نگاه دیگران-بخش صدوسیوچهارم
استاد بازیها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانهای
درحالیکه کلینتون تمام تلاش خود را بهصورت نمادین برای در آغوش گرفتن و مشروعیت بخشیدن به آنها در مراسم امضای قرارداد در چمن جنوبی کاخ سفید در سپتامبر ۱۹۹۳ انجام داد، اما ایالاتمتحده نتوانست طرفین را متعهد نگاه دارد؛ زیرا رئیسجمهور میانجی نبود. در نهایت، این توافق شکست خورد؛ زیرا هر یک از طرفین به تعهدات خود در نقض آن پایبند بودند: فلسطینیها- اگر نگوییم تشویق اما- تروریسم و تحریک را تحمل میکردند، و اسرائیلیها درگیر شهرکسازی در سرزمینهایی بودند که بهظاهر متعلق به فلسطینیها بود. کلینتون سعی کرد پایه محکمتری را در توافقنامه «وای ریور» که تعهدات هر یک از طرفین را با جزئیات مدون میکرد، بازسازی کند؛ اما در آن زمان رابین ترور شد و شریک صلح و جانشین او، شیمون پرز، توسط نتانیاهو در انتخابات شکست خورد. هنگامیکه در «وای»، کلینتون سرانجام نتانیاهو را متقاعد کرد که ۱۳ درصد از کرانه باختری را واگذار کند، دولتش سقوط کرد.
روند گامبهگام توافقشده در توافقنامه اسلو به نظر میرسید که رمقش گرفتهشده بود. با به صدا درآمدن تیکتیک ریاست جمهوری کلینتون، او و ایهود باراک، نخستوزیر تازه اسرائیل، تصمیم گرفتند که روند مرحلهای اسلو را به نفع مذاکره برای توافق صلح پایاندهنده به درگیری کنار بگذارند. ناکامی در دستیابی به توافقنامه «وضعیت نهایی» در کمپ دیوید و متعاقبا از طریق پارامترهای کلینتون در پایان دولتش، اسرائیلیها و فلسطینیها را در یک درگیری خونین فروبرد. درس میانجیگری صلحآمیز آمریکا در عرصه روابط اعراب - اسرائیل این است که مذاکرهکنندگان عرب و اسرائیلی باید تشویق شوند تا در صورت امکان بهطور مستقیم و مخفیانه درگیر راههایی برای حلوفصل اختلافات خود شوند؛ اما زمانی که آنها به یک مبانی مفهومی دست یافتند، ایالاتمتحده باید وارد این فرآیند شود تا فرمولهای لازمِ پلزنی برای دستیابی به توافق و سپس تضمین اجرای آن را بهدست دهد.
بااینحال، این برای تضمین موفقیت کافی نیست. به همین دلیل، نیاز به احساس فوریت، توانایی انجام تعهدات وارده و سطح اعتماد بین طرفین لازم است. ایالاتمتحده میتواند توافق را تسهیل کند؛ اما نمیتواند جایگزین تعهد و پیگیری خود طرفین شود. مشروعیت بخشیدن به این روند در آن مرحله نیز اهمیت پیدا میکند؛ زیرا توافقهای مخفیانهای که بهطور مخفیانه به آنها دستیافته شده، به حمایت مردمی نیاز دارند که آن توافقها به نمایندگی از آنها انجامشده است. آنها همچنین به استقبال بازیگران خارجی نیاز دارند که میتوانند در صورت کنار گذاشته شدنشان از این روند هرگونه تلاش شکننده برای آشتی را مختل کنند؛ اما [درعینحال] میتوانند با مشارکت خود پوشش سیاسی برای ریسکپذیری فراهم کنند.
خوشبختانه برای کیسینجر، یاریو و الجمسی مبانی مفهومی توافقنامه جدایی را فراهم کرده بودند؛ سادات احساس اضطرار شدیدی داشت؛ اسرائیلیها ارادهی انجام و تحقق تعهدات خود را داشتند و بهآرامی اما با اطمینان- با کمک کیسینجر - توانستند به یکدیگر اعتماد کنند. همانطور که کیسینجر مشاهده کرد، «راه بهسوی میانجیگری آمریکا و رویکرد گامبهگام در حال باز شدن بود.» تنها قطعه گمشده چارچوبی برای مشروعیت بخشیدن به این فرآیند بود که اکنون توجه کیسینجر به آن معطوف شده بود.