استاد بازی‌‌ها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانه‌‌ای

او همچنین دریافت که می‌تواند مذاکرات را با تفسیر آنچه طرف مقابل واقعا در ذهن داشت، اما نمی‌توانست در پیشنهاد‌هایشان بیان کند، برای هر دو طرف تسهیل کند و ایالات‌متحده می‌تواند، در صورت لزوم، «پیشنهاد آمریکایی» را نیز ارائه دهد که دو طرف بتوانند آن را بپذیرند؛ زیرا آنها به ایالات‌متحده امتیاز می‌دهند و نه به طرف مقابل. برای انجام همه‌ این کارها، کیسینجر باید بر جزئیات استقرار نظامی، زمین، محدوده‌ تسلیحات و موارد مشابه تسلط پیدا می‌کرد. در طول سال‌ها مذاکرات اعراب و اسرائیل به رهبری آمریکا، این به یک تکنیک کاملا فرسوده برای هر دو طرف تبدیل شد که میانجی‌گران آمریکایی، از جمله رئیس‌جمهور، را به خستگی و فرسودگی بکشانند؛ جایی که آنها از مزیت آگاهی و دانش محلی برخوردار بودند. ازآنجاکه ایالات‌متحده نمی‌توانست از برتری قدرت عظیم خود در هر جزئیات کوچکی استفاده کند، این امر به هموار کردن زمینِ بازی نیز کمک کرد. این گواهی بر مهارت کیسینجر در مذاکره است که او می‌توانست به همان اندازه‌ بازیگران محلی بر جزئیات تسلط پیدا کند و سپس به بده‌بستانی قابل‌پذیرش برای هر دو طرف روی آورد.

درحالی‌که اسرائیلی‌ها برای جلسه‌ نهایی کابینه برای تصویب توافق آماده می‌شدند، کیسینجر به همراه دینیتز به دیدار مایر رفت. او از شنیدن اینکه مایر با وجود بیماری ریاست جلسات کابینه را بر عهده خواهد داشت، آسوده‌خاطر شد؛ زیرا کیسینجر احساس می‌کرد می‌تواند برای خاموش کردن هرگونه تلاش برای بازگشایی توافق به او [مایر] تکیه کند. هنگامی‌که کیسینجر پیام شخصی سادات را ارائه کرد، پاسخ حداقلی مایر این بود: «این چیز خوبی است.» وقتی کیسینجر به مایر گفت که سادات ۳۰تانک را در کرانه شرقی مستقر نخواهد کرد، مایر گفت: «خواهیم دید.» بدبینی مایر، کیسینجر را به این‌سو سوق داد تا همه دلایلی را که فکر می‌کرد سادات صادق است بازگو کند و بر چیزهایی تاکید کرد که محاسبه کرده بود شک‌های مایر را برطرف می‌کند.

کیسینجر تکرار کرد: «او [سادات] هرگز، حتی به‌طور خصوصی، سعی نکرد از من درباره مرزهای ۱۹۶۷ بپرسد. اشاره‌ او به فلسطینی‌ها هم فقط ۱۰دقیقه زمان می‌برد. او هرگز به بیت‌المقدس اشاره نکرد.» مایر بی‌حرکت به نظر می‌رسید. هنگامی‌که کیسینجر به وعده‌ سادات برای عدم دخالت در پروازهای اسرائیل در دریای سرخ اشاره کرد، مایر سرانجام گفت: «این مهم است» و علاقه‌ خاص خود را به‌عنوان پیشگام روابط اسرائیل با آفریقا نشان داد. مایر با صدای بلند تعجب خود را بیان کرد و بی‌اعتمادی خود را نشان داد: «مدام می‌پرسم چرا او این کار را می‌کند؟»

آنها توافق کردند که فردا ملاقات کنند، یعنی زمانی که مایر قرارداد را امضا کند و به کیسینجر پاسخی به پیام سادات دهد. دو ساعت بعد، به توصیه‌ مایر، کابینه اسرائیل این توافق را تایید کرد. دو ساعت بعدازآن، ساعت ۷غروب در اسوان و تل آویو، سادات پیشنهاد ایالات‌متحده را پاراف کرد. ساعت ۱۰شب در اسرائیل، ساعت ۳ ظهر در واشنگتن، نیکسون جلوی دوربین‌های کاخ سفید رفت تا اعلام کند که مصر و اسرائیل، با کمک ایالات‌متحده، بر سر خروج نیروهای خود به توافق رسیده‌اند. هنگامی‌که کیسینجر در نیمه‌شب ۱۷ژانویه به مطبوعات همراه خود گزارش داد، او را به‌عنوان فردی «به‌دوراز شادی» توصیف کردند؛ او خسته به نظر می‌رسید. کیسینجر در سال ۱۹۷۹ به «دیک کاوت» مصاحبه‌گر تلویزیونی گفت: «یک‌چیز وجود دارد که شما را به ادامه راه وا می‌دارد و آن این است که می‌دانید هیچ‌چیز مهم‌تری وجود ندارد که بتوانید انجام دهید.»

