصی را هم اضافه کرد؛ ازاین‌پس به دینیتز گفته شد که کار خود را از طریق «لری ایگلبرگر»، دستیار اجرایی وزیر امور خارجه انجام دهد. دینیتز از این عمل به‌عنوان کار «کودکان مدرسه‌ای که از یکدیگر کینه دارند» یاد می‌کند. کیسینجر سفرای ایالات‌متحده در اسرائیل، مصر، سوریه و اردن را برای مشورت فراخواند و با کارشناسان بیرونی - «خردمندان» - از جمله «جورج بال»، معاون سابق وزیر امور خارجه و منتقد جنگ ویتنام که به برجسته‌ترین مدافع راه‌حل تحمیلی علیه اسرائیل تبدیل شده بود، جلسه‌ای تشکیل داد.

دینیتز برای جمع‌آوری نیروهایش و طرح این ادعا که اسرائیل انعطاف‌پذیر بوده اما مصری‌ها مایل به برقراری صلح نیستند، وقت تلف نکرد. یک جلسه‌ اضطراری در شهر نیویورک با حضور ۷۰۰رهبر یهودی تشکیل شد.«کمیته‌ کار یهودیان» اتحادیه‌های آمریکایی را که حامیان سرسخت اسرائیل بودند، بسیج کرد. «جورج مینی»، غول اتحادیه و رئیس AFL-CIO اعلام کرد که جنبش کارگری آمریکا در تلاش برای مقاومت در برابر «نابودی» با اسرائیل همراه است. کهنه‌سربازان یهودیِ جنگ در تجمعات «لژیون آمریکایی» سخنرانی کردند. دانشجویان یهودی در محوطه‌ دانشگاه بسیج شدند.

رابین چهره‌هایی مانند دایان، ابن و «حییم هرتزوگ» صریح‌ترین سخنگویان اسرائیل، را فرستاد تا در جلسات UJA - گردهمایی‌های فدراسیون یهودیان- و مخاطبان آیپک و همچنین در ۲۱گردهمایی دانشگاهی در سراسر کشور، موضوع را مطرح کنند. در ابتدا، رهبری یهود از ترس مواجهه‌ رودررو با رئیس‌جمهور، سعی کرد این شکاف را کم‌اهمیت جلوه دهد. آیپک آن را «اختلاف موقت عقاید» خواند و بیانیه عمومی کیسینجر در حمایت از بقای اسرائیل و ادعای او مبنی بر اینکه «تنبیه یک دوست نمی‌تواند هدف سیاست ملی باشد» را ترویج کرد.