نگاه دیگران-بخش صدودوازدهم
استاد بازیها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانهای
او مشاهده کرد که مصریها باید دست به یک انتخاب تاکتیکی بزنند: «خرید حسن نیت مضاعف از ایالاتمتحده برای دور بعدی یا آزمون اینکه چه مقدار فشار میتواند وجود داشته باشد.» او گفت که میترسد سادات به روسها روی آورد (اگرچه میدانست که از بحثهای او با فهمی بسیار بعید است) و او نمیتواند بهسوی سعودیها برود و تحریم نفتی را لغو کند. او [کیسینجر] اظهار کرد که دوستش یعنی فرماندار «نلسون راکفلر» به او گفته بود که دو هفته مانده که نیویورک دچار خاموشی شود. او پیشبینی کرد که ظرف یک هفته عرضه تدارکات هوایی سازمان ملل به ارتش سوم کلید خواهد خورد.او با نام بردن از یک کمدی هالیوودی در سال۱۹۶۵ با عنوان «وضعیت ناامیدانه است اما جدی نیست»، افزود که موضع اسرائیل «ناامیدکننده بود، اما غیرمنطقی نیست».
او قول داد که آن را «با قاطعیت» به سادات ارائه کند؛ اما افزود که از نظر او، «احتمالی برای پذیرفته شدن وجود ندارد.» کیسینجر تاکتیک خود مبنی بر کاهش توقعات را بهکار برد که در برابر هر دو طرف استفاده میکرد. درست همانطور که او میخواست سادات باور کند که فقط او [کیسینجر] میتواند اسرائیل را نجات دهد، میخواست اسرائیلیها هم باور کنند که اگر بتواند آنچه را که از سادات نیاز دارند فراهم کند، معجزه کرده است.هنگامیکه کیسینجر خانه بلر را ترک میکرد، مایر کارمندان ارشد سفارت را احضار کرد تا گزارشی از جلسه ارائه دهند. «افرایم هالوی» رئیس ایستگاه موساد، به یاد میآورد که صورت مایر «سفید مایل به خاکستری» بود. مایر گفت که در آستانه اشک ریختن و زدن زیر گریه بوده است؛ اما خود را مهار کرده بود؛ زیرا نمیخواست که کیسینجر از دیدن گریهاش احساس رضایت داشته باشد. آن جلسه توجیهی بهقدری احساسی شد که هالوی درحالیکه میلرزید به دفترش بازگشت.
هالوی نشست و نامهای دستنویس برای رئیس خود، یعنی رئیس موساد «زوی زامیر» فرستاد و در آن فشار روانی شدیدی را که مایر تحت تاثیر آن قرار داشت، توصیف میکرد. کیسینجر ادبیاتی سخت را بهکار گرفته بود تا مایر را به درک نقش اسرائیل در نظم پساجنگ مجبور سازد و این با باز کردن چنگال خفقانش بر ارتش سوم مصر قبل از واگذاری کنترل قلمرو عربی آغاز شد. بااینحال، کیسینجر در هیچ نقطهای از نبرد خود با مایر این قول را نداد که این روند به صلح منجر شود. در عوض، وعده میداد که این امر از انزوای اسرائیل میکاهد، نفوذ منطقهای شوروی را تضعیف میکند، به رفع تحریم نفت اعراب کمک میکند و از تحمیل مجدد تحریم جلوگیری میکند. اگر همه اینها تحت قیمومیت ایالاتمتحده محقق میشد، او [کیسینجر] سعی میکرد مایر را متقاعد کند که امنیت اسرائیل به شکل بهتری تضمین میشود تا استراتژی قبلی برای حفظ تمام سرزمینهای اشغالی.اکنون چالش کیسینجر متقاعد کردن سادات درباره نقشی بود که مصر باید در نقشهاش بازی کند.
در سطح تاکتیکی، احتمال معقولی وجود داشت که سادات بستهای را که کیسینجر در حال تنظیمش بود، بپذیرد. چالش بزرگی که او [کیسینجر] با آن روبهرو بود، درباره خط ۲۲اکتبر بود؛ جایی که او نتوانسته بود مایر را با ایده پذیرش آن اصل همراه سازد؛ درحالیکه بعدها با خط واقعی سروکار پیدا کرد؛ اما مایر پذیرفته بود که این خط را در چارچوب یک جدایی گستردهتر موردبحث قرار دهد و فهمی نسبت به ایده جایگزین کردن این بحث درباره یک خط نامرئی بهجای یک جدایی بزرگتر، نهتنها «باز» بود، بلکه حتی آن را تشویق میکرد. درحالیکه شب فرارسید و او [کیسینجر] شروع به تامل درباره اولین دیدار خود از جهان عرب کرد، حداقل میتوانست راضی باشد که بدهبستانهای چهار روز گذشته (مهم نیست که چقدر فشرده، طاقتفرسا و ناامیدکننده باشد)، او [کیسینجر] را قادر ساخته که به هدف «انباشتن تفاوتهای ظریف برای یک استراتژی بلندمدت» دست یابد.
با وجود هیجان مواجهه با مایر - او [کیسینجر] بعدها گفت که مانند دیدار از «دوزخ دانته» بود - همه بازیگران مهم اکنون آماده پذیرش رویکرد گامبهگام او بودند. سادات آماده ایفای نقش خود در این نمایش دیپلماتیک به رهبری آمریکا بود و مایر هماکنون نقش خود را - هرچند همچنان در مقابل صحنهگردانی کیسینجر مقاومت کند- درک کرده است.