او گفت که این یک اثر نشاط‌آور داشت. «ناراحتی من در جریان مذاکرات اتفاق نیفتاد؛ جایی که می‌توانستم با سه تا چهار ساعت خواب کاری طولانی‌مدت انجام دهم.» او اذعان کرد که «من معمولا پس از آنچه عموم مردم موفقیت بزرگی می‌دانستند، در حالت افسردگی یا ناامیدی بودم. من واقعا هم از نظر جسمی و هم از نظر عاطفی خسته بودم، تا حدی به این دلیل که می‌دانستم هر چیزی را که در سیاست خارجی حل کنید، نهایی نیست.» در آن شب در بیت‌المقدس، کیسینجر می‌دانست که تنها اولین قدم را برای حل‌وفصل مناقشه اعراب و اسرائیل برداشته است؛ زیرا او عمدا آن را به این شکل طراحی کرده بود.

در اوایل شب، او به خود اجازه داده بود که لحظاتی را با ابن و دینیتز و تیم آمریکایی در سوئیت «کینگ دیوید» جشن بگیرد. آنها به خرج سیسکو شوخی کردند؛ آن‌گاه‌که او چوب‌پنبه‌ شامپاین را از جا کند و درحالی‌که شامپاین روی فرش ایرانی ریخته بود، به سقف برخورد کرد. باوجوداین، باده‌نوشی کیسینجر با عدم اطمینان همراه بود. او با لفاظی پرسید که آیا آنها در دوراهی جاده بودند یا این فقط قسمتی از یک سفر طولانی بود که ممکن است در نهایت به صلح منجر شود؟ روزها و شب‌های طولانی مذاکره، کم‌خوابی، رفت‌وآمدهای تنبیهی بین اسوان و بیت‌المقدس و فشار دائمی برای تحت‌فشار قرار دادن بازی او درحالی‌که وی هر دو طرف را به توافق نزدیک‌تر می‌کرد، تاثیرات منفی خود را داشت. اما ثمره‌ پیروزی به‌زودی خواهد آمد و آنها از شر ترس آزاردهنده‌ای خلاص می‌شوند -مانند سلفش در سال۱۹۷۰- که فریب مصری‌ها را خورده بود.

جمعه، ۱۸ ژانویه۱۹۷۴، بیت‌المقدس. اولین توقف کیسینجر در صبح روز بعد در اقامتگاه نخست‌وزیر در بیت‌المقدس بود تا پیشنهاد آمریکایی را که او [مایر] امضا کرده بود، دریافت کند. کینه‌ دیدارهای قبلی آنها مدت‌ها بود که ناپدید شده بود، اما در اینجا برای اولین بار مایر او[کیسینجر] را که در برابر مطبوعات حضور یافته مورد تمجید قرار داد. مایر با صداقتی که کیسینجر را تکان داد، گفت: «من صمیمانه و صادقانه معتقدم که شما در این هفته تاریخ‌سازی کردید. من می‌خواهم از طرف اسرائیلی‌ها به شما بگویم که چقدر قدردان آن هستیم.» کیسینجر بعدها نوشت که در آن لحظه، احساس «لطافت عمیقی نسبت به او» [مایر] و احترام به تمایل وی برای پذیرش یک فرآیند مذاکراتی «علیه آن همه غرایز وی [مایر] که عصیان کردند» داشت. کیسینجر می‌توانست به‌طور منطقی مدعی اعتبار برای آن دگرگونی، که آسان نبود، شود. او متقابلا با کلماتی که هویت یهودی او را لمس می‌کرد، سخنانی به زبان آورد. اما صلح فقط برای اسرائیلی‌ها و یهودیان نبود. کیسینجر امیدوار بود که صلح به منطقه‌ای وسیع‌تر برسد تا «تمام استعدادها و انرژی همه‌ مردمان آن بتواند وقف مسیرهای سازندگی شوند.»