ناگفتههای گفتنی
خاطرات و تاملات الیاس شوفانی متفکر برجسته فلسطینی درباره فلسطین، صهیونیسم و اسرائیل
آنچه این تفاوتها را تشدید میکند، این است که یهودیان روس که در دوره اخیر آمدهاند، بر نگهداری فرهنگ اصلی خود پافشاری کرده و آن را نوعی خودمختاری فرهنگی میدانند. افزون بر همه اینها، تناقض شناختهشده میان سکولارها و متدینان درباره این مساله است که آیا نظام اسرائیل، نظامی لیبرال دموکرات یا دینی و یهودی است؟ هر یک این دو گروه، گفتمان سیاسی خاص خود را دارند که نمیتوان آن را در ذیل یک فرهنگ یکپارچه، تلقی کرد.
تنها عنصر یکپارچگی میان این گروه های مختلف، شهرکسازی و وطن گزینی یا سرقت سرزمین فلسطین است که همه درباره آن، در کنار هم جمع می شوند.
بنابراین می توان گفت، فرهنگ واحد وطنگزینی و شهرکسازی با اصطلاحات و مفاهیم خاص آن و تعابیر و گفتمان سیاسی، تربیتی و اجتماعی آن وجود دارد. اما جز این، یکپارچگی زیادی بین عناصر شکلدهنده اسرائیل یافت نمیشود. فرهنگ شهرکسازی هم به تنهایی کافی نیست و نمیتواند بنیادی برای یک فرهنگ ملی باشد که همه جنبههای زندگی را میپوشاند. همچنین، زبان که عنصر اصلی در محاسبه روابط میان گروههای مختلف اجتماعی است، به تنهایی نمیتواند عامل یکپارچگی ملی باشد. شاید تجربه مشترک عناصر شکلدهنده یک ملت، تاثیر بیشتری در قیاس با زبان واحد، در ساختن یکپارچگی ملی داشته باشد.
وضعیت اقتصادی اسرائیل، چگونه است؟ برخی در مقایسه با اقتصاد کشورهای منطقه، با اعجاب به اقتصاد اسرائیل مینگرند. آیا ساختار اقتصادی اسرائیل، نشانههایی از یک اقتصاد ملی طبیعی در خود دارد که از دایره اقتصادی مرکز خود (آمریکا)، عبور کرده باشد؟
طرح صهیونیسم، در اصل و برخلاف وضعیت «آفریقای جنوبی» یا «الجزایر» وغیره، به خودی خود، طرح اقتصادی نبود. اما از آنجا که مبتنی بر مهاجرت شهرکنشینان بود، به ناچار باید پایگاه اقتصادی داشته باشد. اما اقتصادی که مبتنی بر وابستگی و در نتیجه، اتکا به خارج است. اما توجیه تداوم حیات پادگان، منوط به موفقیت در ایفای نقش خود است و در چنین وضعیتی، تولید داخلی، شرطی است که درآمدهای پادگان شهرکنشین را بیشتر، یا هزینههای آن را کمتر میکند. از همین رو، هر چه پادگان بیش از ملزومات نقشآفرینی خود، تولید داخلی بیشتری داشته باشد، سرمایهای گرانبهاتر و کمهزینهتر برای مرکز خواهد بود. همچنانکه هر چه تولید داخلی آن افزایش یابد، وزن و تاثیرگذاریاش در چارچوب شراکت با مرکز امپریالیستی خود بیشتر میشود.
شهرکسازی و وطنگزینی یهودی در فلسطین، نتایج شایان توجهی در حوزه اقتصادی محقق کرده است؛ اما در مسیر تکمیل ساخت و ایفای نقش خدماتی خود، هم از نظر مادی و هم نیروی انسانی، همچنان بیش از تولید خود، مصرف میکند. به همین خاطر، اسرائیل، هنوز در جستوجوی حمایت مالی خارجی و جذب مهاجران جدید است تا بتواند شکاف میان تولید داخلی و مصرف را در چارچوب نقش خدماتی خود، پر کند.
در آغاز تاسیس اسرائیل، ورود سرمایه خارجی از طریق نهادهای صهیونیستی، منبع اصلی سرمایهای بود که بهکار گرفته میشد؛ چون هنوز ارزش افزوده داخلی و تراکم سرمایه داخلی وجود نداشت. اما به مرور زمان این وضعیت، دگرگون و بهکارگیری سرمایه خارجی به تدریج دچار عقبگرد شد و تراکم سرمایه داخلی (پس اندازها) بهطور نسبی رو به تصاعد رفت. با این حال، همچنان دریافت میزان زیادی از هبه، وام و سرمایههای خارجی ادامه یافت که هنوز هم عنصر اصلی و مهمی در اقتصاد اسرائیل است. بیتردید، به هر میزان که تولید ناخالص داخلی هر موجودیتی افزایش یابد، امکان تحول به سمت شکلگیری وضعیت یک کشور ملی، دستیافتنیتر می شود. اما این، تنها یک عنصر، از مجموعه عناصری است که موجودیت ملی و بنیادهای یک کشور و یک ملت را میسازد. رشد اقتصادی، در تحول وضعیت شهرکنشینی به یک کشور ملی و عادی، نقشآفرینی میکند. اما ثبات این موجودیت شهرکنشین، بر پایه یک کشور، نیازمند امور دیگری به جز اقتصاد هم هست. یک نمونه واضح موجود در برابر ما، «آفریقای جنوبی» و «رودزیا»ی سابق است. طرح خاورمیانه جدید «شیمون پرز» این هدف را در نظر داشت. او این طرح را با آگاهی از این موضوع ارائه داد که نقش خدماتی و نظامی اسرائیل، همچنان ادامه خواهد یافت؛ چون هنوز اهداف خود را بهطور کامل برآورده نکرده است.
به همین خاطر، «پرز» دو مساله را مطرح کرد: عادیسازی فرهنگی با عربها که منظور از آن، تحریف فکری و آگاهی عربی پیرامون ماهیت طرح صهیونیسم بود؛ بهگونهای که فهم عربها از این طرح با واقعیت آن منطبق نباشد و در نتیجه، رویارویی با صهیونیسم دچار اختلال شده و اراده عربی در این زمینه تضعیف شود. بنیاد عادیسازی روابط اقتصادی هم از نظر «پرز» ویرانی اقتصاد کشورهای عربی است. بدینسان نقش پادگان شهرکنشین بهعنوان مرکز منطقهای در تضاد با جنبش ملتهای منطقه، استمرار می یابد.
jaberiansari۱۹۶۹@gmail.com